تحجر از دیدگاه قرآن و احادیث را توضیح دهید.
تَحَجُّردر لغت به معنی سنگ شدن و در اصطلاح به معنی امتناع انسان از پذیرش حق و روی گردانی از خداوند است و نقطه مقابل آن شرح صدر است.
تَحَجُّر از نظر اسلام امری مذموم و در آیات قرآن از آن به قساوت قلب تعبیر شده است.
افراد متحجر از يادآورى و تذکر و نصیحت روی گردان و بر تغافل نسبت به حقيقت و بىخبرى از آن تعمّد مىورزند.
تحجّر، سبب ناديده گرفتن حقايق، دل مردگی و نابودى انسان می شود.
تحجّر ریشه در کفر، تقليد از عوام، همنشينى با بدان و فاجران و مجرمان، دنياپرستى، هواپرستى، آرزوهای دور و دراز، جهل، گناه، لجاجت، جدال و مراء و... دارد.
برای ریشه کن کردن تحجر باید از وحى، یاد قیامت، مطالعات پىگير و مستمر در آثار و احوال و سرنوشت گذشتگان، ارتباط مداوم با دانشمندان صالح، خودسازى و تهذيب نفس، یاد خداوند و پرهيز از گناه مخصوصا از خوردن غذاى حرام، مدد جست.
تَحَجُّردر لغت به معنی سنگ شدن است[1] و در اصطلاح به معنی امتناع انسان از پذیرش حق و روی گردانی از خداوند است که به قلب انسان نسبت داده می شود.[2] نقطه ی مقابل تَحَجُّر شرح صدر است.
در آیات قرآ ن از تَحَجُّربه قساوت قلب و عدم خضوع در برابر حقیقت تعبیر شده است.
همان گونه که انسانها در درك مطالب و خودجوشى يكسان نيستند، بعضى با يك اشاره ی لطيف يا يك كلام كوتاه، حقيقت را به خوبى درك مىكنند و بعضی در نقطه ی مقابل آن قرار دارند، در پذيرش حق هم عده ای با يك تذكر بيدار مى شوند، و يك موعظه و اندرز در روح آنها طوفانى بپا مىكند، در حالى كه بعضى ديگر شديدترين خطابهها و گوياترين دلائل و نيرومندترين اندرز و مواعظ در وجودشان كمترين اثرى نمىگذارد.[3]
قرآن در اين زمينه بعضى از انسانها را صاحب "شرح صدر" و گستردگى روح و بعضى را داراى تنگى و "ضيق صدر" معرفى مىكند، چنان كه مىفرماید:" آن كس را كه خدا مىخواهد هدايتش كند، سينهاش را براى اسلام گشاده مىسازد، و آن كس را كه بخواهد گمراه نمايد سينهاش را چنان تنگ مىكند كه گويى مىخواهد به آسمان بالا رود"[4]! اين موضوعى است كه با مطالعه حالات افراد كاملا مشخص است، بعضى آن چنان روحشان باز و گشاده است كه هر قدر از حقايق در آن وارد شود به راحتى پذيرا مىشوند، اما بعضى به عكس آن چنان روح و فكرشان محدود است كه گويى هيچ جايى براى هيچ حقيقتى در آن نيست، گويى مغزشان را در يك محفظه با ديوارهاى نيرومند آهنى قرار دادهاند.
این افراد مورد نکوهش قرآن مجید قرار گرفته اند، آنجا که می فرماید :
"چرا هنگامى كه مجازات ما به آنان رسيد، (خضوع نكردند و) تسليم نشدند؟! بلكه دلهاى آنها قساوت پيدا كرد و شيطان، هر كارى را كه مىكردند، در نظرشان زينت داد!".[5]
افراد متحجر از يادآورى و تذکر و نصیحت بهرهاى نمىگيرند و بر تغافل نسبت به حقيقت و بىخبرى از آن تعمّد مىورزند. قرآن می فرماید: "و چون به آنها يادآورى شود (تذکر داده شود)، به ياد نمىآورند (متذکر نمی شوند)".[6]
عوامل تَحَجُّر و قساوت قلب:
1- تقليد از عوام سبب تحجّر و جمود است.
