صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33

موضوع: **۞**جایگاه والای امر به معروف و نهی از منکر **۞**

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    دایره امر به معروف و نهى از منکر
    برخلاف تصور بعضى که امر و نهى را مربوط به تذکرات فردى در گناهان شخصى مى‏دانند، این دو واجب در مدارى به وسعت تمام دین در حرکت هستند. لذا تمام وزارت خانه‏ها، سازمان ها، ارگانها، قوه قضائیه، مرزها و پادگانهاو صدا و سیما میدان امر به معروف و نهى از منکر است. این مدار بزرگ را ما از حدیثى مى‏فهمیم که مى‏فرماید : بهما تقام الفرائض ؛ یعنى قوام واجبات به امر معروف و نهى از منکر است.
    احیاى نماز به دعوت مردم است؛ آن هم با صوت زیبا و رسا در مکان بلند به طور مکرر که بگوئیم : حى على الصلوة. این جمله خود امر به معروف است. در مسأله جهاد اگر تبلیغات و دعوت و تشویق از یک سو و برنامه ریزى اجرائى از سوى دیگر نباشد، جبهه ها خلوت مى‏شود. در موضوع زکات نیز اگر تذکرات پى در پى نباشد، انگیزه براى پرداخت خمس و زکات از بین مى‏رود. در ادامه حدیث مى‏خوانیم : و تأمن المذاهب ؛ یعنى با اجراى امر به معروف و نهى از منکر، امنیت جاده‏ها تأمین شود.
    همین تابلوهاى ساده که در جاده‏ها مى‏بینیم و این تذکرات و هشدارها و اعلام خطرها و کنترلها و تعیین مقدار سرعت، جلو هزاران حادثه تلخ را مى‏گیرد. اگر پلیس و بازرس در مسیر راهها و یا این هشدارها و جریمه ها و پیامها و نظارت نبود، هر روز ماشینهایى سرقت مى‏شدند؛ افرادى ربوده مى‏شدند؛ ماشینهایى با سرعت هاى غیر مجاز مى‏رفتند و سبقت هاى نابجا مى‏گرفتند؛ کرایه هاى گزاف و بى رویه گرفته مى‏شد؛ و...، هرج و مرجى در جاده ها به وجود مى‏آمد و براى هر مسافرت تمام بستگان دلهره پیدا مى‏کردند.
    در جمله دیگرى که از برکات امر به معروف سخن مى‏گوید، مى‏خوانیم: و تحل المکاسب؛ یعنى با امر به معروف و نهى از منکر، درآمدها حلال مى‏شود.
    اگر فروشنده‏اى که جنس معیوب وارد بازار مى‏کند، همه مردم فریاد بزنند و انتقاد کنند، دولت او را تنبیه کند، بازار اصلاح مى‏شود. اگر در برابر کم فروشیها، گرانفروشیها، ربا خوریها و حیله و تزویرها همه افراد حساس باشند، بازار اصلاح مى‏شود.
    حضرت على علیه‏السلام همواره با تازیانه وارد بازار مى‏شد و به کسانى که جنس خود را در سایه مى‏فروختند تا عیب آن مخفى بماند و یا جنس بهتر را روى دیگر اجناس و نوع نامرغوب را در زیر مى‏نهادند، هشدار مى‏داد.
    در بحث شیوه‏ها، در همین کتاب ان شاءالله خواهیم خواند که:
    رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله به ابن مسعود فرمود: با گناهکاران معامله نکنید! اگر مسلمانان به همین جمله عمل کنند، یعنى تجار خلافکار را بایکوت و همه بر ضد او اعتصاب کنند، او مجبور است خود و تجارتش را اصلاح کند.
    به هر حال، با امر به معروف و نهى از منکر مى‏توان درآمدها را حلال کرد و مردم را از لقمه‏هاى حرام که عامل سنگدلى و انواع مفاسد و انحرافات در خود و نسل انسان است، نجات داد.
    حق به حقدار مى‏رسد.
    جمله دیگر درباره نقش امر به معروف و نهى از منکر، در سالم نمودن قوه قضائیه است؛ آنجا که مى‏فرماید: و ترد المظالم؛ با امر به معروف و نهى از منکر حق به صاحبش بر مى‏گردد. آرى! اگر مردم اطلاعات صادقانه خود را به عنوان شاهد در اختیار قاضى و دادستان قرار دهند و مسؤولان قضایى را آگاه کنند، بسیارى از ظلمها قابل برگشت است.
    اگر هرکس در برابر ظالم به وظیفه خود عمل کند، ظالم، میدانى براى ظلم کردن نمى یابد و قهراً حق‏ها به صاحبش بر مى‏گردد.
    امام صادق (ع) به یکى از یاران خود فرمود: اگر شما دور بنى عباس را نمى گرفتید، آنها ما را خانه نشین نمى کردند. سکوت شما ما را خانه نشین کرد.(82)
    اگر امروز همه کشورهاى اسلامى بر سر اسرائیل غاصب فریاد زنند، او مناطق تحت اشغال خود را به اعراب پس مى‏دهد.
    زمین آباد مى‏شود.
    حضرت مى‏فرماید: و تعمر الارض. آباد شدن زمین، یکى دیگر از آثار امر به معروف و نهى از منکر است؛ زیرا آبادى نیاز به تلاش و سرمایه گزارى و علاقه و تخصص و بسیج شدن و تعاون دارد که همه آنها از معروف‏هاست و باید به آن امر شود فاسد کردن زمین از طریق جنگ و بیکارى و رها کردن و راکد گذاشتن سرمایه‏ها و فتنه و تفرقه و اسراف و عیاشى است - که همه آنها از منکرات است - و باید از آنها جلوگیرى شود.
    انتقام از دشمن‏
    با امر به معروف و نهى از منکر مى‏توان از دشمن انتقام گرفت. آرى! گرفتن حق نیاز به آگاهى، قدرت، اراده، وحدت، شجاعت، تبلیغات دارد که هر یک از آنها با تذکر و حمایت و تشویق و در یک کلمه با امر به معروف حاصل مى‏شود. چه زیباست سخن حضرت که مى‏فرماید: و ینصف من الاعداء.
