صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 97

موضوع: # یک نفر تا به ابد دلتنگ است... #

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    تنهای منظره

    کاج های زیادی بلند
    زاغ های زیادی سیاه
    آسمان به اندازه آبی
    سنگچین ها تماشا تجرد
    کوچه باغ فرارفته تا هیچ
    ناودان مزین به گنجشک
    آفتاب صریح
    خک خشنود
    چشم تا کار می کرد
    هوش پاییز بود
    ای عجیب قشنگ
    با نگاهی پر از لفظ مرطوب
    مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ
    چشم هایی شبیه حیای مشبک
    پلک های مردد
    مثل انگشت های پریشان خواب مسافر
    زیر بیداری بیدهای لب رود
    انس
    مثل یک مشت خکستر محرمانه
    روی گرمای ادرک پاشیده
    فکر
    آهسته بود
    آرزو دور بود
    مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند
    در کجاهای پاییزهایی که خواهند آمد
    یک دهان مشجر
    از سفرهای خوب
    حرف خواهد زد ؟



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    مي گن دلت ديگه برام تنگ نمي شه چشماي مهربونتم ديگه برام از جنس بارون نمي شه

    مي گن از وقتي اومدي قلبتو دادي به كسي اون كيه كه زندگيتو به پاي حرفاش مي زاري

    عهدي كه بسته بوديمو چه زود شكستي نازنين قول و قرار و حرفامون يادت رفته اي بهترين

    طفلكي اين دل من هم عاقبت تلخي داره چه سرنوشت شومي و چه بخت تاريكي داره

    عيب نداره عزيزكم الهي كه خوشبخت بشي به پاي اونكه دوست داري بموني وعاشق باشي



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض





    چشمان یک عبور

    آسمان پرشد از خال پروانه های تماشا
    عکس گنجشک افتاد در آبهای رفاقت
    فصل پرپر شد از روی دیوار در امتداد غریزه
    باد می آمد از سمت زنبیل سبز کرامت
    شاخه مو به انگور
    مبتلا بود
    کودک آمد
    جیب هایش پر از شور چیدن
    ای بهار جسارت
    امتداد در سایه کاج های تامل
    پک شد
    کودک از پشت الفاظ
    تا علف های نرم تمایل دوید
    رفت تا ماهیان همیشه
    روی پاشویه حوض
    خون کودک پر از فلس تنهایی زندگی شد
    بعد خاری
    پای او را خراشید
    سوزش جسم روی علف ها فنا شد
    ای مصب سلامت
    شور تن در تو شیرین فرو می نشیند
    جیک جیک پریروز گنجشک های حیاط
    روی پیشانی فکر او ریخت
    جوی ‌آبی که از پای شمشاد ها تا تخیل روان بود
    جهل مطلوب تن را به همراه می برد
    کودک از سهم شاداب خود دور می شد
    زیر بارانم تعمیدی فصل
    حرمت رشد
    از سر شاخه های هلو روی پیراهنش ریخت
    در مسیر غم صورتی رنگ اشیا
    ریگ های فراغت هنوز
    برق می زد
    پشت تبخیر تدریجی موهبت ها
    شکل پرپرچه ها محو می شد
    کودک از باطن حزن پرسید
    تا غروب عروسک چه اندازه راه است ؟
    هجرت برگی از شاخه او را تکان داد
    پشت گلهای دیگر
    صورتش کوچ می کرد
    صبحگاهی در آن روزهای تماشا
    کوچ بازیچه ها را
    زیر شمشاد های جنوبی شنیدم
    بعد در زیر گرما
    مشتم از کاهش حجم انگور پر شد
    بعد بیماری آب در حوض های قدیمی
    فکر های مرا تا ملالت کشانید
    بعد ها در تب حصبه دستم به ابعاد پنهان گل ها رسید
    گرته دلپذیر تغافل
    روی شنهای محسوس خاموش می شد
    من
    روبرو می شدم با عروج درخت
    با شیوع پر یک کلاغ بهاره
    با افول وزغ در سجایای ناروشن آب
    با صمیمیت گیج فواره حوض
    با طلوع تر سطل از پشت ابهام یک چاه
    کودک آمد میان هیاهوی ارقام
    ای بهشت پریشانی پک پیش از تناسب
    خیس حسرت پی رخت آن روزها می شتابم
    کودک از پله های خطا رفت بالا
    ارتعاشی به سطح فراغت دوید
    وزن لبخند ادرک کم شد



