امکانات بالقوه ای که بستر فرهنگی کشور، استعداد های ذاتی و تجربی گروه مهندسان معمار ایرانی، خاک و آب و سرمایه هایی که در کشورمان سراغ داریم، برای ساخت بنایی قابل دفاع و شایان توجه که بی بهره از خلاقیت هم نباشند، در اختیار می گذارند...












7cf86b7013c1fe17668201c78d14dec9











امکانات بالقوه ای که بستر فرهنگی کشور، استعداد های ذاتی و تجربی گروه مهندسان معمار ایرانی، خاک و آب و سرمایه هایی که در کشورمان سراغ داریم، برای ساخت بنایی قابل دفاع و شایان توجه که بی بهره از خلاقیت هم نباشند، در اختیار می گذارند، این سوال را ایجاد می کند که ریشه مسایل و مشکلات منجر به نابسامانی وضعیت ساختمان های کشور به خصوص در شهر تهران که از اصول اولیه یک بنای مناسب هم بی بهره اند و پوسته زشتی برای شهرهای ما ایجاد کرده اند را کجا باید جست؟ با توجه به تعدد مسایل مرتبط با صنعت ساختمان، پیچیدگی شرایط و فرابخشی بودن روند ساخت و شکل گیری ساختمان ها، شاید یافتن مسبب این آشفتگی ها عملا غیر ممکن و حتی بی ثمر جلوه کند، اما به نظر می رسد چهار گروه از کسانی که به نوعی متولی ساخت و ساز در ایران به خصوص در شهر تهران هستند بیش از دیگران به دلایلی که ذکر خواهد شد هدف پیکان انتقاد ها قرار دارند.
● کارفرمایان و سرمایه گذاران محافظه کار
آنها که سرمایه و قدرت مالی و البته تجربه ساخت را دارند، به خاطر منافع مالی یا برمبنای داده های اجتماعی و تجربیاتشان به نوعی محافظه کاری دچار شده اند.
این افراد در برخورد با مشکلات، درصورتی که نتوانند بدون خطر مشکل را مرتفع کنند، دست به کار می شوند و در غیر این صورت به سادگی صورت مساله را پاک می کنند.
روی آوردن به ایده های نو، کارهای تازه و خلاقیت همیشه برای این گروه به دلایل بسیار از جمله آشنایی، عادت و اطمینان به بی خطری راهی که همیشه رفته اند، با وحشتی بزرگ همراه بوده است و این هراس از طریق آنان به دیگرانی که در این روند نقش دارند از جمله معماران و مجریان نیز تسری پیدا می کند، درنتیجه روند ساختمان سازی کشور به سیکل بسته ای شباهت پیدا کرده که موجبات درجا زدن وعقب ماندن از زمان و مقتضات آن را فراهم آورده است.
از همین روست که در یک شوخی تلخ، اما واقعی می توان دوران رشد ساختمان سازی ایران را [نه به ادوار تاریخی و سبک شناسانه بلکه] به دوران هایی چون سنگ هفت سانتی، سنگ تراولتن، آجر سه سانتی، رومی، تمام گرانیتی و دوران فعلی که شیشه هم به ساختمان های گرانیتی اضافه شده و ... تقسیم کرد! لازم به ذکر است که در تمام این دوران از همین مصالح بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی استفاده شده و شاهد نتیجه ای جز به خطر افتادن منافع ملی نبوده ایم.
بسیاری از کارفرمایان و سرمایه گذاران بخش ساختمان به رغم همه بهره ای که در طول این سالها به واسطه تورم، تغییرات و نوسانات قیمت ها و ... عایدشان شده، جز در مواردی خاص همچون زلزله رودبار و بم که باعث تغییر نگرش ها در مساله سازه ها شد، همچنان روح کاسبکارانه و محافظه کارانه شان را حفظ کرده اند بی آنکه حتی لحظه ای بیندیشند می توانند برای انتخاب مسیر های تازه و نو از آنها که بلد راهند و به واسطه سالها تحصیل و تحقیق و تجربه کارآزموده شده اند، یاری بخواهند و از ساختمان سازی به عنوان یک صنعت سود آور و نه صرفا منفعتی بی پایان بهره بگیرند!
● فرهیختگان مهجور
در میان مهندسان مشاور و معماران کشورمان کم نداریم پیشکسوتان و دانش آموختگانی را که سالهای بسیار را صرف تحصیل، تحقیق و تجربه کرده و گاه حتی در سطح بین المللی قابل و لایق شناخته شده اند. کسانی که می توانند در روند ساخت و ساز کشور به عنوان مهره هایی خلاق و نواندیش موثر عمل کنند، اما در بسیاری موارد به دلیل عدم تطابق فرهنگی با قشر کارفرما و صاحب سرمایه نه تنها ساختمان سازی در کشور را از دانش خود بی بهره گذاشته اند، بلکه خود نیز مهجور مانده و حتی با مشکلات مادی دست به گریبان شده اند یا در صورت حضور مستمر در عرصه، همواره مشکلات بسیار بر سر راهشان قرار گرفته است؛ همیشه در شرایطی اینچنینی، عرصه برای حضور سودجویانی که نه به ارایه یک کار حرفه ای و قابل دفاع، بلکه به کارگشایی، به قیمت طراحی نقشه های یک شبه فکر می کنند باز می شود و معضلی به معضلات دیگر افزوده می شود.
