دیدگاه قرآن کریم در مورد رفتار مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان ادیان دیگر چیست؟
«هم زیستی مسالمت آمیز مذهبی» یک فکر اصیل اسلامی است و آیات متعددی از قرآن کریم، به صورت های گوناگون، با صراحت کامل، بدان سفارش نموده اند. از نظر قرآن کریم، جنگ مذهبی و ستیز به خاطر اختلافات عقیده به صورتی که در برخی از مذاهب دیگر دیده می شود – مانند جنگ های صلیبی مسیحیت – معنا ندارد. کینه توزی و دشمنی نسبت به پیروان ادیان دیگر ممنوع، و در پیش گرفتن روش های اهانت آمیز نسبت به دیگران، یک روش غیر دینی است.
قرآن کریم برای تأمین هم زیستی مسالمت آمیز راه های گوناگونی را سفارش نموده است که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. آزادی عقیده و فکر
2. توجه به اصول مشترک
3. نفی نژاد پرستی
4. گفت و گوی مسالمت آمیز
5. استقبال از پیشنهاد صلح
6. پذیرش حقوق اقلیت ها
7. به رسمیت شناختن انبیا و كتب آسمانی
8. صلح بین المللی
9. مبارزه با توهمات برتری جویانۀ ادیان دیگر
10. تعاون در مسائل بین المللی
«هم زیستی مسالمت آمیز مذهبی» یک فکر اصیل اسلامی است و آیات متعددی از قرآن کریم، به صورت های گوناگون، با صراحت کامل، بدان سفارش نموده اند؛ در حالی که در چهارده قرن قبل، مفهوم «هم زیستی» مذهبی برای بشر کاملاً شناخته شده نبود.
از نظر قرآن کریم، جنگ مذهبی و ستیز به خاطر اختلافات عقیده به صورتی که در برخی از مذاهب دیگر دیده می شود – مانند جنگ های صلیبی مسیحیت – معنا ندارد. کینه توزی و دشمنی نسبت به پیروان ادیان دیگر ممنوع، و در پیش گرفتن روش های اهانت آمیز نسبت به دیگران، یک روش غیر دینی است.
قرآن کریم گروهی از مسیحیان و یهودیان را یاد می کند که راه تمسخر و تکفیر را نسبت به هم دیگر در پیش گرفته، با تحقیر، اهانت و پای مال نمودن حقوق انسانی یکدیگر، همواره آتش جنگ و اختلاف را شعله ور می سازند:
یهود گفتند: نصرانی ها بر حق نیستند و نصرانی ها گفتند: یهود بر حق نیستند؛ حال آن که اینان کتاب را تلاوت می کردند؛ کسانی هم که از حق چیزی نمی دانند، سخنی همانند سخن ایشان گفتند. سرانجام خداوند در روز قیامت در آنچه در اختلاف داشتند بین آنها داوری خواهد کرد. [1]
قرآن کریم برای تأمین هم زیستی مسالمت آمیز راه های گوناگونی را سفارش نموده است که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. آزادی عقیده و فکر
در بعضی از آیات قرآن کریم، بر اصل «آزادی عقیده» تأکید شده است؛ یعنی اساساً طبیعت اعتقادات قلبی و مسائل وجدانی به گونه ای است که در آنها اکراه و اجبار جایی ندارد.
«در کار دین اکراه روا نیست، چرا که راه از بی راهه به روشنی آشکار شده است.» [2]
«اگرچه پروردگارت می خواست، تمامی اهل زمین – بدون این که اختیاری داشته باشند – ایمان می آوردند، پس آیا تو مردم را به اکراه وا می داری که مؤمن شوند؟»[3]
پیامبر مأمور به ابلاغ دستورهای الهی است، خواه مخالفان ایمان بیاورند یا نه: «و بگو: این حق از سوی پروردگارتان است، پس هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس می خواهد کفر ورزد.» [4]
«و اگر خداوند می خواست، شرک نمی ورزیدند، ولی تو را نگهبان آنان نگماشته ایم و تو کارساز آنان نیستی.» [5]
ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچ گاه نمی تواند تحمیلی باشد، بلکه تنها راه نفوذ آن در فکر و روح، منطق و استدلال است. مهم این است که حقایق و دستورهای الهی بیان شود تا مردم آن را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.
