41461039463718980457



" زینب " ،


" تو ، از كجاوه ی بلند ماه ، والاتری "

و از " ترجمه ی عمیق عشق ، برتر . "

با كدامین لغزش قلم می توان تفسیرت كرد . " ای بلندای نورانی " .

و ما غرق در دردهایی كه همیشه می سوزاندمان ،

تو را در لحظه هایمان می كاویم .

"ای همیشه نام تو بر جهان تابان " ،

صدای زنگ " كاروان " توست ، كه می لرزاندمان .

دست به استغاثه برداشته ایم و می شنویم ،

صدای گام های خودمانی تری را ، كه از روحمان ، به خودمان ، آشناتر است .

و" پرستار " همان ترجمه عشق ، هجای نور و تندیس الفت و انس .

كه روحی پرستاره دارد و دلی سر ریز از باران ستاره .

همیشه با غربت و غریبی نا آشناست .

چون همیشه زینب ( س) را دارد .

و تو

همیشه بر پلكانی از نور ،

در فراسوی افق ، پرستار را نظاره می كنی . تا ابد .

تا آنجا كه همیشه نور است و روشنی
.
« بتول جعفری »

63760272068931006200