مشرکان در توجیه اعمال خود می گفتند: چون پدران خود را بر این دین یافتیم این دین را برگزیدیم[7]. پايبندى بىچون و چرا به سنّتها و آداب ملّى و قومى، سبب تخدير جامعه و سدّ راه فكر و نوآورى و مانع شناخت حقيقت است. البته باید توجه داشت که این گونه از تقلید و پیروی با تقلید از اهل علم و دانشمندان، فرق دارد و این نه تنها مانع شناخت حقیقت و نوآوری نیست بلکه وسيلهى تكامل و رشد و ترقّى است و به همین دلیل مورد تأیید قرآن قرار گرفته است. چنانکه قرآن برای رسیدن به هدایت و رشد می فرماید:"از اهل ذکر بپرسید".[8] و "به هدایت آنان اقتدا کنید."[9]
2-هم نشينى با بدان و فاجران و مجرمان و تأثیر پذیری از آنان.
3-دنياپرستى، هواپرستى و آرزوهای دور و دراز، باعث تنگى روح و قساوت قلب مىشود.[10] از جمله پيام هاى پروردگار به حضرت موسى (ع) اين بود:" اى موسى آرزوهايت را در دنيا دراز مكن كه قلبت سخت و انعطاف ناپذير مىشود، و سنگدلان از من دورند"!.[11]
4-کفر موجب تَحَجُّر و قساوت قلب است.
مؤمن همیشه رو به رشد و حركت است، زيرا چشم حقيقتبين، نور، نفس پاك و دل زنده دارد، امّا كافر حاضر نيست حقيقت را ببيند و به خاطر سنگدلى، آن را نمىپذيرد و به دليل ظلمات جهل و تعصّب و تحجّر در راه حقّ حركت نمىكند.[12]
5- جهل و گناه و لجاجت و جدال کفر و مراء و ...
امير مؤمنان (ع)فرمود:" اشكها خشك نمىشوند مگر به خاطر سختى دلها و دلها سخت و سنگين نمىشوند مگر به خاطر فزونى گناه"!.[13]
آثار تَحَجُّر و قساوت قلب:
1- تحجّر و تعصّب، سبب ناديده گرفتن حقايق است.
قرآن می فرماید: "(متحجّرین) به آنچه بر انگیخته شده اند، کفر می ورزند".[14]
2- پايان تحجّر و تعصّب و لجاجت نابودى است[15].
خدای متعال می فرماید: "ما از آنها انتقام می گیریم."[16] زیرا تعصّب و تحجّر به جايى مىرسد كه پيامبر معصومى چون ابراهيم كه بيان و معجزه و علم دارد به خاطر مشتى سنگ و چوب و جماد محكوم به سوختن مىشود.
3 - تحجّر و تعصّب، سبب دل مردگی می شود.
مؤمنان، مردمى زنده دل و برخوردار از حيات حقيقى هستند. زیرا ايمان به فرد و جامعه حيات مىبخشد و كفر مرگ فرد و جامعه را در پی دارد.
چگونه می توان قساوت قلب را ریشه کن کرد؟
در پاسخ به این سؤال، باید گفت: هنگامى كه نفوس در گودال ژرفى از خواب و آسايش فرو مىرود و در آن هنگام كه دلها سنگ و از صخره ی سنگ ها سختتر مىشود، و آدمى بدون فهم و اراده با سنتهاى باطل خو مى گیرد، و به هیچ تكامل و تطورى رضا نمىدهد. در آن صورت نياز انسان به بانگ هاى بيم دهنده، شدت مىيابد، تا قلب او از خواب بيدار شود، و عقل از تسلط انبوه خرافات رهايى يابد.
خداوند متعال برای رهایی از تحجر و قساوت قلب، اسباب زیادی را مهیا کرده است (بشرط این که انسان نیز بخواهد ). بعضی از این اسباب عبارتند از:
1- وحى پيامبر(ص)، به صورتى پيوسته روشني هايى را در محيطى از تاريكى سخت، و بانگ هاى پرخروشى را در محيطى از خاموشى و جمود، و آتشفشانهاى سوزندهاى را براى از بين بردن مقدّسات باطل و خرافات به جای مانده از دوران جاهليت، بر همگان آشكار مىسازد.
