صفحه 37 از 90 نخستنخست ... 273334353637383940414787 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 361 تا 370 , از مجموع 900

موضوع: دیوان اشعار سعدی

  1. #361
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند

    سروران بر در سودای تو خاک قدمند


    شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق

    خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند


    خون صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن

    قتل اینان که روا داشت که صید حرمند


    صنم اندر بلد کفر پرستند و صلیب

    زلف و روی تو در اسلام صلیب و صنمند


    گاه گاهی بگذر در صف دلسوختگان

    تا ثناییت بگویند و دعایی بدمند


    هر خم از جعد پریشان تو زندان دلیست

    تا نگویی که اسیران کمند تو کمند


    حرف‌های خط موزون تو پیرامن روی

    گویی از مشک سیه بر گل سوری رقمند


    در چمن سرو ستادست و صنوبر خاموش

    که اگر قامت زیبا ننمایی بچمند


    زین امیران ملاحت که تو بینی بر کس

    به شکایت نتوان رفت که خصم و حکمند


    بندگان را نه گزیرست ز حکمت نه گریز

    چه کنند ار بکشی ور بنوازی خدمند


    جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست

    گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند


    غم دل با تو نگویم که تو در راحت نفس

    نشناسی که جگرسوختگان در المند


    تو سبکبار قوی حال کجا دریابی

    که ضعیفان غمت بارکشان ستمند


    سعدیا عاشق صادق ز بلا نگریزد

    سست عهدان ارادت ز ملامت برمند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #362
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    با دوست باش گر همه آفاق دشمنند

    کو مرهمست اگر دگران نیش می‌زنند


    ای صورتی که پیش تو خوبان روزگار

    همچون طلسم پای خجالت به دامنند


    یک بامداد اگر بخرامی به بوستان

    بینی که سرو را ز لب جوی برکنند


    تلخست پیش طایفه‌ای جور خوبروی

    از معتقد شنو که شکر می‌پراکنند


    ای متقی گر اهل دلی دیده‌ها بدوز

    کاینان به دل ربودن مردم معینند


    یا پرده‌ای به چشم تأمل فروگذار

    یا دل بنه که پرده ز کارت برافکنند


    جانم دریغ نیست ولیکن دل ضعیف

    صندوق سر توست نخواهم که بشکنند


    حسن تو نادرست در این عهد و شعر من

    من چشم بر تو و همگان گوش بر منند


    گویی جمال دوست که بیند چنان که اوست

    الا به راه دیده سعدی نظر کنند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #363
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند

    بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند


    کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد

    من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند


    اهل نظرانند که چشمی به ارادت

    با روی تو دارند و دگر بی بصرانند


    هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیا

    بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند


    ساقی بده آن کوزه خمخانه به درویش

    کان‌ها که بمردند گل کوزه گرانند


    چشمی که جمال تو ندیدست چه دیدست

    افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند


    تا رای کجا داری و پروای که داری

    کز هر طرفت طایفه‌ای منتظرانند


    اینان که به دیدار تو در رقص می‌آیند

    چون می‌روی اندر طلبت جامه درانند


    سعدی به جفا ترک محبت نتوان گفت

    بر در بنشینم اگر از خانه برانند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #364
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    این جا شکری هست که چندین مگسانند

    یا بوالعجبی کاین همه صاحب هوسانند


    بس در طلبت سعی نمودیم و نگفتی

    کاین هیچ کسان در طلب ما چه کسانند


    ای قافله سالار چنین گرم چه رانی

    آهسته که در کوه و کمر بازپسانند


    صد مشعله افروخته گردد به چراغی

    این نور تو داری و دگر مقتبسانند


    من قلب و لسانم به وفاداری و صحبت

    و اینان همه قلبند که پیش تو لسانند


    آنان که شب آرام نگیرند ز فکرت

    چون صبح پدیدست که صادق نفسانند


    و آنان که به دیدار چنان میل ندارند

    سوگند توان خورد که بی عقل و خسانند


    دانی چه جفا می‌رود از دست رقیبت

    حیفست که طوطی و زغن هم قفسانند


    در طالع من نیست که نزدیک تو باشم

    می‌گویمت از دور دعا گر برسانند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #365
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند

    به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند


    پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند

    صید را پای ببندند و رها نیز کنند


    نظری کن به من خسته که ارباب کرم

    به ضعیفان نظر از بهر خدا نیز کنند


    عاشقان را ز بر خویش مران تا بر تو

    سر و زر هر دو فشانند و دعا نیز کنند


    گر کند میل به خوبان دل من عیب مکن

    کاین گناهیست که در شهر شما نیز کنند


    بوسه‌ای زان دهن تنگ بده یا بفروش

    کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند


    تو ختایی بچه‌ای از تو خطا نیست عجب

    کان که از اهل صوابند خطا نیز کنند


    گر رود نام من اندر دهنت باکی نیست

    پادشاهان به غلط یاد گدا نیز کنند


    سعدیا گر نکند یاد تو آن ماه مرنج

    ما که باشیم که اندیشه ما نیز کنند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #366
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند

    که جور قاعده باشد که بر غلام کنند


    هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد

    ز دست دوست نشاید که انتقام کنند


    به تیغ اگر بزنی بی‌دریغ و برگردی

    چو روی باز کنی بازت احترام کنند


    مرا کمند میفکن که خود گرفتارم

    لویشه بر سر اسبان بدلگام کنند


    چو مرغ خانه به سنگم بزن که بازآیم

    نه وحشیم که مرا پای بند دام کنند


    یکی به گوشه چشم التفات کن ما را

    که پادشاهان گه گه نظر به عام کنند


    که گفت در رخ زیبا حلال نیست نظر

    حلال نیست که بر دوستان حرام کنند


    ز من بپرس که فتوی دهم به مذهب عشق

    نظر به روی تو شاید که بردوام کنند


    دهان غنچه بدرد نسیم باد صبا

    لبان لعل تو وقتی که ابتسام کنند


    غریب مشرق و مغرب به آشنایی تو

    غریب نیست که در شهر ما مقام کنند


    من از روی تو نپیچم که شرط عشق آنست

    که روی در غرض و پشت برملام کنند


    به جان مضایقه با دوستان مکن سعدی

    که دوستی نبود هر چه ناتمام کنند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #367
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    نشاید که خوبان به صحرا روند

    همه کس شناسند و هر جا روند


    حلالست رفتن به صحرا ولیک

    نه انصاف باشد که بی ما روند


    نباید دل از دست مردم ربود

    چو خواهند جایی که تنها روند


    که بپسندد از باغبانان گل

    که از بانگ بلبل به سودا روند


    برآرند فریاد عشق از ختا

    گر این شوخ چشمان به یغما روند


    همه سروها را بباید خمید

    که در پای آن سروبالا روند


    بسا هوشمندا که در کوی عشق

    چو من عاقل آیند و شیدا روند


    بسازیم بر آسمان سلمی

    اگر شاهدان بر ثریا روند


    نه سعدی در این گل فرورفت و بس

    که آنان که بر روی دریا روند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #368
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند

    هزار بادیه سهلست اگر بپیمایند


    طریق عشق جفا بردنست و جانبازی

    دگر چه چاره که با زورمند برنایند


    اگر به بام برآید ستاره پیشانی

    چو ماه عید به انگشت‌هاش بنمایند


    در گریز نبستست لیکن از نظرش

    کجا روند اسیران که بند بر پایند


    ز خون عزیزترم نیست مایه‌ای در تن

    فدای دست عزیزان اگر بیالایند


    مگر به خیل تو با دوستان نپیوندند

    مگر به شهر تو بر عاشقان نبخشایند


    فدای جان تو گر جان من طمع داری

    غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند


    هزار سرو خرامان به راستی نرسد

    به قامت تو و گر سر بر آسمان سایند


    حدیث حسن تو و داستان عشق مرا

    هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند


    مثال سعدی عودست تا نسوزانی

    جماعت از نفسش دم به دم نیاسایند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #369
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    اخترانی که به شب در نظر ما آیند

    پیش خورشید محالست که پیدا آیند


    همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند

    گر چه در چشم خلایق همه زیبا آیند


    مردم از قاتل عمدا بگریزند به جان

    پاکبازان بر شمشیر تو عمدا آیند


    تا ملامت نکنی طایفه رندان را

    که جمال تو ببینند و به غوغا آیند


    یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی

    مردمان از در و بامت به تماشا آیند


    دلق و سجاده ناموس به میخانه فرست

    تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند


    از سر صوفی سالوس دوتایی برکش

    کاندر این ره ادب آنست که یکتا آیند


    می‌ندانم خطر دوزخ و سودای بهشت

    هر کجا خیمه زنی اهل دل آن جا آیند


    آه سعدی جگر گوشه نشینان خون کرد

    خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #370
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود

    گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود


    چو هر چه می‌رسد از دست اوست فرقی نیست

    میان شربت نوشین و تیغ زهرآلود


    نسیم باد صبا بوی یار من دارد

    چو باد خواهم از این پس به بوی او پیمود


    همی‌گذشت و نظر کردمش به گوشه چشم

    که یک نظر بربایم مرا ز من بربود


    به صبر خواستم احوال عشق پوشیدن

    دگر به گل نتوانستم آفتاب اندود


    سوار عقل که باشد که پشت ننماید

    در آن مقام که سلطان عشق روی نمود


    پیام ما که رساند به خدمتش که رضا

    رضای توست گرم خسته داری ار خشنود


    شبی نرفت که سعدی به داغ عشق نگفت

    دگر شب آمد و کی بی تو روز خواهد بود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 37 از 90 نخستنخست ... 273334353637383940414787 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/