بعد دیگر آزادی، «آزادی فکر و اندیشه» است. قرآن کریم در آیات متعددی انسان را به تعقل و تدبر و اندیشه در جهان هستی فرا می خواند و از او می خواهد که با نیروی عقل، منافع و مضار خویش را بشناسد و در جهت کمال و آزادی از هرگونه اسارت، پلیدی و گمراهی قدم بردارد.
«زود است که ما آیات خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان هویدا گردانیم، تا آشکار شود که آن حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟»[6]
«و در زمین، نشانه هایی برای اهل یقین و نیز در وجود شما است؛ آیا به چشم بصیرت نمی نگرید؟»[7]
2. توجه به اصول مشترک
اسلام آیینی است که از زمان پیدایش خود با شعار هم زیستی مسالمت آمیز دعوت خویش را به جهانیان عرضه نموده است و این آیین خطاب به «اهل کتاب» چنین می گوید:
«بگو ای اهل کتاب بیایید تا بر سخنی که بین ما و شما یکسان است بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ گونه شریکی نیاوریم و هیچ کس از ما دیگری را به جای خداوند به خدایی برنگیرد؛ و اگر رویگردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما فرمانبرداریم.» [8]
این آیه از آیات مهمی است که اهل کتاب را به سوی وحدت دعوت می نماید. استدلال این آیۀ شریفه با استدلال در آیات سابق تفاوت دارد. آیات سابق بر این آیه، به طور مستقیم به سوی اسلام دعوت کرده اند، ولی در این آیه به نقطه های مشترک بین «اسلام» و «اهل کتاب» توجه شده است.
قرآن به مسلمانان می آموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما همکاری کنند، از پا ننشینید و بکوشید حداقل در قسمتی که با شما اهداف مشترک دارند همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایۀ پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.[9]
3. نفی نژاد پرستی
قرآن کریم، هرگونه تفکر نژادپرستانه را محکوم نموده است و همۀ انسان ها را فرزند یک پدر و مادر و قهراً فاقد برتری نژادی، قومی و مذهبی می داند.
«های ای مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و به هیأت اقوام و قبایلی درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایی یابید؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست؛ خداوند دانای آگاه است.» [10]
یکی از اصول مهم هم زیستی مسالمت آمیز، تساوی و برابری انسان ها است؛ زیرا نژادپرستی، خود برتربینی و تحقیر ملت ها و مذاهب دیگر، موجب مشکلات فراوانی برای جامعۀ بشری شده است. جنگ جهانی اول و دوم نمونۀ بارز این مشکلات است.
تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت، مایۀ فضیلت کسی بر دیگری نیست. از نظر قرآن، اختلاف زبان ها و رنگ ها از آیات و نشانه های الهی و وسیله ای برای شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر است؛ اگر همۀ انسان ها یک شکل، یک رنگ و دارای قد و قوارۀ یکسان باشند، زندگی دچار مشکل و هرج و مرج می گردد.
از نظر قرآن کریم، انسان ها نسبت به یکدیگر فضیلتی جز به تقوا و پرهیزگاری ندارند و مجموعۀ انسان ها، «خانوادۀ بشری» و «امت واحد» را تشکیل می دهند:
«در آغاز مردم امت یگانه ای بودند، آن گاه خداوند پیامبران را مژده آور و هشدار دهنده برانگیخت، و با آنان، به حق، كتاب آسمانی فرستاد، تا در میان مردم در آن چه اختلاف می ورزند داوری كند ...» [11]
بسیاری از آیات قرآن كریم خطاب به جمیع بشر است؛ مانند «یا بنی آدم»[12] و «یا ایها الانسان»[13]. این خطاب ها و تعبیرها به این اشاره دارد كه انسانیت یک معنای مشترک بین تمام ساکنین زمین است. افراد مناطق مختلف از حیث انسانیت هیچ فرقی با یك دیگر ندارند. بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ،. نژاد و ... مختلف بوده است، ولی از نظر اسلام، همه فرزندان یك پدر و مادر (آدم و حوا) هستند و این تفاوت ها در انسانیت انسان خدشه ای وارد نمی سازد.[14]
4. گفت و گوی مسالمت آمیز
قرآن كریم به مسلمانان دستور اكید می دهد كه با «جدل احسن» و «گفت و گوی مسالمت آمیز» با اهل كتاب سخن بگویند و روابط خود را بر اساس «اصول مشترك» قرار دهند.