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    حالا من يه گوشه تنهام با يه عكس يادگاري

    رفتي بي وفا و گفتي كه منو دوسم نداري

    حالا باز دوباره بارون مي خوره رو تن شيشه

    اخه چي كم شده از تو كه مي ري واسه هميشه

    عزيزم دنيا كوچيكه تو بگو اخه كجايي

    ياد تو مي افتم هر وقت

    هي مي گم جاي تو خالي

    هي ميگم جاي تو خالي

    تو شباي پر ستاره

    دل من هواتو داره

    ياد من مي مونه نيستي

    بودنت خواب و خياله

    روي بام خاطراتت من كبوتر شدم اما

    با يه سنگ نفرت تو پريدم از بوم دنيا

    حالا بعد رفتن تو من يه گوشه اي نشستم

    هي مي گم كجايي اخر اخه من دل به كي بستم

    ديگه خسته ام از اين عشق خيالي

    هي ميگم جاي تو خالي



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #25
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟

    دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟

    آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو

    زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟

    تو ، خودت را هدیه ام کردی ، ولی من هم

    شعرهایم را که بی پرواست ، می دانی؟

    هر چه می خواهیم – آری – از همین امروز

    از همین امروز ، مال ماست ، می دانی؟

    گرچه من ، یک عمر همزاد عطش بودم

    روح تو ، هم – سایه دریاست می دانی؟

    دوستت دارم!» - همین ! – این راز پنهانی

    از نگاه ساکتم پیداست ، می دانی؟

    عشق من ! – بی هیچ تردیدی – بمان با من

    عشق یک مفهوم بی « اما» ست ، می دانی؟



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #26
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    حسرت دیده بی تاب تو بیمارم کرد

    آن نگاه نگرانت دل تبدار مرا خوابم کرد

    بی جهت نیست که مست رخ زیبای تو ام

    لب گلگون تو در دشت خزان آبم کرد

    مستی ام جام نگاهی ز افق های تو بود

    آه ،آن صورت مهتاب تو در خوابم کرد

    شهر را از تب بیماری من جایی نیست

    راه گم کرده به دنبال تو آواره و ویرانم کرد

    اشکم از دیده به گرمای نفسهای تو بود

    جام اندوه تو مر همره و همرام کرد



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #27
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض





    زندگي سخت نيست ما سختش ميکنيم

    عشق قشنگ نيست ما قشنگش ميکنيم

    دل ما تنگ نيست ما تنگش ميکنيم

    دل هيچکس سنگ نيست ما سنگش ميکنيم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #28
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    شنبه : با نگاهی عاشقانه مست شدم ...

    یکشنبه : به او گفتم گرفتارت شدم ...

    دو شنبه : همچو لیلی عاشق صحرا شدم ...

    سه شنبه : بی وفایی کرد و من گریان شدم ...

    چهار شنبه : اسیر هجرانش شدم ...

    پنج شنبه : او رفت و من در عاشقی فانی شدم ...

    جمعه : بی او تنها شدم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #29
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    کاش بودی تا دلم تنها نبود

    تا اسیر قصه ی فردا نبود

    کاش بودی تا برای قلب من

    زندگی اینگونه بی معنا نبود

    کاش بودی تا لبان سرد من

    قصه گوی قصه ی غم ها نبود

    کاش بودی تا نگاه خسته ام

    بی خبر از موج و دریا نبود

    کاش بودی تا زمستان دلم

    این چنین ر سوز و سرما نبود



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #30
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    بهش نگید!


    بهش نگید که من چقدر دوسش دارم ,

    برای بردن دلش کوه و رو شونم میذارم ...

    بهش نگید دیوونه ی چشاش شدم ,

    مست همه شیطونیهاش , عاشق خنده هاش شدم ...

    اگه بفهمه عاشقم , میره و پیداش نمیشه ,

    کی میدونه عاقبت این دل زارم چی میشه ؟!

    اگه بگم دوسش دارم قلبش و پنهون میکنه ,

    پیش چشای عاشقم رقیب و مهمون میکنه ...



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/