    برقرارى نظام و ثبات‏
    با امر به معروف و نهى از منکر، نظام شما ثبات پیدا مى‏کند (و یستقیم الامر)؛ زیرا اگر بهترین قانون و نظام، مراقبت و حمایت نشود، متزلزل خواهد شد. امر به معروف و نهى از منکر ضامن پایدارى نظام و حمایت از نیکوکاران، و استخوانى در گلوى خلافکاران است.
    e2f5842111f733dee3279e3abb691c60e2f5842111f733dee3279e3abb691c60e2f5842111f733dee3279e3abb691c60e2f5842111f733dee3279e3abb691c60e2f5842111f733dee3279e3abb691c60


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    مراحل امر به معروف و نهى از منکر
    براى دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر، سه مرحله گفته اند که آنها را خلاصه و فهرست وار بیان مى‏کنیم:
    مرحله اول آن است که انسان قلباً از اینکه معصیت خدا شود، ناراحت باشد و کار خلاف را در روح خود منکر بداند و از آن متنفر باشد. در این مرحله، احدى معاف نیست؛ یعنى حتى افراد ناتوان و لال و نابینا و بى پول باید قلباً از گناه متنفر باشند.
    مرحله دوم آن است که آمر به معروف با زبان به خلافکار هشدار دهد و به خوبیها سفارش کند.
    در قرآن مى‏خوانیم: کیست بهتر از کسى که به سوى خدا دعوت کند و کردار خودش نیکو باشد و بگوید که من از مسلمانانم.(83)
    مرحله سوم آن است که اگر بیان اثر نکرد، با قدرت جلو خلاف گرفته شود.
    21875c687a382d845b33a36912ce74ff21875c687a382d845b33a36912ce74ff21875c687a382d845b33a36912ce74ff


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    اصل تاثیر
    نکته مهمى که باید در اینجا بیان شود، این است که محور امر به معروف و نهى از منکر، تأثیر است؛ یعنى اصل این است که خلافکار از چه طریقى از کردار خود دست برمى‏دارد؛ براى مثال:
    اگر با اشاره اثر دارد، اشاره واجب مى‏شود.
    اگر فریاد اثر دارد، فریاد واجب است.
    اگر تهدید اثر دارد، تهدید واجب است.
    اگر تذکرهاى مکرر اثر دارد، تکرار واجب است.
    اگر ناله و طومار و تقاضاى دسته جمعى اثر دارد، این قبیل کارها واجب است.
    اگر سخن ما اثر ندارد، ولى تذکر شخص دیگرى اثر دارد، باید آن شخص را وادار به گفتن کنیم.
    محور کار در این واجب آن است که خداوند معصیت نشود این کار مقدس منحصر و محدود به راه خاصى نیست؛ ولى :
    اگر تذکر در زمان خاصى اثر دارد، باید هشدار ما در همان زمان باشد.
    اگر تذکر در فضا و مکان خاصى اثر دارد - براى مثال در قالب تفریح، اردو و مهمانى آمادگى حرف شنوى بیشتر است - باید آن شرایط را فراهم کرد.
    اگر تأثیر کلام و مبارزه با منکرات زمانى است که حکومت و قدرت داشته باشیم،باید سراغ به دست گرفتن قدرت و تشکیل حکومت رفت.
    آنچه اسلام از ما خواسته، محو باطل و احقاق حق و منع از منکرات و سفارش به معروف‏هاست؛ ولى در شیوه و راه انجام آن تعبدى نیست؛ یعنى انحصارى در اینکه: به چه نحو باشد؛ در چه زمان باشد؟ با چه وسیله باشد؟ از طرف چه کسى باشد؟ به چه شکل باشد؟ و ... نیست.
    اسلام پاسخ همه اینها را به عقل واگذار کرده و محور و راهنماى عقل را بهترین، بیشترین و سریعترین تأثیر دانسته است.
    دیدگاه آیت الله شهید صدر
    ایشان آیات و روایات امر به معروف و نهى از منکر و شرایط آن را به شرح زیر
    بررسى فرموده است :
    گاهى مراد ما از امر و نهى، تذکرات و موعظه فرد به فرد و درباره کارهاى شخصى یا جزئى است؛ نظیر کسى که غیبت مى‏کند و شما او را از این منکر نهى مى‏کنید. در این امر و نهى، شرط احتمال اثر و نبود خطر جانى قابل قبول است.
    اما گاهى مراد از امر به معروف و نهى از منکر جلوگیرى قاطع از بدعت‏ها، انحرافات فکرى و عملى و سیاسى جامعه، مفسدین فى الارض و احقاق حق و حذف باطل از جامعه و تغییر نظام رژیم فاسد است. در این موارد، شرط احساس امنیت در کار نیست و اگر جانها و مالها فدا شود تا قانون خدا عمل شود، ارزش دارد.(84)
    بنابراین، گاهى باید مثل امام حسین (ع) براى امر به معروف، خود را فدا کرد تا مردم خط نبوى را از خط اموى باز شناسند.
    آرى! براى حفظ ارزشها اگر حتى افراد نابود شوند؛ جایز است. حضرت على(ع) در نامه‏اى که به عثمان بن حنیف نوشته است، او را به خاطر حضور در سفره‏اى که اغنیا گرد آن حضور داشته اند، ولى خبرى از فقرا نبوده، بشدت مورد انتقاد قرار داده است؛ چنان که قرنهاست آبروى عثمان به خاطر این نامه از بین رفته است؛ ولى حضرت على (ع) خط را حفظ کرد راه على راه زهد، نه راه رفاه و لذت و خوشگذرانى با اغنیا، و توجه به محرومین است. و حفظ ارزشها مهمتر از حفظ افراد است و فرد باید فداى مکتب شود؛ نه مکتب فداى فرد.
    انجام امر به معروف و نهى از منکر، حتى اگر اثر نکرد.