«و با اهل كتاب، جز به شیوه ای كه نیكوتر است مجادله نكنید، مگر كسانی از آنها كه مركتب ظلم و ستم شده اند؛ و بگویید به آنچه بر ما و ـ به آن چه ـ بر شما نازل شده ایمان آورده ایم و خدای ما و شما یكی است و ما همه فرمان بردار اوییم.» [15]
در آیات پیش تر سخن از نحوۀ برخورد با «بت پرستان» لجوج و جاهل بود، كه به مقتضای حال با آنها سخن می گفت، ولی در این آیه سخن از مجادله و گفت و گوی ملایم تر با «اهل كتاب» است؛ زیرا آنها حداقل، بخشی از دستورهای انبیا و كتب آسمانی را شنیده بودند و آمادگی بیش تری برای شنیدن آیات الهی داشتند.
قرآن مجید به مسلمانان دستور می دهد كه از دشنام دادن به كافران و بت پرستان پرهیز نمایند؛ زیرا آنها هم در مقابل، به همین روش متوسل خواهند شد:
«شما مؤمنان، به كسانی كه غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید،.تا مبادا آنها نیز از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین عمل هر امتی را زینت دادیم، پس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آن چه عمل می كردند آگاه می سازد (و پاداش و كیفر می دهد).» [16]
از آن جا كه بیان دستورات اسلام، همراه با منطق، استدلال و شیوه های مسالمت آمیز است،. به برخی از مؤمنان كه از روی ناراحتی شدید نسبت به «مسئلۀ بت پرستی» به بت های مشركان دشنام می دادند، سفارش اكید می كند كه از ناسزا گفتن پرهیز نمایند؛ اسلام رعایت اصول ادب، عفت و نزاكت در بیان را، حتی در برابر خرافی ترین و بدترین ادیان، لازم می شمارد؛ زیرا هر گروه و ملتی، نسبت به عقاید و اعمال خویش تعصب دارد. ناسزا گفتن و برخورد خشن موجب می شود كه آنها در عقاید خود سخت تر شوند.
5. استقبال از پیشنهاد صلح
«... پس هر گاه از جنگ با شما كناره گرفتند و تسلم شدند، در این صورت،. خداوند راهی برای شما بر علیه آنها نگشوده است.» [17]
دو قبیله در میان قبایل عرب به نام «بنی ضمره» و «اشجع» وجود داشت؛ قبیلۀ بنی ضمره با مسلمانان پیمان ترك تعرض بسته بودند و طایفۀ اشجع نیز با بنی ضمره هم پیمان بودند...
پس از مدتی مسلمانان با خبر شدند كه طایفه اشجع كه هفتصد نفر بودند، به سركردگی مسعود بن رجیله به نزدیكی مدینه آمده اند. پیامبر اكرم (ص) نمایندگانی نزد آنها فرستاد تا از هدف مسافرت شان مطلع گردد، آنها اظهار داشتند: آمده ایم «قرار داد ترك مخاصمه» با محمد (ص) ببندیم. پیامبر اكرم (ص) وقتی چنین دید، دستور داد مقدار زیادی خرما به عنوان هدیه برای آنها ببرند؛ سپس با آنها تماس گرفت و آنها اظهار داشتند كه ما نه توانایی مبارزه با دشمنان شما را داریم،. چون تعداد ما كم است؛ و نه قدرت و تمایل به مبارزه با شما را داریم، زیرا محل ما به شما نزدیك است؛ لذا آمده ایم با شما «پیمان ترك تعرض» ببندیم. در این هنگام، آیات فوق نازل شد و دستور لازم در این زمینه را به مسلمانان داد.[18]
6. پذیرش حقوق اقلیت ها
هیچ دینی همانند دین اسلام، ضامن آزادی و حافظ شرف و حقوق ملی اقلیت ها نیست. اسلام عدالت اجتماعی كامل را در كشور اسلامی، نه تنها برای مسلمانان، بلكه برای تمام ساكنان سرزمین خود ـ با وجود اختلاف مذهب،. نژاد، زبان و رنگ ـ تأمین می كند و این یكی از مزایای بزرگ عالم انسانیت است كه هیچ مذهب و قانونی، غیر از اسلام نمی تواند به این آرمان تحقق بخشد.