سوره تكوير يكى از بانگ هاى آژيرى است، و چون درب قلب بر آن گشوده شده باشد، همچون كليدى براى تطور و ابداع در قلب و عقل و رفتار عمل مىكند.[17]
2- يادآورى و تذکر سبب برانگيختن و بيدار كردن دانستههاى انسان در خاطره و ذهن است و عقل انسان، به گونه ای است که اگر صاحب خرد آن را بكاود و برانگيزد، حقايق نهفته ی بسیاری از او آشکار می شود که می تواند قساوت قلب را از انسان بزداید.
3- مطالعات پىگير و مستمر در آثار و احوال و سرنوشت گذشتگان و عبرت گرفتن از آنان.
4- ارتباط مداوم با دانشمندان و علماى صالح.
5- ياد خدا.
6- خودسازى و تهذيب نفس، پرهيز از گناه و مخصوصا پرهیز از غذاى حرام.
به هر حال براى به دست آوردن شرح صدر و رهايى از قساوت قلب بايد به درگاه خدا روى آورد تا آن نور الهى كه پيامبر وعده داده در قلب بتابد، بايد آئينه قلب را از زنگار گناه صيقل داد و سراى دل را از زبالههاى هوا و هوس پاك كرد تا آماده پذيرايى محبوب گردد، اشك ريختن از خوف خدا، و از عشق آن محبوب بىمثال، تاثير عجيبى در رقت قلب و نرمش و گسترش روح دارد، و جمود چشم از نشانههاى سنگدلى است.
به جهت اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم و برای آگاهی بیشتر در این زمینه شما را به مطالعه ی تفاسیر آیات مربوط به قساوت قلب، شرح صدر، خضوع و خشوع ، و روایات وارد شده در این زمینه ها، دعوت می کنیم.
[1] تحجّر: بسان سنگ شد. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ص 20.
[2]في ظلال القرآن، ج2، ص: 1090 " والقلب الذي لا ترده الشدة إلى اللّه قلب تحجر فلم تعد...".
[3]تفسير نمونه، ج19، ص: 427.
[4]انعام ، 125" فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ"
[5]انعام،43 «وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ، وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ».
[6] -صافات،13 "وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ" نک: تفسير هدايت، ج11، ص: 198.
[7]-شعراء،74 «بَلْ وَجَدْنا آباءَنا...».
[8]-نحل،43 ؛ انبیاء،7 «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْر...ِ» نک: تفسير نور، ج8، ص: 324.
[9] - انعام ،90 «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ....»
[10]- بحار الانوار، ج 70، ص 55 ،حديث 23 امام صادق (ع):"اوحى اللَّه عز و جل الى موسى يا موسى لا تفرح بكثرة المال، و لا تدع ذكرى على كل حال، فان كثرة المال تنسى الذنوب، و ان ترك ذكرى يقسى القلوب":" خداوند متعال به موسى (ع) وحى فرستاد كه اى موسى! از فزونى اموال خوشحال مباش، و ياد مرا در هيچ حال ترك مكن، چرا كه فزونى مال" غالبا موجب فراموش كردن گناهان است، و ترك ياد من قلب را سخت مىكند.
-[11]" كافى" جلد دوم" باب القسوة" حديث 1.،:يا موسى لا تطول فى الدنيا املك، فيقسو قلبك، و القاسى القلب منى بعيد:"
[12]-تفسير نور، ج9، ص: 492
[13]بحار الانوار جلد 70 صفحه 55،حديث 24 امير مؤمنان (ع):" ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب، و ما قست القلوب الا لكثرة الذنوب
[14]-زخرف،24 -«بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ»
[15]تفسير نور، ج10، ص: 447
[16]زخرف ،25- حجر،79- اعراف،136«فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ...»
[17]تفسير هدايت، ج17، ص: 348، با اندکی تغییر در عبارت.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)