صفحه 5 از 19 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 185

موضوع: ◄*♥*►دهلوی * اشعار * غزلیات◄*♥*►

  1. #41
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    گر چه خفتن خوش بود با یار در شبهای وصل


    گر چه خفتن خوش بود با یار در شبهای وصل
    لیک در شبهای غم بیدار بودن هم خوش است
    اندک اندک گه گهی بایار بودن خوش بود
    ور میسر گرددم بسیار بودن هم خوش است


    خون من در گردنم کامروز دیدم روی او
    چنگ من فردای محشر هم به دامان منست



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #42
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    سرو بستان ملاحت قامت رعنای تست


    سرو بستان ملاحت قامت رعنای تست
    نور چشم عاشقان خسته خاک پای تست
    من نه تنها گشته‌ام شیدای دردت جان من
    هرکرا جان و دل و دینی بود شیدای تست
    در درون مسجد و دیر و خرابات و کنشت
    هر کجا رفتم همه شور تو و غوغای تست
    جانم از غیرت ز دست جاهلان سوزد از انک
    سرو را گویند مانند قد رعنای تست
    وعده دیدار خود کردی به فردا از آن سبب
    جان خسرو منتظر بر وعده فردای تست
    برشکر خوانند افسون بهر دلجویی ولیک
    شکری کو خود فسون خواند لب دلجوی تست


    ما و مجنون در ازل نوشیده‌ایم از یک شراب
    در میان ما از آن دو اتحاد مشربست



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #43
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    شربت و صلت نجویم کار من خون خوردنست


    شربت و صلت نجویم کار من خون خوردنست
    من خوشم تو مرهم آنجاها رسان که آزردنست
    جان من از مایه‌ی غمهای تو پرورده شد
    خلق غم گویند و نزد بنده جان پروردنست
    کشتن من بر رقیب انداز وخود رنجه مشو
    زانکه خون چون منی نه لایق آن گردن است
    چاک دامن مژده‌ی بد نامیم داد ای سرشک
    یاریش کن کو مرا در بند رسوا کردن است



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #44
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    هر مژه از غمزه‌ی خون ریز تو ناوک زنی است

    هر مژه از غمزه‌ی خون ریز تو ناوک زنی است
    کاندرون هر جگر زان زخم ناوک روزنی است
    چشمت آفت، غمزه فتنه، خط قیامت، رخ بلاست
    آشنایی با چنین خصمان نه حد چون منی است
    جان که زارم می‌کشد از یاد چون تو دوستی
    جان من از تو چه پنهان آشکارا دشمنی است


    چشمم ار بی‌تو جهان بیند بگیرش عیب ازانک
    خیره‌ی بی‌دیده‌ی آلوده‌ی تر دامنی است
    ساقیا گر می خورم بی تو نگویی کان می است
    مردنم را شربتی و آتشم را روغنی است
    اندران مجلس که خود را زنده سوزند اهل عشق
    ای بسا مرد خدا کو کمتر از هندو زنی است
    عندلیبان را غذای روح باشد بوی گل
    مرغ دشت است آنکه عاشق برجو و بر ارزنی است
    هر شبی خسرو که گوید سینه‌ی در کویت بدرد
    زیر دیوار تو سلطان پاسبان چوبک زنی است



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #45
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    جعد مرغولت که در هربند او صد حلقه است


    جعد مرغولت که در هربند او صد حلقه است
    دام دلهای اسیران گرفتار بلاست
    هر که در کوی تو بویی برد از عالم گذشت
    هر که از دردت نصیبی یافت فارغ از دواست


    بی رخت از پا فتادم بی‌لبت رفتم ز دست
    قدر گل بلبل شناسد قدر باده می پرست



    هست سر بردوش من باری و باری می کشم
    تا مگر اندازمش در پای خوبان عاقبت
    رای آن دادم که خونم را بریزند اهل حسن
    شد موافق رای من با رای خوبان عاقبت
    بارها گفتم که ندهم دل به خوبان لیک دل
    گشت از جان بنده و مولای خوبان عاقبت
    با چنان خونین لبی کاید همی زو بوی شیر
    خون من می‌خور حلالست آن چو شیر مادرت
    چشم من دور ار بگویم مردم چشم منی
    زانکه هرساعت همی بینم برآب دیگرت