اقلیت های مذهبی با انعقاد «پیمان ذمه» و اكتساب تابعیت می توانند در كشور آزادانه زندگی كنند و همانند مسلمانان از حقوق اجتماعی و امنیت داخلی و خارجی بهره مند گردند.
قرآن كریم با صراحت، سیاست كلی اسلام را دربارۀ مراعات حقوق ملل و سایر مذاهب بیگانه چنین بیان می كند:
«خداوند شما را از كسانی كه با شما در كار دین كارزار نكرده اند، و شما را از خانه و كاشانه تان آواره نكرده اند، از این كه در حقشان نیكی كنید و با آنان دادگرانه رفتار كنید، نهی نمی كند؛ بی گمان خداوند دادگران را دوست دارد.» [19]
پس اسلام اجازه می دهد كه اقلیت های مذهبی و مخالفان اسلام در جامعۀ اسلامی زندگی كنند و از حقوق انسانی برخوردار گردند؛ مشروط به این كه مزاحمتی برای اسلام و مسلمانان نداشته باشند. و بر ضد آنها كاری صورت ندهند.
در آیۀ دیگر می فرماید:
«خداوند فقط شما را از دوست داشتن كسانی كه با شما در كار دین كارزار كرده اند، و از خانه و كاشانه تان آواره كرده اند و برای راندنتان ـ با دیگران ـ هم دستی كرده اند، نهی می كند و هر كس دوستشان بدارد از ستمكاران ـ مشركان ـ است.» [20]
با توجه به این دو آیه، سیاست كلی اسلام دربارۀ اقلیت مذهبی و مخالفان اسلام چنین است: مادامی كه اقلیت ها به حقوق مسلمانان تجاوز نكنند و بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه ننمایند، در كشور اسلامی كاملاً آزادند و مسلمانان وظیفه دارند با آنها به عدالت و نیكی رفتار كنند؛ ولی اگر بر ضد اسلام و مسلمانان، با كشورهای دیگر هم كاری داشته باشند، مسلمانان موظف اند مانع فعالیت آنها شوند و هرگز آنها را دوست خود ندانند.
در اسلام، آزادی و احترام اقلیت های مذهبی به مقداری است كه اگر كسی از «اهل ذمّه» كاری كه در دین آنها جایز است ولی در شرع اسلام حرام است ـ مانند شراب خواری ـ انجام دهد، كسی متعرض آنها نمی شود؛ البته تا زمانی كه به آن عمل تظاهر ننماید. اگر به آن عمل تظاهر نماید، به عنوان نقض «قانون تحت الحمایه» مورد بازخواست قرار می گیرد و اگر عملی انجام دهد كه در دین آنها نیز حرام محسوب می شود، مانند: زنا، لواط و ... از نظر حقوق با مسلمانان هیچ تفاوتی ندارد و قاضی حق دارد كه «حدّ» را بر آنها جاری سازد؛ اگر چه می تواند آنها را به ملت خود تحویل دهد تا طبق قوانین مذهبی خودشان مجازات شوند.[21]
طبق فقه اسلامی اگر دو نفر از اهل ذمّه مرافعۀ خود را پیش قاضی مسلمانان ببرند، قاضی مخیر است كه طبق حكم اسلام قضاوت نماید و یا این كه از آنها اعراض نماید. قرآن كریم در این باره می فرماید:
«اگر از اهل كتاب برای رفع مرافعه به تو مراجعه كنند، پس میان آنان حكم كن، یا از آنان اعراض نما.» [22]
البته منظور این نیست كه پیامبر (ص) تمایلات شخصی را در انتخاب یكی از این دو راه دخالت دهد، بلكه منظور این است كه شرایط و اوضاع را در نظر بگیرد، چنانچه مصلحت بود دخالت و حكم كند و گرنه صرف نظر نماید.[23] در این میان می توان یكی از مصالح را رعایت تعاملات و روابط اهل كتاب با مسلمانان دانست. از این آیه استفاده می شود كه هم زیستی مسلمانان یا اهل كتاب، تا حدی بود كه آنان برای قضاوت نزد پیامبر اسلام (ع) می آمدند. عدالت همیشه و با هر گروه، یك ارزش است. اگر حاكم یا دولت اسلامی برای داوری و میانجی گری انتخاب شد، باید عدالت را رعایت كند و نباید مسائل نژادی منطقه ای، تعصب های گروهی، تمایلات شخصی و تهدید ها در قضاوت ها تأثیر بگذارد.
