سلام
تو فروم قبلی هم بحث مشابهی در گرفت که پایان خوشی نداشت
ادامه دادن بحث جز کدورت فایده ای نداره ...
از عزیزان خواهش می کنم تایپیک رو ببندید
سلام
تو فروم قبلی هم بحث مشابهی در گرفت که پایان خوشی نداشت
ادامه دادن بحث جز کدورت فایده ای نداره ...
از عزیزان خواهش می کنم تایپیک رو ببندید
کسی رو برای دوست داشتن انتخاب کن که قلب بزرگی داشته باشه!
تا مجبور نشی به خاطر اينکه تو قلبش وارد بشی خودت را کوچک کنی!
موفق كسی است كه با آجرهايی كه به طرفش پرتاب می شود، يک بنای محكم بسازد!
اشکی که برای شکست می ریزیم، عرقی است که برای تلاش نریختیم!
اصولا برهان جان معتقد هستم در بحث چند اصل را باید در نظر گرفت :
- آزادی بیان و عقاید برای هر دو طرف
- ناراحت نشدن و توهین نکردن که واقعا مهم هست و نباید به فردی که با اون بحث میکنیم توهین کنیم
- آزاد گذاشتن شنونده و ببیننده بحث به نتیجه گیری آزاد و عدم دعوت افراد دیگر به دادن و یا پذیرش نظر فرد با استفاده از هر اهرمی چه دوستی و چه فامیلی و ...
- سعی در نتیجه گیری و عدم فرار بیهوده و تفکر بعدی در زمان ازادی ذهن در مورد بحث
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
بستگی داره که از چه دیدی نگاه کنید: اگه با این نیت که «زبان اونها» هست؛ آره این واقعا ضایع هست. جز تباهی عمر چیز دیگری نخواهد بود.
ولی من از این دید خوندم که زبان قرآن و رسول و امامانم هست و میتونم کلام ایشان را بفهمم. زندگی همش مادیات، کامپیوتر، تکنولوژی و.. نیست. زندگی دنیوی بدون اینها هم مقدور است. آن روزگارانی که نه برقی بود و نه تکنولوژی مگه زندگی نبود؟ اتفاقا طول عمر و دلخوشی خیلی بیشتر از الآن بود. تکنولوژی سود داره و گهگاهی ضرر هم داره. تکنولوژی بدون قرآن و دین، نتیجه اش میشه فجایعی مثل بمباران هیروشیما.
استاد فیزیک هسته ای مان میگفت: اینیشتین هنگام بمباران هیروشیما در قید حیات بود. وقتی شنید آنقدر حسرت خورد که کاش به انرژی هسته ای پی نبرده بود.
الآن این تکنولوژیه که شهرها را پر از دود کرده همه بیماری قلبی و ریوی و سرطانی و الی آخر دارند.
خلاصه حرفم اینه که: زندگی همش مادیات و تکنولوژی نیست. زندگی دنیوی دو سه روزه بدون اینها هم جلو میره و تموم میشه. ولی یک زندگی ابدی هم داریم. اگر بهش اعتقادی داشته باشیم.
ویرایش توسط hadi98 : 03-17-2012 در ساعت 02:01 AM
سلام
بارها و بارها در اینگونه موارد با دوستانی نزدیکی چه تو سربازی و چه تو دانشگاه بحث های جدی داشتیم!!
متاسفانه هیچ گونه نتیجه گیری به دست نمیاد! طرفین روی اصولی که اعتقاد دارند پافشاری می کنند!! یه ذهن آزاد و کنجکاو و حقیقت جو می خواد تا بتونه درست فکر کنه. به نظر من باید هرکسی خودش ساعت ها بشینه روی این مسائل مهم فکرکنه تا به نتیجه برسه ... شایدم نرسه!
آزای بیان هست ولی آزادی بعد از بیان نیست! مسئله تفتیش عقاید هست بنابراین منطقی هم نیست کسی بخواد در این مورد لااقل تو فضای عمومی بحث کنه! و همون طور هم که گفتم من بارها تجربه اش رو داشتم بهتون قول میدم با رعایت تمام موارد بالا بازم نتیجه ای جز فاصله گرفتن از هم نداره!
کسی رو برای دوست داشتن انتخاب کن که قلب بزرگی داشته باشه!
تا مجبور نشی به خاطر اينکه تو قلبش وارد بشی خودت را کوچک کنی!
موفق كسی است كه با آجرهايی كه به طرفش پرتاب می شود، يک بنای محكم بسازد!
