نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39

موضوع: داستانهاى بحارالانوار جلد 5

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #5
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    (13) راز احترام پيامبر صلى الله عليه و آله به خواهر رسول خدا صلى الله عليه و آله خواهر رضاعى (شيرى ) داشت ، روزى خدمت حضرت آمد. پيامبر چون او را ديد شادمان شد و عباى خود را براى او به زمين پهن كرد و او را روى آن نشانيد، سپس به او رو كرد، با گرمى و لبخند با وى به گفتگو پرداخت ، تا خواهرش برخاست و رفت .
    اتفاقا همان روز برادر رضاعى اش نيز آمد. ولى پيغمبر با او مثل خواهرش . رفتار نكرد.
    شخصى پرسيد:
    يا رسول الله ! چرا به خواهر بيشتر از برادر احترام نموديد؟ با اين كه او مرد بود. (يعنى او سزاوار به احترام بيشتر بود).
    حضرت فرمود:
    چون خواهر نسبت به پدر و مادرش بهتر از برادر خدمت مى كند.
    بدين جهت خواهر را بيشتر از برادر محبت كردم .(14)

    (14) احترام به كودك روزى رسول گرامى صلى الله عليه و آله نماز جماعت مى گذارد، امام حسين عليه السلام نزديك ايشان بود. هرگاه پيغمبر به سجده مى رفت حسين بر پشت حضرت مى نشست و هنگامى كه حضرت سر از سجده بر مى داشت ، او را مى گرفت و پهلوى خود مى گذاشت . چند بار اين كار تكرار شد و بدين گونه نمازش را به پايان رسانيد.
    يك نفر يهودى كه ناظر بر اين جريان بود عرض كرد:
    شما با كودكان طورى رفتار مى كنيد كه ما هرگز با كودكان چنين رفتار نكرده ايم !
    پيغمبر فرمود:
    شما هم اگر به خدا و پيغمبر او ايمان داشتيد، نسبت به كودكان رحم و مدارا مى نموديد.
    يهودى به واسطه رفتار پسنديده پيغمبر گرامى مسلمان شد.(15)

    (15) يتيمان جامعه را تربيت كنيم وقتى كه جعفر طيار در جنگ شهيد شد، خبرش به مدينه رسيد.
    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به منزل جعفر تشريف آورد، به همسر وى (اسماء بنت عميس ) فرمود: كودكان جعفر را بياور!
    رسول گرامى كودكان را در آغوش گرفت و آنها را بوييد و گريست . عبدالله فرزند جعفر مى گويد:
    خوب به خاطر دارم آن روز كه پيغمبر نزد مادرم آمد، مادرم گفت : يا رسول الله ! جعفر به شهادت رسيد؟
    فرمود: آرى و خبر شهادت پدرم را به او داد، در آن لحظه كه دست محبت بر سر من و برادرم مى كشيد اشك از ديدگانش مى ريخت و درباره پدرم دعا مى نمود.
    سپس به مادرم فرمود: اى اسماء! مايلى به تو مژده بدهم .
    عرض كرد: آرى پدر و مادرم فدايت باد.
    فرمود: خداى بزرگ در عوض بازوان (قلم شده ) جعفر دو بال به او عنايت فرمود تا در بهشت پرواز كند.(16)

    (16) شرط بيعت با پيامبر پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب خود فرمود:
    الا تبايعونى
    آيا با من بيعت نمى كنيد؟
    اصحاب عرض كردند: يا رسول الله ! با شما بيعت مى كنيم .
    پيغمبر فرمود:
    با من چنين بيعت كنيد كه هرگز از مردم چيزى نخواهيد.
    - بعد از اين ماجرا، ياران آن حضرت به قدرى مواظب بودند - اگر يكى از آنان سوار بر مركب بود تازيانه از دستش مى افتاد، خودش پياده مى شد، بر مى داشت و به كسى نمى گفت آن را به من بده .
    امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
    شيعيان ما از كسى چيزى درخواست نمى كنند.
    كسى كه بدون نياز گدايى مى كند گويا شراب مى خورد. (گناهش مانند شراب خوردن است ).(17)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. کاربر مقابل از M.A.H.S.A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/