7. به رسمیت شناختن انبیا و كتب آسمانی
اساساً تمام كتاب های آسمانی در اصول مسائل با یك دیگر هماهنگی دارند و هدف واحدی را (تربیت و تكامل انسان) دنبال می كنند؛ اگر چه در مسائلی فرعی، به مقتضای قانون تكامل تدریجی با هم تفاوت هایی دارند و هر آیین تازه مرحلۀ بالاتری را می پیماید و برنامۀ جامع تری دارد. قرآن كریم ضمن تكریم و احترام به پیامبران و كتب آسمانی سابق، آنها را تصدیق می نماید.
«و كتاب آسمانی (قرآن) را به راستی و درستی بر تو نازل كردیم كه همخوان (مصدق) با كتاب های آسمانی پیشین و حاكم بر آنهاست، پس در میان آنان بر وفق آن چه خداوند نازل كرده است،. داوری كن ...» [24]
حدود بیست آیۀ دیگر نیز در تصدیق و تأیید تورات و انجیل آمده است. [25] اساساً این سنت الهی است كه هر پیامبری، پیامبر پیشین را تأیید، و هر كتاب آسمانی ای، كتاب آسمانی سابق را تصدیق می نماید. خداوند در تأیید موسی (ع) و تورات، به وسیلۀ پیامبر و كتاب آسمانی بعدی، یعنی حضرت مسیح (ع) و انجیل چنین می فرماید:
«و به دنبال ایشان، (تورات و موسی (ع) ) عیسی بن مریم را فرستادیم كه گواهی دهنده بر ـ حقانیت ـ تورات بوده، كه پیشاپیش او بود، و به او انجیل دادیم كه در آن نوری هست و همخوان ـ تصدیق كننده ـ با تورات است كه پیشاپیش آن ـ نازل شده ـ و راه نما و پند آموز پارسایان است.» [26]
8. صلح بین المللی
اسلام از ابتدا، اصول صلح را پی ریزی نموده و از این طریق،. راه را برای پیمودن صلح بین المللی و هم زیستی مسالمت آمیز همواره ساخته است. در این مورد كافی است كه بدانیم صلح، روح اسلام است. همان طور كه گفته شد، واژه.ی اسلام از مادۀ «سلم» گرفته شده است و بدین جهت، متضمن معنای سلامت و آرامش است؛ لذا قرآن دستور می دهد كه همگی در حوزۀ «سلم و صلح» وارد شوند:
«ای افراد با ایمان، همگی در حوزۀ مسالمت وارد شوید...» [27]
«سلم» خیلی عالی تر و با دوام تر از «صلح» است؛ زیرا به معنای سلامت و امنیت است و صورت یك صلح موقت ظاهری را ندارد.
خداوند به پیامبر (ص) دستور می دهد كه اگر دشمنان تو از در مسالمت وارد شدند و به آن میل كردند، .تو نیز از فرصت استفاده كن و با آنان موافقت نما:
«و اگر دشمنان به صلح تمایل داشتند تو نیز مایه به صلح باش.» [28]
علاقۀ اسلام به صلح میان انسان ها، به حدی است كه به افراد با ایمان نوید می دهد كه شاید بر اثر نحوۀ رفتار مسالمت آمیز مسلمانان، میان آنها و دشمنان پیوند دوستی پدید آید:
«چه امید است كه خداوند در میان شما و كسانی از آنان كه با هم دشمنی داشتید، مهربانی پدید آورد و خداوند بر هر كار قادر (به خلق) آمرزنده و مهربان است.» [29]
افراد غیر مسلمان به دو گروه تقسیم می شوند: گروهی كه در مقابل مسلمین ایستادند، شمشیر به روی آنها كشیدند، آنها را از خانه و كاشانه شان به اجبار بیرون كردند و ، خلاصه عداوت و دشمنی را با اسلام و مسلمین در گفتار و عمل، آشكارا نشان دادند. تكلیف مسلمانان با این گروه این است كه از هر گونه مراوده و پیوند محبت و دوستی با این گروه خودداری نمایند. مصداق روشن آن،. مشركان مكه،. مخصوصاً سران قریش بودند؛ گروهی رسماً دست به این كار زدند و گروهی دیگر نیز آنها را یاری كردند.
