صفحه 2 از 19 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 185

موضوع: ◄*♥*►دهلوی * اشعار * غزلیات◄*♥*►

  1. #11
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    بس بود این که سوی خود راه دهی نسیم را


    بس بود این که سوی خود راه دهی نسیم را
    چشم ز رخسان مکن عارض همچو سیم را
    من نه بخود شدم چنین شهره‌ی کویها ولی
    شد رخ نیکوان بلاعقل و دل سلیم را
    شیفته‌ی رخ بتان باز کی آید از سخن
    مست بگوش کی کند کن مکن حکیم را



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #12
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    بشگفت گل در بوستان آن غنچه‌ی خندان کجا؟


    بشگفت گل در بوستان آن غنچه‌ی خندان کجا؟
    شد وقت عیش دوستان آن لاله و ریحان کجا؟
    هر بار کو در خنده شد چون من هزارش بنده شد
    صد مرده زان لب زنده شد درد مرا درمان کجا؟
    گویند ترک غم بگو تدبیر سامانی بجو
    درمانده را تدبیر کو دیوانه را سامان کجا؟
    از بخت روزی باطرب خضر آب خورد و شست لب
    جویان سکندر در طلب تا چشمه‌ی حیوان کجا؟
    می‌گفت با من هر زمان گر جان دهی با من امان
    من می برم فرمان بجان آن یار بی فرمان کجا؟
    گفتم : تویی اندر تنم ما هست جان روشنم
    گفتی که : آری آن منم اگر آن تویی پس جان کجا؟
    گفتی صبوری پیش کن مسکینی از حد بیش کن
    زینم از آن خویش کن من کردم این و آن کجا؟
    پیدا گرت بعد از مهی درکوی ما باشد رهی
    از نوک مژگان گه گهی آن پرسش پنهان کجا؟
    زین پیش با تو هر زمان می‌بودمی از هم‌دمان
    خسرو نه هست آخر همان ؟ آن عهد و آن پیمان کجا؟



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #13
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    برو ای باد و پیش دیگران ده جلوه بستان را


    برو ای باد و پیش دیگران ده جلوه بستان را
    مرا بگذار تا می بینم آن سرو خرامان را
    به این مقدار هم رنجی برای خاطر نمی‌خواهم
    که از خونم پشیمانی بود آن ناپشیمان را
    مپرس ای دل که چون می‌باشد آخر جان غمناکت
    که من دیریست کز یادت فراموش کرده‌ام جان را
    ورت بدنامی است از من به یک غمزه بکش زارم
    چرا برخویش مشکل می کنی این کار آسان را؟



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #14
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    برقع برافگن ای پری حسن بلاانگیز را


    برقع برافگن ای پری حسن بلاانگیز را
    تا کلک صورت بشکند این عقل رنگ آمیز را
    شب خوش نخفتم هیچ‌گه زاندم که بهر خون من
    شد آشنایی با صبا آن زلف عنبر بیز را
    دانم قیاس بخت خود کم رانم از زلفت سخن
    لیکن تمنا می‌کنم فتراک صید آویز را
    بگذشت کار از زیستن خیز ای طبیب خیره کش
    بیمار و مسکین را بگو تا بشکند پرهیز را
    پر ملایک هیزم است آنجا که عشقت شعله زد
    شرمت نیاید سوختن خاشاک دود انگیز را؟
    چون خاک گشتم در رهت چون ایستادی نیستت
    باری چو بر ما بگذری آهسته ران شبدیز را
    بوکز زکوه حسن خود بینی به خسرو یک نظر
    اینک شفیع آورده‌ام این دیده خون ریز را



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #15
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    بسی شب با مهی بودم کجا شد آن همه شبها