    بزرگان، شرط وجوب امر به معروف را احتمال تأثیر فرموده‏اند. یعنى اگر اثر نکرد، واجب نیست.
    ما ضمن احترام به این اصل کلى، به چند نکته دیگر نیز توجه مى کنیم :
    1 ) ممکن است فعلاً اثر نکند؛ ولى به خاطر اهمیت کار، باید بعضى اشخاص تا مرز شهادت پیش بروند و حرف حق را بزنند.
    امام حسین (ع) فرمود: من براى احیاى امر به معروف و نهى از منکر به کربلا مى‏روم. در آن وقت، امام شهید شد و یزید و لشکرش؛ تحت تأثیر قرار نگرفتند؛ ولى در فطرت عمومى مردم و تاریخ، ناحق بودن بنى امیه و عصمت و مظلومیت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) نقش بست.
    در قرآن هم به جملاتى برخورد مى‏کنیم که نشان مى‏دهند گاهى باید براى عدالت و معروف شهید شد.
    وَ یقْتُلُونَ النَّبیین
    وَ یقْتُلُونَ اْلاَنْبیاء
    وَ یقْتُلُونَ الَّذینَ یأمُ‏رُونَ بِالْقِسْط
    به هر حال، گرچه براى عموم مردم شرط وجوب، تأثیر امر به معروف است؛ اما براى انبیا و اولیا و علما گاهى فریاد زدن لازم است و آنها باید تا مرز شهادت پیش روند تا خط توسط طاغوت‏ها و از طریق بدعت ها و انحرافات محو نشود.
    2 ) فضاسازى یک ارزش است؛ براى مثال، هر کسى که به تنهایى مشغول نماز مى شود، مستحب است که اذان بگوید و در اذان، فریاد «حى على الصلوة» سردهد. در اینجا مى‏بینیم که گفتن و فریاد این جمله یک ارزش است؛ هر چند که شنونده‏اى وجود نداشته باشد تا براى برپایى نماز بشتابد. حفظ قانون و جلوگیرى از محو آن، یک ارزش است.
    لذا اسلام به زنانى که در هر ماه چند روزى نماز برایشان واجب نیست، دستور مى‏دهد که در هنگام نماز، رو به قبله بنشینند و ذکر خدا بگویند تا رسم نماز خوانى آنان حفظ شود.
    اسلام به زائران خانه خدا که براى اولین بار به حج مى‏روند، فرموده است: در روز عید قربان، سرخود را بتراشید.
    سپس به کسانى که سرشان مو ندارد، سفارش مى‏کند: تیغى روى سر خود بکشید تا فرم قانونى آن مراعات شود.(85)
    حتى اگر در چهارراه و یا خیابان ماشینى نباشد، لازم است در هنگام چراغ قرمز بایستیم تا به قانون عمل کرده باشیم.
    این نمونه ها به ما مى‏گویند که اگر همه سکوت کنند و بگویند: امر به معروف اثرى ندارد، کم کم معروف در جامعه کمرنگ و گناهکار هر روز جسورتر و مسلمانان بیشتر عقب نشینى مى‏کنند. در این موارد به هر نحو باید امر و نهى در کار باشد؛ گرچه اثر نکند.
    3 ) ممکن است امر و نهى در افراد اثر نکند؛ ولى با نهى از منکر لذت گناه را از کام گناهکار مى‏گیریم و نمى گذاریم که او لااقل با خیال راحت گناه کند. این ایجاد دلهره با نهى از منکر، عرصه را بر گناهکار تنگ مى‏کند و این خود یک ارزش است. اسلام به ما سفارش کرده است که به گناهکار با قیافه هاى گرفته و عبوس نگاه کنید تا او خود را نزد شما منفور ببیند. بنابراین، ممکن است دست از خلاف برندارد، امّا کام گناهکار را تلخ کردن لازم است.
    4 ) نهى از منکر نشانه آزادى است؛ و اگر بخاطر تأثیر نکردن آن نهى، همه ساکت شویم، با دست خودمان جامعه را به محیط خفقان، وحشت و مرگ آفرین تبدیل کرده‏ایم. بنابراین، براى حفظ و دفاع از آزادى باید فریاد زد؛ گرچه در آن زمان کسى گوش ندهد.
    5 ) نهى از منکر و امر به معروف؛ گامى به سوى خودسازى است؛ زیرا: تلقین به خود است؛ اعلام موجودیت است؛ نشانه بیدارى، شناخت و تعهد است. آرى گفتن، حداقل این آثار را در خود انسان دارد؛ گرچه گناهکار در آن زمان عکس‏العملى از خود نشان ندهد.
    6 ) با آنکه ممکن است سخن امروز من در شنونده اثر نکند؛ ولى پاداش اخروى من همچنان ثابت است. یکى از برکات ایمان به خدا و معاد همین است که هرگز انسان خود را بازنده نمى پندارد.
    اگر براى رضاى خداوند به سوى مسجد رفتید، پاداش جماعت خواهید داشت؛ هر چند که مسجد بسته باشد. انسان مخلص با خدا معامله مى‏کند و گفتن براى خدا پاداش فراوانى دارد؛ خواه طرف گوش دهد و یا ندهد. قرآن، بهترین مردم را کسى مى‏داند که به حق دعوت کند.(86) گرچه همیشه این دعوت ها مؤثر نباشند. آرى! اگر شاگرد درس استاد را فرا نگرفت، حقوق معلم لطمه‏اى نمى‏بیند.
    7 ) اثر فورى لازم نیست؛ گاهى امر به معروف و نهى از منکر شما اثر فورى ندارد؛ ولى مطمئن باشید که در آینده اثر دارد؛ زیرا گاهى حالات انسان طورى است که حال حق شنوى ندارد، ولى تذکر شما در زمان دیگر کار خودش را روى فکر او خواهد کرد.
    8 ) تمرین جرأت؛ امر و نهى کردن، حفظ روحیه جرأت است. اگر به دلیل آنکه اثر ندارد، امر و نهى نکنید، کم کم جرأت فریاد زدن و گفتن در شما کم مى‏شود.
