رباعیاتی در شهادت حضرت فاطمه(س)
از داغ غمت فاطمه جان پير شدم
سوختم از غم داغ تو زمين گير شدم
اى يار على مونس و همسنگر من
ديگر ز جهان بعد تو من سير شدم
***
يا فاطمه اى يار كفن پوش على
پروانه وحى خاموش على
لرزيد زمين به خويش چون ديد فلك
تابوت تو را نهاد بر دوش على
***
يا فاطمه شب جسم تو برداشت على
همخانه دلى به درد و غم داشت على
آن لحظه كه از خاك تو صورت برداشت
دل را به كنار قبر بگذاشت على
***
خدايا مادرم كى خيزد از بستر دوباره
نمى گويد چرا با من سخن جز با اشاره
نمى دانم چرا از من نهان سازد رخش را
دلم را كرده مادر با سكوتش پاره پاره
***
حوصله ى صبر من، نيست از اين بيشتر
جان دهم از داغ دل، گر نكنى يك نظر
فرصتى آخر بده! تا بِدوم از پى ات
واى، كجا مى برى! مادر مارا پدر!
***
اى ياس سپيد فاطميه زهرا
سردار شهيد فاطميه زهرا
اى كاش كه در ركاب تو جان بازيم
گرديم شهيد فاطميه زهرا
***
على در دل هزاران ناله دارد
دلى سوزان ز داغ لاله دارد
اگر جان و دلش آتش گرفته
غم زهراى هجده ساله دارد
***
مدينه شاهد غمهاى من كو
چراغ غربت يلداى من كو
مدينه از تو و از چاه پرسم
تمام هستى ام، زهراى من كو
***
از حيدر و كنج خانه حرفى نزنيد
با من ز غم زمانه حرفى نزنيد
پيش حسنين و زينبين اى مردم
از سيلى و تازيانه حرفى نزنيد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)