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #46
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    عاشق سوخته دل زنده به جان دگر است


    عاشق سوخته دل زنده به جان دگر است
    زین جهانش چه خبر کو به جهان دگر است
    بس که از خون دلم لاله‌ی خونین بشگفت
    هر کجا می‌نگرم لاله ستان دگر است



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #47
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    در شب هجر که از روز قیامت بتر است


    در شب هجر که از روز قیامت بتر است
    مردم دیده‌ی من غرقه بخون جگر است
    به طراوت رخ تو رشک گل سیراب است
    به تبسم دهنت غیرت تنگ شکر است
    ای صبا گر گذری برسرآن کو برسان
    خبر ما بر آنکس که ز ما بی‌خبر است
    مردمان منکر عشقند و منم کشته‌ی او
    شیوه‌ی ما دگر و شیوه‌ی مردم دگر است



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  8. #48
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    برگ زیرآمد و برگ گل و گلزار برفت


    برگ زیرآمد و برگ گل و گلزار برفت
    سرخ رویی رخ لاله وگلنار برفت
    سرو بشکفت و چمن سبز شد و نرگس خفت
    گوبرو از بر من این همه چون یار برفت
    نزد من باد خزان دوش غبار آلوده
    آمد وگفت که سرو تو ز گلزار برفت
    خواستم تا بروم در طلب رفته‌ی خویش
    یادم آمد رخ او پای من از کار برفت
    در دوید اشک چو بازآمد ز خویش ندید
    دل بینداخت هم اندوه و خونبار برفت
    خون دل گر چه که بسیار برفت اندک ماند
    صبر هر چند که بود اندک و بسیار برفت
    باد خاری ز ره گل‌رخ من می‌آورد
    جانم آویخت در آن خار و گرفتار برفت
    هر چه از عقل فزون شد همه عمرم جوجو
    اندرین غارت غم جمله به یک بار برفت



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  9. #49
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    کشته‌ی تیغ جفایت دل درویش من است


    کشته‌ی تیغ جفایت دل درویش من است
    خسته تیر بلایت جگر ریش من است
    نیک‌خواهی که کند منع ز عشق تو مرا
    منکری دان به حقیقت که بد اندیش منست
    هر گروهی بگزیدند به عالم دینی
    عاشقی دین من و بی‌خبری کیش من است
    گر دل از ما ببرید و بتو پیوست چه باک ؟
    آشنا با تو و بیگانه زمن خویش من است


    مرگ فرهاد نه آن بود و هلاک شیرین
    که برایشان زجدایی غم و درد افزون رفت
    کشتن این بود که شیرین سوی فرهاد گذشت
    مردن آن بود که لیلی به سر مجنون رفت


    سوزش سینه‌ی من دید و کنارم نگرفت
    دل دیوانه به زنجیر نگه نتوان داشت
    نظری کردم و دزدیده مرا جان بخشید
    کز رقیبان خنک دزدی من پنهان داشت



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  10. #50
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    هر کس آنجا که می و شاهد و گلشن آنجاست


    هر کس آنجا که می و شاهد و گلشن آنجاست
    من همانجا که دل گمشده‌ی من آنجاست
    هر شب ای غم چه رسی در طلب دل اینجا
    آخر آن سوخته‌ی سوخته خرمن آنجاست
    گفتی ای دوست که بگریز و ببر جان زین کوی
    چون گریزم که گروگان دل دشمن آنجاست


    دل ندارم غم جانان زچه بتوانم خورد
    پیش از ین گرچه غمی بود دلی هم بودست



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 5 از 19 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/