اما گروه دوم، در عین كفر و شرك، كاری به مسلمانان نداشتند. نه عداوت می ورزیدند، نه با آنها پیكار می كردند و نه اقدام به بیرون راندنشان از شهر و دیارشان می نمودند؛ حتی گروهی از آنها پیمان ترك مخاصمه با مسلمانان بسته بودند. باید به این گروه وفا كنند و در اجرای عدالت بكوشند. مصداق این گروه طایفۀ خزاعه بودند كه با مسلمین پیمان ترك مخاصمه داشتند. [30]
خلاصه این كه، طرفداری از صلح و هم زیستی مسالمت آمیز در سیاست خارجی، از خردمندانه ترین و مترقی ترین برنامه هاست و اسلام نیز این برنامه را اتخاذ كرده و تقویت نیرو را برای دفاع در مواقع اضطراری خواسته است.
اسلام برای صلح و زندگی مسالمت آمیز چنان اهمیت قایل است كه حتی در اجتماعات كوچك و در اختلاف خانوادگی نیز دستور به صلح و سازش می دهد. «و الصلح خیر».
9. مبارزه با توهمات برتری جویانۀ ادیان دیگر
برخی از آیات قرآن كریم در مورد مبارزه با عقاید تند و تعصب آمیز دیگر ادیان است. عقاید ناصوابی كه منشأ بسیاری از كنیه ورزی ها و دشمنی ها نسبت به پیروان مذاهب دیگر شده است. كتاب آسمانی ما پس از آن كه پیروان خود را به هم زیستی مذهبی و مدارا با پیروان مذاهب دیگر دعوت می كند، پایۀ اوهام و افكار غلط ادیان دیگر را نیز در هم می كوبد.
یهودی ها و مسیحی ها معتقد بودند كه آنها ملت برگزیدۀ خداوندند؛ فقط آنان با مقام الهی روابط زوال ناپذیر بر قرار كرده اند؛ بهشت الهی مخصوص آنهاست و پیروان هیچ آیین دیگری لیاقت بهره مندی از آن را ندارند؛ فقط یهود و نصاری هستند كه به هر عنوان، برتر و بالاتر از همه و شایستۀ هر نوع تكریم و احترام اند و همه باید در برابر این دو ملت برگزیده، سر تعظیم و احترام فرود آوردند.[31]
«یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم، بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می كند؟ بلكه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی كه آفریده است. هر كس را بخواهد و شایسته بداند می بخشد و هر كس را بخواهد و مستحق بداند مجازات می كند و حكومت آسمان ها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن او و بازگشت همۀ موجودات به سوی اوست.» [32]
و در آیه دیگر می فرماید:
«آنها گفتند: هیچ كس، جز یهود و نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ این آرزوی آنهاست. بگو: اگر راست می گویید دلیل خود را بیاورید؛ آری كسی كه روی خود را تسلیم خدا كند و نیكوكار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند؛»[33] بنابراین، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.
بدین ترتیب، قرآن كریم با افكار غرور آمیز و تعصبات غلط، خطرناك و جنگ آفرین این دو ملت مبارزه می كند، و با استدلال، پوچ و بی منطقی بودن آن را آشكار می سازد.
بدیهی است چنان چه این افكار غلط و خطرناك، بر ملت و جامعه ای حكم فرما باشد، صلح جهانی و هم زیستی مذهبی با دیگران نخواهند داشت. از بین بردن تعصبات غلط، و برتری جویی و نژاد پرستی، زمینه ساز هم زیستی مسالمت آمیز ادیان و ملل و مذاهب گوناگون می باشد.
