نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39

موضوع: داستانهاى بحارالانوار جلد 5

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #3
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    (5) حق شناسى پيامبر صلى الله عليه و آله بيست و پنج سال از عمر مبارك پيامبر گذشته بود با حضرت خديجه (ع ) ازدواج كرد، در يكى از سالها باران نيامد در اثر خشكسالى حيوانات مردند و قحطى شد.
    حليمه خاتون در اثر نيازمندى به مكه آمد تا هزينه زندگى خود را تاءمين كند، حضور رسول خدا رسيد و شرح حال خود را بيان نمود، حضرت از مال خديجه چهل گوسفند و شتر به حليمه داد.(6)
    بدينوسيله از مادر شيرى خود قدردانى نمود.

    (6) قوانين آسان شخصى يكى از قوانين مذهبى را شكسته و خطا كار شده بود.
    خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت :
    هلاك شدم ! هلاك شدم !
    پيغمبر صلى الله عليه و آله پرسيد:
    چه كار كرده اى ؟
    مرد گفت :
    در ماه رمضان با زنم همبستر شده ام . اكنون چاره چيست ؟
    حضرت فرمود:
    يك نفر غلام بخر و آزاد كن !
    مرد گفت : نمى توانم .
    پيامبر صلى الله عليه و آله : دو ماه روزه بگير!
    مرد: تواناى دو ماه روزه گرفتن ندارم .
    پيامبر صلى الله عليه و آله : برو شصت فقير را غذا بده !
    مرد: براى خوراك دادن شصت نفر فقير وسيله اى ندارم .
    پيامبر صلى الله عليه و آله كمى سكوت كرد. در اين وقت شخص ديگرى وارد شد و يك سبد خرما به پيغمبر تقديم كرد.
    حضرت فرمود: اين سبد خرما را ببر و در بين مردم فقير تقسيم كن !
    مرد عرض كرد:
    اى پيامبر خدا! در سراسر اين شهر هيچ كس از من فقيرتر نيست .
    حضرت خنديد و گفت :
    بسيار خوب ، برو اين خرماها را ميان زن و فرزندانت تقسيم كن .(7)

    (7) بدترين مردم روزى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نزد عايشه بود. ناگاه مردى اجازه خواست خدمت حضرت برسد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
    اين مرد بدترين فرد طايفه است ، حضرت اجازه ورود داد. مرد وارد شد پيغمبر با كمال خوشرويى پذيرايى نمود و با او مشغول صحبت شد. پس از پايان صحبت ، مرد از حضور پيامبر بيرون رفت .
    عايشه عرض كرد:
    يا رسول الله ! هنوز آن مرد وارد نشده بود او را به بدى ياد كردى لكن پس از ورود با گشاده رويى احترامش نمودى ؟
    پيامبر فرمود: (ان من شرار عبادالله من تكره مجالسته لفحشه ) : بدترين مردم كسى است كه براى بد زبانى و دشنام گويى او همنشينش را بد بدارد.(8)
    (و من براى فحش و بد زبانى او احترامش كردم كه به من توهين نكند.)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. کاربر مقابل از M.A.H.S.A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/