طبیعت وجودی اسطوره
اسطوره ها آیینه هایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزاره ها منعکس می کنند و آن جا که تاریخ و باستان شناسی خاموش می ماند اسطوره به سخن در می آید و فرهنگ آدمیان را از دور دست به زمان ما می آورند و افکار بلند و منطق گسترده مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما می گذارند .
طبیعت اسطوره
در زبان روزمره اسطوره در معنای خیالی و غیر واقعی به کار می رود . مصداق این سخن در فرهنگ انگلیسی آکسفورد قابل مشاهده است که توصیف اسطوره را با این کلمات آغاز می کند : " روایتی که جنبه ی افسانه یی محض دارد ..." این تلقی کاملا گمراه کننده است . از این سخن چنین بر می آید که اسطوره ها را باید داستان های نیمه واقعی پنداشت که ممکن است راست یا دروغ باشند . در اسطوره آن چه مهم است صحت تاریخی داستان ها نیست بلکه مفهوم و معنای اخلاقی است که برای معتقدان آن ها اهمیت دارد . نقشی که اسطوره ها در دین دارند ، آن را از حکایت متمایز می کند . آدمی می کوشد که در دین خویش شناختش را از خویشتن ، طبیعت و محیط خود بیان کند . اسطوره ها که تفکرات انسان را درباره ی هستی روایت می کنند ، قالب های تثبیت شده یی هستند که در آن ها آدمی می کوشد این شناخت را بیان کند . اسطوره ی آفرینش بیش از آن که رقیبی برای فرضیه های تکامل داروین باشد از جهت در برداشتن تفکراتی درباره ی ماهیت جهان و انسان یا خدا حائز اهمیت است . اسطوره یی که درباره ی زاده شدن پیامبری یا منجیی از دوشیزه یی باکره است ، از نظر این که شرح تاریخی " عشق و زندگی " مادر باشد مهم نیست ، بلکه بیشتر از جهت بیان مقامی که پیامبر یا منجی در نظر معتقدان خود دارد ، دارای اهمیت است . اسطوره ها تنها بیان تفکرات آدمی درباره ی مفهوم اساسی زندگی نیستند بلکه منشورهایی هستند که انسان بر طبق آنها زندگی می کند و می توانند توجیهی منطقی برای جامعه باشند . طرحی که جامعه بر آن استوار است ، اعتبار نهایی خود را از طریق تصورات اساطیری به دست می آورد . اسطوره ها می توانند نقش اندرزها را در یک مجموعه ی اخلاقی والا داشته باشند و سرمشق هایی در اختیار بشر بگذارند که بر طبق آن ها زندگی خویش را بسازد . اما اسطوره ها از داستان یا روایات نمادین محض به مراتب با اهمیت ترند ، چرا که اسطوره فعالیت قوای ما فوق الطبیعه را بازگو می کند و از این رو تصور می شود که بر خواندن آن ها در مناسک دینی موجب می گردد که آن قوا آزاد یا فعال گردد پس از طریق اسطوره و مناسک ، اطمینان به حضور قدسیان حاصل می گردد .
اسطوره ها می توانند نقش اندرزها را در یک مجموعه ی اخلاقی والا داشته باشند و سرمشق هایی در اختیار بشر بگذارند که بر طبق آن ها زندگی خویش را بسازد .
سخن آخر این که اسطوره منشورهایی در مورد رفتار اخلاق دینی به دست می دهد ،عقاید را تبیین و تدوین می کند و سرچشمه قدرت ما فوق الطبیعه است . پس اگر بنا باشد اسطوره به عنوان نماد تأثیر بخش باشد باید اصطلاحات و صور خیالی را به کار گیرد که برای شنوندگان پر معنی باشد . اگر چه اسطوره هر ملت برای آن فرهنگ بار معنایی دارد و برای مردمان ملل دیگر چنان بار معنایی را در برندارد .
اکرم نعمت اللهی
بخش ادبیات تبیان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)