از نظر قرآن كریم، هیچ ملتی برگزیده و نیز هیچ یك با خدا عقد اخوت نبسته است. برتری و عظمت، مخصوص افرادی است كه تنها در برابر حقیقت خضوع می كنند و هیچ تعصب غلطی آنها را از پذیرش آن باز نمی دارد.
10. تعاون در مسائل بین المللی
از ضروریات زندگی اجتماعی، همكاری و تعاون است. زندگی اجتماعی و نظام بین المللی، بدون هم كاری و تعاون در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممكن نیست. برای حل مشكلات روز افزون جهانی، چاره ای جز مشاركت و تعاون وجود ندارد.
قرآن كریم، تعاون و مشاركت را، كه یك اصل عقلانی نیز می باشد، مورد تأیید و سفارش و مسیر آن را در جهت «برّ و تقوا» قرار داده و از تعاون برای ارتكاب گناه و ظلم نهی نموده است.
«بر نیكی و تقوا همكاری و تعاون نمایید و بر محور گناه و تجاوز، تعاون و مشاركت ننمایید.» [34]
در مقیاس جهانی،. تلاش برای ایجاد عدالت،. برابری، صلح، امنیت، و توسعه از مصادیق «برّ» می باشد و مبارزه با سلطه، استثمار، نژاد پرستی و هر نوع تلاش برای قطع ریشه های تجاوز در سطح جهانی، تلاش در جهت تقوا و نزدیك تر شدن ملت ها به اراده و خواست خدا محسوب می شود و در این راه، باید از هر نوع هم كاری و تعاون كه موجب فساد، تباهی و ظلم است خودداری نمایند.[35]
هر قدر توجه به اصول مشترك بیش تر باشد، تفاهم بین المللی بیش تر می شود؛ در نتیجه، صلح و امنیت جهانی تأمین می گردد. قرآن كریم علاوه بر توصیه به اخذ اصول مشترك: «قل یااهل الكتاب تعالوا ...» و سفارش به تعاون در جهت تقوا و برّ، به مسلمانان اجازه داده است تا با آنان تعامل اقتصادی و ... داشته باشند و از غذای آنان ـ غیر از شراب و گوشت خوك و ... ـ تناول نمایند:
بدیهی است كه تعامل اقتصادی و اجازۀ تناول غذای اهل كتاب و...، از اسباب تعاون زمینه ساز هم كاری و هم زیستی مسالمت آمیز خواهد بود. از نظر اسلام، تعاون قبل از این كه یك تكلیف دینی باشد یك ضرورت بشری محسوب می شود. بهره وری از زمینی كه خداوند خلق كرده و ثروت هایی كه در آن قرار داده است، بدون هم كاری و تعاون حاصل نمی شود.
نتیجه آن كه، هر چند در این آیه صریحاً از تعاون و همكاری نام نبرده است؛ لكن یك مصداق تعاون و تعامل با اهل كتاب را بیان داشته و آن، استفاده از غذای اهل كتاب ـ غیر از شراب،.گوشت خوك و غیره ـ است. در واقع اجازۀ تناول غذای اهل كتاب و ... یكی از اسباب تعاون و زمینه ساز هم زیستی مسالمت آمیز با اهل كتاب محسوب می شود.
[1]«و قالت الیهود لیست النصاری علی شیء و قالت النصاری لیست الیهود علی شیء و هم یتلون الکتاب کذلک قال الذین لایعلمون مثل قولهم فالله یحکم بینهم یوم القیامة فیما کانوا فیه یختلفون»بقره، 13.
[2]«لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی»، بقره، 256.
[3]«ولو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعاً أفانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین»، یونس، 99.
[4]«و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیفکر»، کهف، 29.
[5] «ولو شاء الله ما اشرکوا و ما جعلناک علیهم حفیظاً و ما انت علیهم بوکیل»، انعام، 107.
[6]«سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق أو لم یکف بربک انه علی کل شیء شهید»، فصلت، 53.
[7]«و فی الارض آیات للموقنین * و فی انفسکم أفلا تبصرون»، ذاریات، 20-21.
[8]«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون»، آل عمران، 64.
[9]ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 2، ص 450.
