صفحه 7 از 10 نخستنخست ... 345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 91

موضوع: اشعار طنز

  1. #61
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بازم همون دوره ي بي ثباتي
    قربون اون حرفهاي عشق لاتي
    قربون اون مخلصتم فداتم
    قربون اون من خاک زير پاتم
    قربون اون حافظ روي طاقچه
    قربون حسن يوسف تو باغچه
    قربون مردمي که مردم بودند
    اهل صفا اهل تبسم بودند
    قربون اون دوره ي تر دماغي
    قربون اون تصنيف کوچه باغي
    قربون دوره اي که خوش بيني بود
    تار سيبيلها چک تضميني بود
    مردهاي ناب و اهل دل نداره
    شهري که بوي کاهگل نداره
    بوي خوش کباب و نون سنگک
    عطر اقاقيا و ياس و پيچک
    بوي خيار تازه توي ايوون
    تو سفره اي پر از پنيرو ريحون
    بوي سلام گرم مرد خونه
    تو حوض خونه رقص هندوانه
    بوي خوش کتابهاي کاهي
    تو امتحان کتبي و شفاهي
    قدم زدن تو مرز خواب و رويا
    خدا خدا، خدا خدا، خدايا



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #62
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    وصیت نامه!

    یادتان باشد اگر مُردم عزاداری کنید
    بر سر و صورت بکوبید و خود آزاری کنید

    آبروها برده اید از من در ایام حیا ت
    لا أقل حا لا که مردم آبرو داری کنید

    من که می دانم در آنجاتان عروسی ها به پاست !
    لا أقل در مجلس ختمم کمی زاری کنید

    می کنم تقدیمتان متن وصیت نامه را
    تا پس از اجراش احساس سبکباری کنید

    اول اینکه در شب هفت و چهل هنگام شام
    باید از آوردن اولاد خود داری کنید

    شام ختم دوستانم هیچ تعریفی نداشت
    ران و سینه ی مرغ ما را خوب سوخاری کنید

    وای اگر گردو نباشد لای خرماهای من !
    فکر خرما و خطیب و مسجد و قاری کنید

    ثا نیاً مشکی بپوشید و چهل شب ریش را
    تا به زانو هم اگر آمد پرستاری کنید

    از وصا ل تیغ و صورت ما معّذب می شویم
    فوق فوقش ریش را یک ذرّه ستاری کنید

    ثا لثاً حج و نماز و روزه ی سی سا ل را
    باید از شیخی برای من خریداری کنید

    رابعاً یک عده بازاری طلب کار منند
    باید از بازاریان اعلام بیزاری کنید

    البته اول بپردازید اقساط مرا
    بعد از آن اعلام بیزاری ز بازاری کنید

    خامساً از شعرهای من کسی حظّی نبرد
    مردم کج ذوق را در فهم آن یاری کنید

    یکدگر را از چه رو جر می دهید ای دوستان؟
    بر سر نعشم نباید نا بهنجاری کنید

    من به کل ّ مردم ایران تعلّق داشتم
    پس برایم چا له ای مرغوب حفاری کنید

    بوی گند لاشه ام پیچید در گوش فلک
    شاعرم برگ چغندر نیستم کاری کنید

    شستشوی مرده آن هم پیش چشم دیگران؟
    وای اگر با نعش من اینگونه رفتاری کنید

    شیخ فضل الله نوری را به دار آویختید
    لا أقل از نوری شاعر هواداری کنید

    من نمی خواهم خیابانی به نام من کنند
    نام ما را روی سنگ قبر حجاری کنید

    اعتماد کاملی دارم به زن اما شما
    نشنوم با همسرم یک لحظه غمخواری کنید

    از فشار قبر می ترسم سپیدی کفن
    زرد گردد رنگ آن را کا ش زنگاری کنید

    مثل سگ می ترسم از کنکور تشریحی مرگ
    ای ن********** و منکر شبکار عیّاری کنید

    مرگ در راه است ای دختر پسرهای جوان
    قبل هرگونه تماسی صیغه ای جاری کنید

    با زبان خونچکان داس ، عزرائیل گفت :
    روح را باید برای مرگ پرواری کنید

    عرضمان را درز می گیریم با این توصیه
    ملت در صحنه استکبارآزاری کنید!