    9 ) تسکین وجدان؛ فریاد بر سر گناهکار، سبب آرامش وجدان ایمانى خود انسان مى‏شود. کسى که فریاد مى‏زند، هرگز در وجدان، خود را محکوم به ترس و سکوت و سازش و بى تفاوتى نمى کند.
    10 ) راه قرآن و انبیا است؛ راستى، که از انبیا بهتر نیستیم. آن بزرگواران معصوم بارها با استدلال و معجزه و بهترین اخلاق نهى از منکر مى‏کردند؛ ولى اکثر مردم گوش نمى‏دادند. به قول قرآن کریم :
    وَ اِذا ذُکرُوا لایذکرون ؛ هرگاه تذکرى به آنان داده مى‏شد، متذکر نمى شدند.
    اتَیناهُ ایاتِنا کلّها فَاَبى ؛ ما همه معجزات خود را به فرعون نشان دادیم، ولى زیر بار نرفت.
    وَ اِن یرَوْا کلّ ایةٍ یعْرَضُوا وَ یقُولُوا سِحْر ؛ اگر هر معجزه‏اى ببینند، اعراض مى‏کنند. و مى‏گویند سحر است.
    11 ) عذر براى ما و اتمام حجت بر گناهکار؛ امر به معروف و نهى از منکر اتمام حجت بر گناهکار است تا نگوید: کسى به من تذکر نداد. و عذرى است براى مؤمن تا به او گفته نشود: چرا فریاد نزدى. قرآن مى‏فرماید : گفتن، یا سبب تذکر است و یا وسیله عذر (عذراً او نذراً) احتمال اثر شرط وجوب است؛ یعنى اگر احتمال اثر نمى‏دهى، واجب نیست؛ نه آنکه ممنوع است. تا آنجا که خداوند منع نکرده است مى‏توان پیش رفت؛ ولى اگر کار به جایى رسید که دیگر از طرف خداوند فرمان توقف آمد، تکلیف عوض مى‏شود؛ نظیر آیاتى که مى‏فرماید:
    - از آنان اعراض کن که فایده‏اى ندارد.(87)
    - نداى تو به گوش افراد کر نمى رسد.(88)
    - گروهى مثل مرده‏هاى قبورند که تو نمى توانى حرفى به آنان بشنوانى.(89)
    - آنان را رها کن.(90)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    زمینه‌سازی برای پذیرش
    1- ایمان به خدا
    بهترین اهرم و وسیله امر به معروف و نهى از منکر، عقیده به مبدأ و معاد است. لذا کسى که مى‏خواهد به طور ریشه‏اى مردم را به معروف وادار نماید و از منکرات باز دارد، باید روى عقائد مردم کار کند. براى مثال، به کسى که وارد منزلى مى‏شود، زمانى مى‏توان گفت: این کار را بکن و این کار را نکن! که عقیده داشته باشد: منزل صاحبى دارد. حسابى در کار است. از حرکات او در منزل فیلمبردارى مى‏شود و ...
    با این عقیده مى‏توان به او خط صحیح را ارائه کرد؛ ولى اگر او گفت: این خانه بى‏صاحب و بى‏حساب است و من آزاد هستم. حسابرسى و کنترل و فیلمبردارى هم در کار نیست. ما دیگر نمى‏توانیم او را کنترل کنیم؛ چون فکر مى‏کند که هر چه نچاپد، از کیسه‏اش رفته است و هر چه عیاشى نکند، باخته است. پس، در خانه بى‏صاحب و حساب، آخرین ریخت و پاش را خواهد کرد.
    آرى، اگر انسان معتقد شد: این جهان که خانه بزرگى است، صاحبى همچون خداوند و حسابى همچون قیامت دارد؛ تمام کارهاى او ثبت و کنترل مى‏شود؛ حتى بر افکار و نیات او ناظرى نظارت مى‏کند؛ همین ایمان و بینش، او را در جهان تبدیل به یک انسان وارسته و متقى مى‏سازد. برعکس انسانهاى بى‏اعتنا که همچون چاه بى‏آب هستند که هرگز با دو سطل آب ریختن در آن چاه، آبى در آنها جمع نمى‏شود. قوانین و تبصره‏ها و جریمه‏ها براى افراد بى‏ایمان همچون ریختن سطل آب در چاه خشک است. بنابراین مهمترین و اصلى‏ترین اهرم براى دعوت به خیر و نهى از گناه، ایمان به مبدأ و معاد است. ایمان در درون انسان، همچون جوشش آب در درون چاه است که خود به خود انسان را از مفاسد باز مى‏دارد.
    ایمان به خدا کافى نیست، یاد خدا نیز لازم است.
    بعضى افراد ایمان دارند و حتى مى‏توانند ساعت‏ها در اثبات خدا و معاد سخنرانى کنند؛ یا مقاله‏اى بنویسند؛ ولى فراموشکارند؛ لذا هم ایمان لازم است و هم توجه.
    خداوند در قرآن درباره بعضى مى‏فرماید: ایمان ندارند.(91) و درباره گروه دیگرى مى‏فرماید : خدا را فراموش مى‏کنند(92). و یا: قیامت را به فراموشى مى‏سپارند(93).
    دلیل و راز و رمز نماز آن است که انسان مؤمن با یاد خدا هم باشد(94).
    در مواردى که حوادث تلخ و شیرین یا فشار به انسان رو مى‏آورد، سفارش قرآن آن است که انسان زیاد یاد خدا کند(95). ایمان به خدا اگر همراه با یاد او نباشد، کارایى زیادى نخواهد داشت. یاد خدا باید در سراسر زندگى با ما باشد؛ غذایى که مى‏خوریم باید گوشت حیوان ذبح شده با نام خدا باشد؛ آمیزش جنسى با همسر با بِسْمِ اللَّه باشد؛ سوارشدن به مرکب، پوشیدن لباس و یا هر کار مادى یا معنوى مثل خواندن یک سطر شعر و یا نامه، همگى باید با نام خدا باشد.
