موافقان چهارشنبه سوری را نیز احتمالاً در سه دسته می توان جای داد:
نخست کسانی که از سر ایرانگرایی، در پاسداشت چهارشنبه سوری می کوشند تا به سهم خویش، نگذارند چهارشنبه سوری نیز به سرنوشت عید مهرگان یا روز سپندارمزدان دچار شود و با رخت بر بستن از یادها، زنده شدن دوباره اش مستلزم فریادها باشد. این گروه از حامیان چهارشنبه سوری، نه تنها با دیدگاههای تقابلی درباره چهارشنبه سوری موافقتی ندارند بلکه دیدگاه زرتشتیان مخالف چهارشنبه سوری را نیز رد می کنند.
دسته دوم کسانی اند که از فرط کمبود شادی، در جست و جوی روزها و آیین هایی هستند که دست آنها را برای ریختن به خیابان ها و هلهله کردن و کارناوال راه انداختن باز می کند. در واقع کاهش کنترل اجتماعی در چنین روزی، آنها را از احساس آزادی و امکان شادی بیشتری بهره مند می کند و هم از این روست که آنان هر ساله، جزو کنشگران اجتماعی ای می شوند که رفتارشان در خدمت تداوم سنت چهارشنبه سوری است.
دسته سوم اما با انگیزه های سیاسی به میدان می آیند. آنها بیش از آنکه دغدغه حفظ سنن ایران باستان و یا یافتن محملی برای شادبودن و آزادبودن داشته باشند، به مخالفت با وضع موجود می اندیشند. برای آنها چهارشنبه سوری و سیزده به در و صعود تیم ملی به جام جهانی فرق چندانی با فلان تجمع سیاسی ندارد. این دسته از موافقان، در مقام ابراز مخالفت با وضع سیاسی و اجتماعی موجود، معمولاً به عرصه رفتارهای وندالیستی نیز در می غلطند و امنیت عمومی را حقیقتاً مخدوش می کنند. آنها همیشه برای "نه" گفتن به خیابان ها می آیند و همین امر موجب تشدید حساسیت بیشتر نسبت به روز چهارشنبه سوری می شود.
در واقع گروه اول مخالفان و گروه وندال ها(تخریبگران)، خواسته یا ناخواسته، شب چهارشنبه سوری را که می تواند با جشن های شاد و آزاد مردمی به پایان رسد، به عرصه بروز تنش های فکری، اجتماعی و گاه حتی سیاسی بدل می کنند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)