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #63
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    يك شبي ليلي دلش امد به درد
    عاشق بيچاره را احضار كرد
    گفت: اول يك طبيبي كن خبر
    بعد از ان هم انچه ميگويم بخر
    داد دستش صورتي با لابلند
    نام اشيائي بر ان بنوشته چند
    گفت: بايد سكه هاي ناب ناب
    بهرم اري تا غروب افتاب
    يك النگوي طلا يك سينه ريز
    طوق مرواريد و گردنبند نيز
    دستبندم از برليان مي خري
    با دو گردنبند و سه انگشتري
    ساعت بسيار زيبا از طلا
    زود بهر من بخر اي ناقلا
    دستكش با كيف و كفش وروسري
    كن فراهم تانخوردي تو سري
    در سر راهت بخر يك كاديلاك
    بهر لب رژ بهر ناخون نيز لاك
    عطر پاريس از برايم كن رديف
    مانتوي اعلا به رنگ كفش وكيف
    خواهي ارباشم هميشه من زنت
    تا ابد گردم وبال گردنت
    كاخ در لندن بخر از بهر من
    با گل و گلدان استخر و چمن
    بابت مهريه ده ميليون دلار
    زود كن اماده و ان را بياور



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #64
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    نويسنده: محمد جاوید


    خانه ام از اوست ، دربان نیز هم... باغ و ویلای شمیران نیزهم
    مال( زنجان) است دارایی من ... کفش و رخت و بند تنبان نیز هم

    گرچه دارد ماکسیما ، اما به من...داده یک ماشین پیکان نیز هم
    شکر ایزد شاغلم پیش عیال ... می دهد مزدم دو چندان نیز هم

    ارث بابایش سپرده در حساب... سود می گیرد فراوان نیز هم
    می رود هرروز تفریح ودَدَر... با فک و فامیل و یاران نیز هم

    گاهگاهی هم اروپا می رود .... چین و هند و ارمنستان نیز هم
    من ولی در خانه مشغولم به کار... کار های سخت و آسان نیزهم

    رفت و روب ، گردگیری ، شستشو... پختن مرغ و فسنجان نیز هم
    بچّه داری هم کمی تا قسمتی ... شستن ماشین (زنجان) نیز هم

    هر که بیند این تریپ و حال و روز... می شود خندان و گریان نیز هم
    خنده از مردی که بسته پیش بند... گریه بر زی ذی لاجان نیزهم

    دوش با
    «جاوید »گفتم این سخن...« دردم از یار است و درمان نیز هم»
    ارث بابا درد و درمان من است.... چون نباشد این یکی آن نیزهم
    کاش جای ارث بابایش کمی.... داشت احساسات انسان نیز هم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #65
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    این ترانه بوی نان نمی دهد
    از قدیم همچنان نمی دهد

    نان همیشه توی سفره است، پس
    پشت سفره بوی نان نمی دهد

    این خبر تکان دهنده است لیک
    آن خبر مرا تکان نمی دهد

    بانک وام ازدواج می دهد
    لیک وام زایمان نمی دهد

    کلّه پز عدالتش صحیح نیست
    مغز می دهد، زبان نمی دهد

    هر که دل به دست این سپرده است
    لاجرم به پای آن نمی دهد

    منطقاً قبول هم نمی شود
    هر کسی که امتحان نمی دهد

    روزگار با تمام ما بد است
    دسته هم به دستمان نمی دهد

    هیچکس برای ارتقای تو
    چار پلّه نردبان نمی دهد

    نردبانی از قضا اگر دهد
    نردبانِ رایگان نمی دهد

    نردبان خوب را کرایه کن
    از کسی که او گران نمی دهد

    یک سوال خوب: وقت فوتبال
    رادیو چرا اذان نمی دهد؟

    هیچ کنگره برای این غزل
    سکّه ای به دستمان نمی دهد

    اميد مهدي نژاد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #66
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    گفتم غم تو دارم**گفتا چشت درآيد!
    گفتم که ماه من شو**گفتا دلم نخواهد!
    گفتم خوشا هوايي کزبادصبح خيزد**گفتا هواي گرميست? اَه اَه? عرق درآمد!
    گفتم دل رحيمت کي عزم صلح دارد**گفتا برو به سويي ? تا گلّ ني درآيد!
    گفتم زمان عشرت ديدي که چون سرآمد**گفتا که اي واي ديرشد? داد مامان درآمد



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #67
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    نخستین بار گفتش کز کجایی؟
    مبادا هم محل، هم خاک مایی؟

    چرا این دختر همسایه مان را
    تو کردی خواستگاری بی خبر،ها؟!
    چرا اورا تو کردی انتخابش؟
    بگفتا: مطمئنم از جوابش!
    بگفتا: نرخ مهرش با تو گفته؟
    بگفت: آن را که داده، کی گرفته؟!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #68
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    روی قبرش بنویسید که شاعر بوده ست
    شاعری فحل٬ که بسیار معاصر بوده ست!

