دیوانه میکنی دل و جان خراب را
دیوانه میکنی دل و جان خراب را
مشکن به ناز سلسلهی مشک ناب را آفت جمال شاهد و ساقیست بیهده
بد نام کردهاند به مستی شراب را خونابه میچکاندم از گریه سوز دل
خوش گریهیی است بر سرآتش کباب را
خسرو ز سوز گریه نیارد نگاهداشت
آری سفال گرم به جوش آرد آب را
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)