    بسی شب با مهی بودم کجا شد آن همه شبها
    کنون هم هشت شب لیکن سیاه ازدود یاربها
    خوش آن شبها که پیشش بودمی که مست و گه سرخوش
    جهانم میشود تاریک چون یاد آرم آن شبها
    همی کردم حدیث ابرو و مژگان او هردم
    چو طفلان سوره‌ی نون والقلم خوانان به مکتبها
    چه باشد گر شبی پرسد که در شبهای تنهایی
    غریبی زیر دیوارش چگونه می‌کند تنها
    بیا ای جان هر قالب که تا زنده شوند از سر
    بکویت عاشقان کز جان تهی کردند قالبها
    مرنج از بهر جان خسرو اگر چه می‌کشد یارت
    که باشد خوب‌رویان را بسی زین گونه مذهبها



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #16
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    چو در چمن روی از خنده لب مبند آنجا


    چو در چمن روی از خنده لب مبند آنجا
    که تا دگر نکند غنچه زهر خند آنجا
    رخ تو دیدم و گفتی سپند سوز مرا
    چو جان بجاست چه سوزد کسی سپند آنجا
    کسان بکوی تو پندم دهند و در جایی
    که دیده روی تو بیند چه جای پند آنجا
    به خانه‌ی تو همه روز بامداد بود
    که آفتاب نیارد شدن بلند آنجا
    بشانه شست تو می‌بافت زلف چون زنجیر
    مگیر سخت که دیوانه یی است چند آنجا
    کجا روم که ز کوی تو هر کجا که روم
    رسد زجعد کمندت خم کمند آنجا
    ز زلفش آمد یای باد حال دلها چیست؟
    چگونه اند اسیران مستمند آنجا
    برآستان تو هرکس به رحمتی مخصوص
    مگر که خسرو بیچاره دردمند آنجا



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #17
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    جانا به پرسش یاد کن رو زی من گم بوده را


    جانا به پرسش یاد کن رو زی من گم بوده را
    آخر پرحمت باز کن آن چشم خواب آلوده را
    نا خوانده سویت آمدم ناگفته رفتی از برم
    یعنی سیاست این بود فرمان نافرموده را



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  8. #18
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    چه اقبالست این یارب که دولت داده‌ای ما را


    چه اقبالست این یارب که دولت داده‌ای ما را
    که در کوی فراموشان گذرشد یار زیبا را
    بحمدالله که بیداری شبهایم نشد ضایع
    بدیدم خفته در آغوش خود آن سرو بالا را
    تماشا می‌کنم این قد قیامت می‌کند یا رب
    که خواهم تا قیامت یاد کردن این تماشا را



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  9. #19
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    دیوانه میکنی دل و جان خراب را


    دیوانه میکنی دل و جان خراب را
    مشکن به ناز سلسله‌ی مشک ناب را
    آفت جمال شاهد و ساقیست بیهده
    بد نام کرده‌اند به مستی شراب را
    خونابه میچکاندم از گریه سوز دل
    خوش گریه‌یی است بر سرآتش کباب را
    خسرو ز سوز گریه نیارد نگاهداشت
    آری سفال گرم به جوش آرد آب را





    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  10. #20
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    دلم در عاشقی آواره شد آواره تر بادا


    دلم در عاشقی آواره شد آواره تر بادا
    تنم از بی‌دلی بیچاره شد بیچاره تر بادا
    به تاراج عزیزان زلف تو عیاریی دارد
    به خونریز غریبان چشم تو عیاره تر بادا
    رخت تازه است و بهر مردن خود تازه تر خواهم
    دلت خاره‌ست و بهر کشتن من خاره تر بادا
    گرای زاهد دعای خیر میگویی مرا این گو
    که آن آواره‌ی از کوی بتان آواره تر بادا
    همه گویند کز خون‌خواریش خلقی بجان آمد
    من این گویم که بهرجان من خون خواره تر بادا
    دل من پاره گشت از غم نه زان گونه که به گردد
    و گر جانان بدین شادست یا رب پاره تر بادا
    چو با تردامنی خو کرد خسرو با دو چشم تر
    به آب چشم پاکان دامنش همواره تر بادا



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 2 از 19 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/