    کسى که: خدا را ناظر(96) و پروردگار را در کمین خود(97) و فرشتگانِ او را مأمور ثبت و ضبط کار خود بداند(98)؛ ایمان داشته باشد که نه تنها کارهاى او حساب و کتاب دارد، بلکه آثار و عکس‏العمل کارهاى او نیز محاسبه و پاى او نوشته مى‏شود(99)؛ قبول داشته باشد که خداوند لحظه‏اى از آفریده خود غافل نیست(100)؛ هر ریز و درشتى مو به مو ثبت مى‏شود(101)؛ در روز قیامت خداوند پرونده همه اعمال انسان را جلو روى او خواهد گذاشت(102)؛ او باید پاسخگوى همه کارها، بلکه افکار و نیات خود باشد(103)؛ و ... چنین فردى دست به اعمال گناه نمى‏زند و چنین ایمان و یادى، انسان را از انجام گناه باز مى‏دارد. کسانى که مى‏خواهند امر به معروف و نهى از منکر کنند، قبل از هر چیز باید ایمان، یاد خدا و معاد را در دل مردم زنده کنند. لذا قرآن به کم‏فروشان مى‏فرماید: آیا آنان نمى‏دانند که در روز بزرگ قیامت زنده خواهند شد و باید پاسخ کم‏فروشى خود را بدهند؟(104)
    74110504394012736117




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #25
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    2- تشکر از خدا
    دومین اهرم براى نهى از منکر آن است که خلافکار را به یاد الطاف خداوند بیندازیم تا بداند که او چقدر به ما لطف کرد و انسان را از ذره‏اى آفرید و همه چیز را در اختیارش گذاشت؛ عیب او پوشاند؛ و همچنین خوبى او را چند برابر پاداش مى‏دهد؛ درد او را شفا مى‏بخشد؛ دعاى او را مستجاب مى‏کند؛ بهترین رفیق، بهترین مولى‏ و بهترین یارى رسان او است.
    حضرت على (ع) مى‏فرماید: حتى اگر خداوند براى گناه، دوزخى هم قرار نمى‏داد، واجب بود که به خاطر تشکر از آن همه الطاف او، از گناه و مخالفتش دورى کرد(105).

    3- عرض اعمال
    از جمله اهرمهاى بازدارنده از گناه و تشویق کننده به خوبیها، عقیده بر عرض اعمال بر پیامبر و امامان معصوم است. آرى! اگر بدانیم که نوار گفتگوى ما به مقامات عالى رتبه مملکتى عرضه مى‏شود، در گفتار خود دقت بیشترى مى‏کنیم.
    در اصول کافى، روایات متعددى نقل شده است مبنى بر اینکه : در هر هفته، اعمال شما به امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف و پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله عرضه مى‏شود و آن بزرگواران را خشنود یا ناراحت مى‏کند.
    این عقیده که برخاسته از قرآن (106) و روایات است، مى‏تواند از بهترین اهرمها باشد.(107)

    4- توجه به آثار گناه
    در آیات و روایات، فراوان به این حقیقت اشاره شده است که نزول بلاها به خاطر گناهانى است که مرتکب شده‏اید.
    قرآن مى‏فرماید: هر مصیبت که به شما مى‏رسد، به خاطر عملکرد خودتان است.(108)
    اگر فلان قوم هلاک شدند، به خاطر طغیانشان بود.(109)
    تا گناه‏کار نباشید، قهرى نیست و هر کجا قهرى است، گناهانى در کار بوده است.(110)
    در اول دعاى کمیل، حضرت على علیه السلام مى‏فرماید:
    خداوندا: گناهانى که عامل پاره شدن پرده حیا است، بر من ببخش!
    خداوندا! گناهانى که عامل تغییر پیدا کردن نعمتهاست، بر من ببخش!
    خداوندا! گناهانى که عامل حبس شدن دعاهاست، بر من ببخش!
    از این جملات معلوم مى‏شود که هر گناهى، آثار شوم مخصوص به خود دارد. بنابراین توجه دادن به آثار شوم گناهان، یکى از عوامل بازدارنده از منکر است.




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #26
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    5- توجه به برکات معروف
    همان‏گونه که آشنایى با آثار شوم گناه انسان را براى ترک منکر آماده مى‏کند، آشنایى به منافع و آثار خوبیها، انسان را براى انجام معروف آماده مى‏سازد. اکنون که سخن به اینجا رسیده است، نمونه‏هایى را در چند سطر نقل مى‏کنیم؛ ولى این نمونه‏ها قطره‏اى است از دریا؛ زیرا قرنها قبل، علماى ما کتاب‏هایى پیرامون علل احکام نوشته‏اند و هر چه علم پیشرفت کند، پرده از اسرار احکام اسلامى بیشتر برداشته مى‏شود. براى مثال :
    روایاتى داریم که بهترین غذا براى نوزاد را شیر مادر مى‏داند. امروز که علم پیشرفت کرده است، علت آن را فهمیده‏ایم.
    - امروز که مى‏توانند از مجارى ادرار عکسبردارى کنند، بهتر مى‏فهمیم که چرا اسلام مى‏فرماید: ایستاده ادرار نکنید، زیرا مجارى ادرار در حال ایستاده براحتى باز نیست.
    - امروز آثار شوم شراب بر دستگاههاى بدن بهتر از قدیم قابل آزمایش و مشاهده است.
    - امروز دنیا مضرّات گوشت خوک را بهتر از دوران صدر اسلام مى‏فهمد.
    اکنون به سراغ چند نمونه مى‏رویم در مورد اینکه در معروفها برکاتى است که اگر مردم آنان را بدانند، به سوىِ‏شان کشیده مى‏شوند. بد نیست اکنون که اولین روز عید نوروز سال 1375 است و توفیقى یافته‏ام تا در لحظه سال تحویل مشغول نوشتن کتاب امر به معروف و نهى از منکر در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه‏السلام باشم، جمله‏اى را در همین موضوع از امام رضا (ع) نقل کنم. ایشان فرمود: اگر مردم زیباییهاى سخنان ما را بدانند، حتماً پیرو ما مى‏شوند.(111).