اگر چه مهندسان مشاور و فرهیختگان این عرصه، به دلیل علاقه ای که به حرفه شان داشته اند، خود بیشترین انتقاد را به روند ساختمان سازی کشور وارد می دانند، اما آنجا که صحبت از ضرورت تفاهم و تطابق فرهنگی و حرفه ای پیش می آید، آنها هم متهم به کم کاری در ایجاد رابطه مناسب با گروه های دیگر دخیل در روند حرفه ای شان هستند.
هرگز کتابی نوشته نشده که معادل علمی و امروزی اصطلاحات رایج در بین ساختمان سازان سنتی را برای رسیدن به یک همزبانی و بالطبع همدلی را که موجب اطمینان دو جانبه می شود، تبیین کند، هرگز ارتباط این گروه با کارفرمایان و صاحبان سرمایه به انتقال دانش اولی به دومی و ارایه تجربه دومی به اولی نشده است.... یکی دیگری را بورژوای بی دانش قلمداد می کند و دیگری از بی تجربگی ها و علم بی عمل سخن می راند.
دانش آموختگان جوان این عرصه نیز همواره به نا کارآمدی و وادادگی فرهنگی متهم می شوند، این مساله می تواند صحت داشته باشد، اما تا پیش از تجربه های عملی آغازین؛ بنابراین باید به نسل جوان این حرفه هم میدان داد تا در تجربه های عملی که به سب شیوه آموزشی در دانشگاه نصیبش نشده دست پیدا کند و پس از تقلید از ایده های فلان معمار و طراح آمریکایی، اروپایی و ژاپنی، لاجرم خودش را با فرهنگ و شرایط کشور تطبیق دهد وبه الهام از کار آنها بسنده کند و محال است بعد از این دوره جهشی بزرگ و قابل توجه را در کارش شاهد نباشیم.
● مشاوران املاک نا کارآمد
اگر ساختمان سازی را یک صنعت بدانیم، دفاتر مشاور املاک، نمایشگاه و فروشگاه تولیدات آن محسوب می شوند و اگر این گروه شناخت کافی نسبت به کارشان داشته باشند، بهترین نمایندگان خریداران و مدافع منافع آنان خواهند بود.
چنانچه این دفاتر از حضور افرادی متخصص در زمینه ساخت و ساز بهره مند باشند، یک بنا در تمام مراحل ساخت و پیش از اینکه خریداری در کار باشد ارزیابی خواهد شد. حتی در بهترین شرایط، قوانین و نظارت های گاه به گاه برخی دستگاه ها به رعایت حداقل ها در ساخت یک بنا منجرمی شود، اما ارزیابی خوب و مداوم کاری است که کارشناسان دفاتر مشاور املاک می توانند انجام دهند.
حضور این افراد و عملکردشان می تواند به حساس شدن مردم نسبت به روند ساخت یک ساختمان و تمایل آنها به شناخت معماران و مهندسان و بالطبع تشخیص کیفیت کار آنها و حتی قدرت مقایسه و ایجاد رقابت بین همه گروه های دخیل در ساخت بنا ها منجر شود.... اما این دفاتر معمولا از چنین کارشناسانی بی بهره اند و کارشان در حد به نتیجه رساندن یک معامله و در نهایت گرفتن تخفیف برای خریدار خلاصه شده است.
● دستگاه های گرفتار
وسعت شهر تهران و گرفتاری های اداره و رسیدگی به امور آن بیش از آن است که توقع چندانی از دستگاه ها و سازمانهای مرتبط با ساختمان سازی مثل شهرداری، ایجاد شود و اگر چه در مجموعه شهرداری ها، دفاتر فنی و مشاوره ای تشکیل شده و در جهت بهبود وضعیت ساخت و ساز ها تلاش هایی صورت می گیرد، اما گاه قوانین و ضوابطشان در مقابل یک اجرای مناسب، زیبا و برخوردار از استانداردها قرار می گیرد.
به عنوان نمونه اگر طراح بخواهد طرحی زیبا ارایه کند که فضای زندگی در آن مدنظر قرار گرفته شده و با دقت بیشتری دیده شود، ناچار به کم کردن قسمتی ازمتراژ بنا می شود و با توجه به سقفی که شهرداری برای متراژها در نظر گرفته و جریمه ای که برای متخلفان تعیین شده، اعتراض کارفرما اولین عکس العملی است که طراح و معمار با آن روبه رو می شود. از همین جا است که در طول تجربه های متعدد طراحان و معماران ما دچار خودسانسوری می شوند و به همان ایده های تکراری و همیشگی روی می آورند.
اگر این مساله در یک کمیته تخصصی به شکلی نهادینه شود و طراحان خوب که کارهای ویژه ارایه کرده اند معرفی شوند، فضای بهتری برای انجام کارهای بهتر و فرار از همان سیکل بسته منتج از تقلید جبری، فراهم خواهد شد.

break