اشکی که برای شکست می ریزیم، عرقی است که برای تلاش نریختیم!
خوب من هم همین را گفتم دوست عزیز من
هر کس خواست بهش یاد بدن و بره یاد بگیره ولی در همان پست اول خودم هم گفتم که برای من زوری بوده و هیچ ارزشی و فایده ای برام نداشته ...
این را هم بگم کسانی که من را میشناسند میدانند تا چه اندازه به یاد گرفتن زبان علاقه دارم و بیشتر زبان های محلی کشور را بلد هستم
شما مثل من آذری هستید ولی بدانید مدتها با هزینه زیاد و با وجود نداشتن وقت زبان استانبولی را یاد گرفتم و حتی آزمون اون را هم دادم
بیشتر زبان های محلی را گفتم مانند کردی و لری و ... را یاد گرفتم ولی نمیتونم قبول کنم زبان مردمی را یاد بگیرم که جز وحشیگری در تاریخ اثری از اونها نبوده و تاریخ کشور من را با همین بهانه ها که ما خدا را آوردیم و ... به باد دادن و سرزمین من را به آتش کشیدند .
انگار که قبل اونها مردم این سرزمین خداپرست نبودند که اونها خدا را برای ما آوردند !
وحوشی که امروز هم دشمنی اونها با مردم ایران ثابت شده هست و چند سال قبل که پرچم عربستان را در دستان بحرین یها دیدیم همه چیز معلوم شد .
من ایرانی هستم نه عرب
خداپرست بودم و هستم مانند اجدادم
نه وحشی و مردارخوار چون اجداد عرب و بی تمدن و وحشی چون نوادگان فعلی اونها ...
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
با عرض ادب خدمت دوستان
ببینید اصولا انسان آزاده تا هر زبانی رو که دلش میخاد و دوست داره یاد بگیره و تا جایی که بنده اطلاع دارم هیچ قانونی در منع اون وجود نداره اما از طرفی هیچ منطق و عرفی این رو نمی پذیره که فردی رو مجبور به یادگیری چیزی کنیم که نه از اون خوشش میاد و نه کاربردی براش داره ، کاری که در نظام آموزشی ما امری رایج هستش . این مورد نه تنها در مورد زبان که در مورد سایر مواردی نظیر موارد عقیدتی نیز به وفور دیده میشه یه نمونش دوست بنده که ارمنی بود و مجبورش کردن واسه گرفتن مدرک دانشگاهی درس تفسیر موضوعی قران رو بگذرونه !
برگردیم به بحث زبان می بینیم که برای یک فرد در وهله ی اول زبان مادری اش مطرح است حال شما بگویید در کدام استان کشور زبان مادری آموزش داده میشه؟
از طرفی دانش آموزان ما در مدارس به زبان فارسی که زبان رسمی است مطالعه می کنند ، همزمان انگلیسی و عربی می خوانند ، در خانه به زبان مادری صحبت می کنند حالا شما بگید با یه دست چند تا هندونه میشه برداشت؟
طا اتلاع صانوی هالم حیچ خوب نیثط !
کاملا با تک تک جملاتت موافقم. باور کن خودمون هم اعصابمون خورد میشه. وقتمون هم به قول خودت بیخودی هدر میره.
این بحثها انجمن های مخصوص خودش را دارد.
اگه دوستان سعی کنند مطالبی نذارند که این نوع بحثها را به دنبال داشته باشه. از استفتاء شروع بشه و به استفراغ منتهی بشه.
این در شأن یک انسان آزاد اندیش نیست.
خب این واژه «استفتاء» در قرآن عزیز هم به کار رفته. در آخرین آیه کریمه از سوره مبارکه نساء.
این آیه به «آیة الصیف» معروف است و حکم «کلاله» را بیان میکند. کلاله یکی از بحثهای پیچیده در باب ارث است.
خدای سبحان به رسول گرامیش میفرماید: «از تو در خصوص کلاله، استفتاء میکنند؛ به آنها بگو که: خداوند فتوای حکم کلاله را به شما بیان میفرماید... الی آخر»
متأسفانه ما از قرآن و فرهنگش خیلی دوریم.
با بسیاری از آنهایی که لباس روحانیت بر اندامشان میبینید، نشست و برخاست کرده ام. به جرأت میگویم با فرهنگ قرآنی فرسنگها فاصله دارند.
من که خسته شدم رفتم بخوابم. شب زنده دار باشید
ویرایش توسط hadi98 : 03-17-2012 در ساعت 02:22 AM
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)