    امام مى‏فرماید: دلیل انحراف مردم، بى‏خبرى آنان از راز و رمز سخنان ماست. در این سالها افراد زیادى که نسبت به نماز کاهل بودند، رو به نماز کرده‏اند و این به خاطر آن است که در سایه نظام مقدس جمهورى اسلامى، میلیونها جلد کتاب در سطوح مختلف در میان نسل نو درباره اسرار نماز پخش شده است. برگردیم به سراغ نمونه‏هایى از اسرار معروف‏ها که آگاهى از آنها ما را آماده انجام آن مى‏کند.
    نمونه‏ها
    احسان ما به مردم، سبب احسان خداوند و مردم به ما مى‏شود.(112)
    صدقه دفع بلا مى‏کند.(113)
    حج، انسان را از فقیر شدن بیمه مى‏کند.(114)
    زکات مال را بیمه مى‏کند.(115)
    عفو از مردم، کلید عفو الهى از ماست.(116)
    صله رحم، عمر را طولانى مى‏کند.(117)
    نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مى‏دارد.(118)
    کارهاى نیکوى شما، گناهانتان را از بین مى‏برد.(119)
    عقیقه، وسیله بیمه کردن نوزاد از خطرات است.
    استعاذه و دعا، انسان را از خطرات نجات مى‏دهد.(120)
    دورى از ناز و کرشمه، زنان را گزند افراد هوسباز حفظ مى‏کند.(121)
    توحید و ولایت على بن ابیطالب، دژى است که انسان را از طاغوت‏زدگى حفظ مى‏کند.(122)
    روزه، وسیله سلامتى است.(123)
    قناعت، کلید عزت است.(124)
    زهد، رمز رحمت است.(125)
    یاد خدا، تنها وسیله آرامش است.(126)
    به هر حال براى گسترش و احیاى معروفها باید مردم را با آثار و برکات دنیوى و اجر اخروى آنها آشنا کنیم.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #27
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    بیان مکافات عمل
    براى بازداشتن مردم از منکرات و یا تشویق به خوبیها مى‏توانیم از طریق بیان مکافات عمل وارد شویم؛ یعنى به مردم بگوییم که کار خیر یا شر شما در همین دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. به سراغ نمونه‏هایى از آیات و روایات مى‏رویم:
    1 - مرد صالحى مقدار ارثى زیر دیوارى براى فرزندان کوچک خود ذخیره کرده بود. دیوار در آستانه خرابى بود. حضرت خضر (ع) و موسى (ع) گرسنه وارد روستاى این مرد صالح شدند و از مردم تقاضاى غذا کردند، اما مردم به آن دو پیامبر غذایى ندادند. در این میان، نگاه خضر به دیوار در حال سقوط افتاد. به موسى گفت: باید دیوار را بازسازى کنیم.
    موسى گفت : کارگرىِ مجانى براى مردمى که حاضر نشدند قطعه نانى به ما بدهند، چه معنا دارد؟!
    ولى خضر دست به کار شد و دیوار را ساخت. به موسى فرمود: زیر این دیوار گنجى است که پدر نیکوکارى براى فرزندانش ذخیره کرده و اگر ما دیوار را نمى‏ساختیم، خراب مى‏شد و افراد نااهل گنج را پیدا مى‏کردند و مى‏بردند و یتیمان آن مرد نیکوکار فقیر مى‏ماندند.(127)
    آرى! خداوند به خاطر نیکوکارى پدر، دو پیامبر را به کارگرى مجانى وادار کرد. این داستان را که در سوره کهف مى‏خوانیم ما را تشویق مى‏کند به اینکه هر کار خیر و معروفى حتى در این دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. خیر آن کار یا به خود ما مى‏رسد و یا به فرزندان ما.
    امام صادق (ع) تحت این آیه مى‏فرمایند :
    خداوند متعادل به موسى وحى کرد: من به خاطر تلاش پدران به فرزندان لطف مى‏کنم. اگر پدران نیکوکار باشند، به فرزندانشان خیر و برکت مى‏رسد؛ اما اگر شرور باشند، به فرزندانشان شر مى‏رسد. سپس فرمود: زنا نکنید تا به زنان شما زنانشود.(128)
    آرى : توجه به مکافات عمل، اهرم خوبى براى انجام معروف‏هاو ترک منکرات است. نمونه دیگر در جاى دیگر قرآن مى‏خوانیم: کسانى که فرزندان ناتوانى از خود به یادگار مى‏گذارند و از آینده آنان مى‏ترسند، باید از ستم درباره یتیمان مردم بترسند.(129) آرى: با یتیمان مردم چنان رفتار کنید که دوست دارید با یتیمان شما رفتار شود. هر کس آتشى روشن کند، دودش به چشم خودش مى‏رود. ظلم امروز ما به یتیمان جامعه، کم کم به صورت یک سنت بد در مى‏آید که فردا دامن یتیمان خود ما را نیز مى‏گیرد. به گفته مثنوى:
    این جهان کوه است و فعل ما ندا
    سوى ما آید صداها را ندا
    از مکافات عمل غافل مشو
    گندم از گندم بروید جو ز جو
    در حدیث مى‏خوانیم: هر کس، دیگرى را به عیبى سرزنش کند، نمى‏میرد مگر آنکه به همان عیب گرفتار شود.(130)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #28
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    مطالعه تاریخ
    یکى از اهرمها تاریخ است. آشنایى با زندگى اقوام و گروههایى که اهل معروف یا منکر بودند، انسان را به انجام خوبیها و دورى از منکرات مى‏کشاند. در قرآن کریم صدها آیه در این زمینه آمده است: ما فلان قوم را به خاطر گناهانش هلاک کردیم.(131)
    طغیان مردم سبب نابودى آنان است.(132)
    قومى را در آب غرق کردیم.(133)
    گروهى را با صاعقه نابود کردیم.(134)
    جمعى را با باد سرد کننده هلاک کردیم.(135)
    شهر قومى را زیر و رو کردیم.(136)
    آشنایى با این هشدارها براى نسلهاى بعد یکى از عوامل دست برداشتن از منکرات و کفر و طغیان است. تمام آیاتى که سفارش به سیر در زمین و نگاه به عبرت کرده، به خاطر همین درس گرفتنها مى‏باشد. تمام آیاتى که ما را به مطالعه عاقبت کار نیکوکاران یا فاسدان دعوت کرده، به همین منظور است.