    بنویسید که اشعار قوی می گفته ست

    تازه آن وقت٬که شاگرد اکابر بوده ست

    بنویسید که هر بار غذا می خورده

    بعد هر لقمه دو روز از همه شاکر بوده ست

    بنویسید که با یک سفر از ده به کرج

    فکر می کرده که یک عمر مسافر بوده ست

    ننویسید که کلاْ سر او بی مو بود

    بخشی از پشت سر شاعر ما فر بوده ست

    ننویسید که شعرش غلط وزنی داشت

    چون که از هر نظر این نابغه نادر بوده ست

    پیش از آنی که سمند و پروتون می رانده

    ننویسید که راننده ی قاطر بوده ست

    اصلاْ از شوفری اش هیچ مگویید به خلق

    تا نگویند که مرحوم شوماخر بوده ست

    ننویسید که پر می شده صد سطل از آن٬

    مهملاتی که به ذهنش متبادر بوده ست

    مرگ او شعر ترین حادثه در عمرش بود

    روی قبرش بنویسید که شاعر بوده ست!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #69
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    حرفاي گريه دار نمي پسندين
    مي خوايد يه جک بگم کمي بخندين
    خوشا به حال اون که تو محلش
    هواي عاشقي زده به کلش
    کسي که قلبش اتصالي داره
    مي دونه عاشقي چه حالي داره
    با اينکه سخته باز دلنشينه
    طپش طپش واي از طپش همينه
    عاشق شدن شيدايي داره والا
    خاطر خواهي رسوايي داره والا
    وقتي طرف تو کوچه پيدا مي شد
    توي دلت يه باره غوغا مي شه
    صداي قلبت اونقدر بلنده
    که دلبرت مي شنوه و مي خنده
    دين و مرام و اعتقادت مي ره
    اوني که مي خواسته بگي يادت مي ره
    مي خواي بگي فدات بشم الهي
    مي گي که خيلي مونده تا سه راهي
    ميخواي بگي عاشقتم عزيزم
    مي گي که من عاعا،عاعا چي چي زم
    مي خواي بگي بيام به خواستگاريت
    مي گي هواي خوبي داره ساري
    کوزه ي ضربه ديده بي ترک نيست
    حال طرف هم از تو بهترک نيست
    مي خواد بگه برات مي ميرم اصغر
    مي گه تمنا مي کنم برادر
    مي خواد بگه بيا به خواستگاريم
    ميگه که ما پلا ک شصت و چهاريم
    اول عشق و عاشقي نگاهه
    نگاه مثل آب زير کاهه
    بين شماها عشق و ميشه فهميد
    از توي نگاها عشقو مي شه فهميد
    عشق اخوي آتيش زير ديگه
    نگاه آدم که دروغ نمي گه
    نگاه مي گه عاشقتم به مولا
    به قلب من خوش امدي بفرما



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #70
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    زن نبايد به فكر مش باشد
    مش همين پنج ماه و شش باشد

    هي نگردد پي تل و گل‌سر
    بهر مويش به فكر كش باشد

    خواستگاران خوب رد نكند
    كم پي فال و شيش و بش باشد

    مرد خوبي به تور خود بزند
    حرفه‌اي ، تيز ، با برش باشد

    همسر مرد سالمي بشود
    نه عجوزي كه مرتعش باشد

    مردي آنسان كه در كشاكش دهر
    سنگ باشد نه اينكه كش باشد!

    ورنه در كار وي گره افتد
    مشكلش حركت و جهش باشد

    با جوانان پير ، كم بپرد
    گر چه آماده‌ي پرش باشد!

    عشق وقتي كه اتفاق افتاد
    متمايل به واكنش باشد!

    چشم دلدار خويش را هرشب
    سير سازد به هر روش باشد

    قلب او را چنان كند تسخير
    تا شب و روز در تپش باشد

    ندهد گير هي به شوهر خويش
    هي نخواهد پي تنش باشد

    نكند با كسي مقايسه‌اش
    كم بدنبال سرزنش باشد

    دست در جيب شوهرش نكند
    بلكه در جيب وي شپش باشد

    احتمالا بگيرد او را برق
    شوهرش گر كه سيم‌كش باشد

    زن ز مردش مراقبت نكند
    مرد امـــــــا مراقبش باشد

    فيض اگر خواست رندي از دهنش
    فكر گازيدن لبش باشد!



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 7 از 10 نخستنخست ... 345678910 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/