[10]«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إن اکرمکم عند الله أتقاکم إن الله علیم خبیر»، حجرات، 13.
[11]«کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و أنزل معهم الكتاب بالحق لیحكم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه ....»، بقره، 213.
[12]تعبیر «بنی آدم» در چند آیه، از جمله: آیات 26، 27، 35 و 171 سوره ی اعراف و آیه 70 سوره ی اسراء به كار رفته است.
[13]انفطار، 6؛ انشقاق، 6 و حدود 60 آیه ی دیگر.
[14]ر. ك: یاسر ابو شبانه، النظام الدولی الجدید بین الواقع الحالی و التصور الاسلامی، ص 542 – 543.
[15]«و لا تجادلوا أهل الكتاب إلا بالتی هی أحسن الا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی أنزل إلینا و أنزل إلیكم و إلهنا و إلهكم واحد و نحن له مسلمون»؛ عنكبوت، 46.
[16] «و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم كذلك زینا لكل أمة عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما كانوا یعملون»؛ انعام، 108.
[17]«... فان اعتزلوكم فلم یقاتلوكم و ألقوا إلیكم السلم فما جعل الله لكم علیهم سبیلاً»؛ نساء، 90.
[18]ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 4، ص 54.
[19]«لا ینهاكم الله عن الدین لم یقاتلوكم فی الدین و لم یخرجوكم من دیاركم أن تبروهم و تقسطوا إلیهم إن الله یحب المقسطین»؛ ممتحنه، 8.
[20]«انما ینهاكم الله عن الذین قاتلوكم فی الدین و أخرجوكم من دیارك و ظاهروا علی إخراجکم أن تولوهم و من یقولهم فأولبك هم الظالمون»، ممتحنه، 9.
[21]جعفر سبحانی، مبانی حكومت اسلام،. ترجمه و نگارش داود الهامی، ص 526 ـ 530.
[22]«فان جاوك فاحكم بینهم أو أعرض عنهم»؛ مائده، 42.
[23]تفسر نمونه، ج 4، ص 386.
[24]«و أنزلنا إلیك الكتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه من الكتاب و مهیمنا علیه فاحكم بینهم بما أنزل الله»؛ مائده، 48.
[25]برخی آیات عبارتند از: آل عمران، 50 « و مصدقا ما بین یدی من التوراة ....». نساء، 47: «یا أیها الذین اوتوا الكتاب بما نزلنا مصدقا لما معكم». مائده، 46: «فیه هدی و نور و مصدقا لما بین یدیه من التوراة ...». صف، 6: «انی رسول الله الیكم مصداقا لما بین یدی من التوراة». بقره، 89: «و لما جاءهم كتاب من عندالله مصدق لما معهم». بقره، 101: «و لما جاءهم رسول من عند الله مصدق لما معهم».
[26]«و قفینا علی اثارهم بعیسی ابن مریم مصدقا لما بین یدیه من التوراة و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور و مصدقا لما بین یدیه من التوراة و هدی و موضوعة للمتقین»؛ مائده، 46.
[27]«یا أیها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم كافة...»؛ بقره، 208.
[28]«و أن جنحوا للسلم فاجنح لها...»، انفال، 61.
[29]«عسی الله أن یجعل بینكم و بین الذین عادیتم منهم مودة و الله قدیر و الله غفور رحیم»؛. ممتحنه، 7.
[30]تفسیر نمونه، ج 22، ص 31 ـ 32.
[31]ر. ك: محمد مجتهد شبستری، «هم زیستی مذهبی»، مكتب اسلام، سال 7، ش 3، ص 37.
[32]«و قال الیهود و النصاری نحن أبناء الله و أحباوه قل فلم یعذبكم بذنوبكم بل أنتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و لله ملك السماوات و الأرض و ما بینهما و إلیه المصیر»؛ مائده، 81.
[33]«و قالوا لن یدخل الجنة الا من كان هودا او نصاری تلك أمانیهم قل هاتوا برهانكم إن كنتم صادقین بلی من أسلم وجهه لله و هو محسن فله آجره عند ربه و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ بقره، 111 ـ 112.
[34]«تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان»؛ مائده، 2.
[35]ر. ك: عباس عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج 3، ص 441 ـ 461.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)