    تفاوت تاریخ با فلسفه تاریخ‏
    حوادث گذشته را تاریخ مى‏گویند. ولى فلسفه تاریخ، آن قوانین، اصول، درسها، عبرت‏ها و پندهایى است که از حوادث گذشته براى زندگى آینده به دست مى‏آید.
    یک مثال ساده :
    مادرى به فرزند خردسالش مى‏گوید: به خیابان نرو! مگر ندیدى دیروز فرزند فلانى با ماشین تصادف کرد. در این سخن، حادثه دیروز تاریخ است و پندى که مادر از آن براى فرزند امروزش مى‏گیرد، فلسفه تاریخ است. قرآن، داستان حضرت یوسف را به طور مفصل بیان مى‏کند و در پایان مى‏فرماید: کذلِک نَجْزىِ الْمُحْسِنین؛ یعنى: این گونه ما به نیکوکاران پاداش مى‏دهیم.
    در اینجا، آنچه قبل از کلمه (کذلک) است، تاریخ است و کلمه کذلک، فلسفه تاریخ است؛ یعنى: خیال نکنید که لطف ما به یوسف یک لطف شخصى است. هرگز! بلکه هر کس همچون یوسف در حوادث تلخ و شیرین مواظب خود باشد، ما با او اینگونه برخورد خواهیم کرد.
    در گرفتار حضرت یونس نیز مى‏خوانیم که او از خداوند عذرخواهى کرد و نجات یافت. سپس مى‏فرماید: وَ کذلِک نُنْجِى الْمُوْمِنین؛ یعنى هر کس صادقانه از ما عذرخواهى کند، او را از لابه‏لاى تاریکیها و بلاها نجات مى‏دهیم.
    بنابراین، فلسفه تاریخ یک قانون و سنت الهى و یک جریان دائمى است؛ نه یک جرقه موسمى.
    در امر به معروف و نهى از منکر، اگر ما مردم را با نتیجه و پایان کار گناهکاران یا نیکوکاران آشنا کنیم و بدانیم که سرنوشت تلخ و شیرین اقوام قبلى با مردم امروز تفاوتى ندارد، این آگاهى گامى به سوى رشد آنها خواهند بود.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #29
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    اهرمهاى وادار کننده به گناه
    همان گونه که عقاید انحرافى سرچشمه بسیارى از گناهان مى‏شود، خیالها و تصورات انحرافى نیز ریشه گناهان بسیارى خواهد شد. وقتى انسان خیال مى‏کند که از دیگران بهتر است، آنها را مسخره مى‏کند؛ ولى اگر احتمال بدهد که چه بسا دیگران از او بهتر باشند، دیگر آنها را مسخره نخواهد کرد.
    قرآن مى‏فرماید: قومى قوم دیگر را مسخره نکنند! شاید مسخره شدگان بهتر از مسخره‏کنندگان باشند.(137)
    « زنان نیز یکدیگر را به استهزاء نگیرند، چه بسا خانمى که استهزا شده است، بهتر از شما باشد.»(138)
    گاهى انسان گمان مى‏کند که با حرص، سرمایه‏اش زیاد مى‏شود، غافل از آنکه رزق به دست خداست و چه بسیارند کسانى که شبانه روز حرص مى‏ورزند؛ اما به جایى نمى‏رسند.(139)
    گاهى انسان تصور مى‏کند که خوشبختى در مال است و لذا به سرمایه‏داران با حسرت نگاه مى‏کند. به قول قرآن، همین که مردم قارون را مى‏دیدند، با آه سردى مى‏گفتند : اى کاش ما هم مثل او سرمایه‏هایى داشتیم.(140)
    غافل از آنکه چندى بعد قارون چنان به زمین فرو رفت که همه گفتند: چه خوب شد که ما سرمایه‏دار نبودیم.
    گاهى انسان گمان مى‏کند که اگر با فلان فامیل ازدواج کند، خوشبخت مى‏شود و براى رسیدن به این خیال، از هرگونه تلاشى دریغ نمى‏کند. غافل از آنکه خوشبختى در سایه شهرت و مقام نیست.
    اگر در خیالات فاسد، تصورات واهى و گناهانى که انسان مرتکب مى‏شود، دقت کنیم، خواهیم دانست که بخش بزرگى از گناهان ما برخاسته از خیالات و تصورات ماست لذا در آیات و روایات اسلامى جملات زیادى است که به مردم هشدار مى‏دهد که نیکى و خیر در سایه فلان چیز نیست؛ بلکه در سایه چیز دیگر است.
    به چند نمونه اشاره مى‏کنیم :
    1 - برّ و نیکى در این نیست که قبله ما به کدام جهت باشد، بلکه نیکى و خیر در ایمان و عمل صالح و کمک به محرومان جامعه است.(141)
    2 - چه بسا چیزهایى را بد مى‏دانید، ولى براى شما خیر است.(142)
    3 - سرمایه‏ها و فرزندان آنان تو را به تعجب وادار نکند. خداوند اراده کرده است که آنها را با همین ثروت‏ها و فرزندان عذاب کند.(143)
    به هر حال، از قضاوت فورى دورى کنیم و باور نکنیم که آنچه را مى‏فهمیم، حقیقت دارد و واقعیت است؛ زیرا بسیارى از باورهاى ما بى‏اساس، و خیال و وهم است. قرآن براى اینکه انسان را واقعگرا تربیت کند و خیالات واهى و محاسبات بى‏اساس را از فکر و ذهن او برطرف کند، آیات زیادى آورده است.(144)
    به هر حال، در امر به معروف و نهى از منکر باید از اهرمها و زمینه‏ها استفاده کرد. اهرمهاى مثبت را به یاد آورد و حتى ایجاد کرد و زمینه‏ها و اهرمهاى منفى را حذف کرد.(145)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #30
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چند مسأله
    در تحریر الوسیله امام خمینى (ره) مى‏خوانیم :
    1) اگر کلام از شخص خاصى اثر دارد و نه دیگران، امر به معروف و نهى از منکر نسبت به آن شخص واجب عینى است؛ وگرنه واجب کفایى است؛ یعنى اگر فرد یا گروهى قیام کرد، بر دیگران واجب نیست.
    2) در امر به معروف قصد قربت لازم نیست؛ حتى اگر براى ریا و خودنمائى باشد واجب ادا مى‏شود.
    3) اگر محو فساد نیاز به حکومت و ولایت دارد، تحصیل قدرت و ولایت واجب است.
    4) اگر با اشاره، دست از خلاف بر مى‏دارد، برخورد شدید و بیش از اشاره که توهین به او باشد، جایز نیست.
    5) اگر نهى ما از حجم گناه کم مى‏کند، ولى گناه را ریشه کن نمى کند، باز هم واجب است.
    6) اگر به خاطر نهى ما دست از گناه بزرگ بر مى‏دارد، ولى گناه کوچک انجام مى دهد، باز هم واجب است.
    7) اگر نهى مکرر مؤثر است، تکرار واجب است.
    8) اگر امر و نهى دسته جمعى مؤثر است، دسته جمعى واجب است.
    9) اگر سکوت ما سبب جرأت بیشتر گناهکاران مى‏شود، سکوت حرام است.
    10) اگر امر و نهى ما در خلافکار اثرى ندارد، ولى در دیگران مؤثر است، امر و نهى واجب است.
    11) اگر سکوت ما سبب وهن اسلام یا ضعف عقائد مسلمانان شود، سکوت حرام است.(146)
    12) اگر جلوگیرى از گناه نیاز به تشکیلات و سازمان و حزب و حکومت و قدرت داشته باشد، ایجاد آنها واجب است.
    13) هر گاه بداند که یکى از دو نفر یا یکى از میان جمعى بر انجام خلافى اصرار دارد، واجب است طورى نهى کند که خطابش منطبق بر آن شخص خلافکار شود. براى مثال بگوید: هر کس شرب خمر کند، باید ترک نماید؛ اما نهى کردن همه یا عده‏اى خاص نه تنها واجب نیست بلکه جائز هم نیست و نباید نهى بنحوى باشد که خیال شود، همه آن گروه چنین خلافى را کرده اند.(147)
    14) اگر رفت و آمد با گناهکار از مقدار گناه یا زمان گناه یا نوع گناه مى‏کاهد، این آمد و رفت واجب است.
    15) اگر آمد و رفت با گناهکار در بعضى افراد خانه اثر موقت مى‏گذارد، باز هم واجب است.
    16) اگر قطع رابطه گناهکار را از گناه بازمى‏دارد، این قطع رابطه واجب است.
    17) اگر رفت و آمد با کسى او را در گناه جسورتر مى‏کند، این رفت و آمد حرام است.
    18) اگر شک داریم که آمد و رفت با گناهکار او را از گناه باز مى‏دارد یا در گناه‏کردن جسورتر مى‏کند، باز هم به خاطر قانون صله رحم و دید و بازدید باید رفت و آمد داشته باشیم.
    19) اگر آزاد گذاشتن فردى سبب انجام منکر است، حبس کردن او واجب است. شخصى نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت: مادرم انحراف دارد. چه کنم؟ حضرت فرمود: او را حبس کن. گفت: فایده ندارد. فرمود: جلو مردم را بگیر.
    گفت فایده ندارد. فرمود: دست و پاى او را ببند که بهترین بر والدین، منع آنان از گناه است.(148)
    20) اگر امر به معروف یا نهى از منکر شخصى در مورد خاصى موجب وهن اسلام شود، جائز نیست؛ گرچه در جاى دیگر واجب باشد.(149) مثل آنکه شخص مشهور و محبوبى روى منبر کلام نابجایى بگوید و اگر در انظار مردم او را نهى کنید، او به عنوان چهره اسلام براى همیشه سقوط کند.
    21) اگر امر به معروف و نهى از منکر اثر معکوس داشته باشد، واجب نیست؛ مثل افراد لجوجى که اگر نهى کنید، بدتر مى‏کنند.(150)
    22) در امر به معروف و نهى از منکر لازم نیست که صد در صد به نتیجه برسیم؛ حتى اگر یک درصد اثر داشت، واجب است.
    23) کار حلالى که موجب وهن به مقدسات باشد، جائز نیست؛ نظیر مریضى که جورى روزه خوارى کند که سبب وهن به مقدسات یا دیگران شود.
    چون هدف ما بیان مسائل نیست، به همین مقدار نمونه اکتفا مى‏کنیم.
    آیت اللّه خامنه‏اى در به پاسخ سؤالى فرمودند :
    «در مواردى که نظام و قانون و حاکم اسلامى است و نسبت به معروف و منکر اهتمام دارند، وظیفه عموم مردم تذکر با زبان است. اقدامات بالاتر و برخوردهاى انقلابى به گردن دولت است؛ ولى ما باید هم به دولت اسلامى اطلاع دهیم آمادگى خودمان را براى حمایت اعلام کنیم. اما اگر در منطقه نظام حکومت و حاکم اسلامى نبود و یا اسلامشان ظاهرى بود تا نسبت به معروف و منکر غیرتى نشان دهند، خود مردم مى‏توانند بعد از تذکر زبانى، برخورد انقلابى (با حفظ مراحل و شئون و تدریج) نیز داشته باشند».


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/