بدرفتاری با زنان، خشونت علیه آنان و ضرب و شتم آنها در منزل توسط پدران یا همسرانشان موضوع جدیدی نیست، اما حتی جوامع غربی نیز بهتازگی آن را به عنوان یک معضل مهم اجتماعی تلقی کردهاند.
وسعت و میزان خشونتی که مردان نسبت به زنان نشان میدهند، به مراتب بیشتر و تکاندهندهتراز عدم احساس مسئولیتی است که نسبت به فرزندان خود دارند. ضرب و شتم زنان در خانه، پدیدهای است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
طبیعی است در یک جامعه پرخشونت، همه اعضا میتوانند در برخورد با یکدیگر راهحلهای خشونتآمیز و خصمانه را برگزینند. مردان میتوانند به زنان و کودکان آسیب برسانند و زنان میتوانند کودکان را مورد ضرب و شتم قرار دهند. در جامعهای که خشونت مورد اغماض قرار میگیرد و قربانیان خشونت سرزنش میشوند و متهم به ایجاد زمینه مناسب برای خشونت میگردند، قربانیان خشونت مقصران بالقوه به حساب میآیند و از آنجا که مردان از نظر جسمانی قویتر از زنان هستند اغلب، بیشترین آسیبها را آنها ایجاد میکنند...
بیشترین خطر و احتمال خشونت برای زنان، در خانه و از جانب مردانی است که آشنا میباشند(مانند پدر، شوهر، برادر و...). در یک تحقیق زمینهیابی که در پنج کشور جهان صورت گرفت بین ۸ تا ۱۸درصد از زنان ۱۸ تا ۲۱ساله گزارش کردهاند که مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند.
در تحقیق زمینهیابی دیگری که در کشورهای مختلف انجام گرفته، بین ۲۰ تا ۶۰درصد زنان اظهار کردهاند که توسط والدینشان کتک زده شدهاند. در گزارش سال۱۹۹۳ رشد و توسعه جهان آمده است که انواع اختلالات افسردگی و واردآوردن آسیب و خسارت به خود، به ترتیب پنجمین و ششمین عامل خسارت و بیماری به زنان بین ۱۵ تا ۴۴سال میباشد. از جمله عواملی که میتواند زنان را در معرض خطر افسردگی قرار دهد، وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین، سوءاستفادههای جنسی و جسمی، تمایلات مخالف با نقشهای خانوادگی، تولیدی و درآمدی آنها، نازایی، تنهایی و انزوای زنان بهخصوص زنان پا به سن گذاشته میباشد. هر سال هزینههای درمانی و خسارات ناشی از خشونت خانگی، حداقل بین ۳ تا ۵میلیارد دلار است.
تقریباً ۷۹درصد از کودکان خشن، خود شاهد خشونت بین والدین بودهاند و جوانان مجرم خشن، احتمالاً ۴برابر بیشتر از جوانان غیرمجرم در خانوادههایی رشد یافتند که پدرانشان، مادرانشان را کتک میزدند. سالانه ۲میلیون زن در آمریکا کتک میخورند، از هر ۳ زن مراجعهکننده به اورژانس یک نفر و از هر ۷نفر مراجعهکننده به پزشک عمومی، یک نفر دچار خشونت شده است.
در انگلستان سالانه ۲۵هزار زن از شوهرانشان کتک میخورند. به خاطر داشته باشیم که انواع خشونت علیه زنان به دلایل خاص فرهنگی، تربیتی، اجتماعی، حقوقی و... به شکل پنهان باقی مانده و گزارش نمیشود. میتوان حدس زد که آثار واقعی خشونت علیه زنان به مراتب بیشتر از اعداد و ارقام گزارششده است؛ اعداد و ارقام فوق مربوط به سایر کشورهاست.
اما نتایج در یک نظرسنجی در کشورمان با عنوان همسرآزاری، حاکی است که ۴۶درصد از پاسخگویان ادعا کردهاند که توسط شوهرانشان مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، ۲۴درصد آزار روحی، ۱۵درصد آزار روحی و جسمی، ۵درصد آزار جسمی و ۲۰درصد از زنان پاسخگو اظهار داشتند که به یاد ندارند چند بار مورد آزار قرار گرفتهاند! ۹درصد بیش از ۱۰بار، ۳درصد بین ۹ تا ۱۰بار، ۳درصد بین ۵ تا ۶بار، ۳درصد بین ۳ تا ۵بار، ۲درصد بین ۱ تا ۲بار را گزارش کردهاند.
۹درصد با ضربات دست، ۹درصد با نیش زبان، کنایه و آزارهای روحی، ۳درصد با کمربند، ۱درصد با ناسزا، ۷۰درصد هم به وسیلهای که با آن مورد اذیت و آزار قرار میگیرند اشاره نکردند. ۶۴درصد زنان پاسخگو در میان نزدیکانشان زنانی را میشناسند که مورد آزار و اذیت شوهرانشان قرار میگیرند.
۳۹درصد پاسخگویان عقیده دارند حمایت قانونی از زنان و برخورد جدی با متخلفان برای جلوگیری از این اعمال موثر است. ۳۰درصد آنها به آگاهی و شناخت نسبت به حقوق مردان و همسرانشان اشاره کردند. ۲۷درصد به داشتن ایمان و اعتقادات مذهبی و ۴درصد به سایر موارد اشاره کردند.
۳۲درصد از پاسخگویان معتقدند که ایجاد طرز تفکر حقوق برابر زن و مرد و آموزش آنان توسط رسانههای گروهی، بهترین راه ایجاد آگاهی در مردان نسبت به حقوق خود و همسرانشان میباشد. ۲۷درصد به تربیت صحیح خانوادگی، ۲۰درصد به داشتن پشتوانه و حمایت قانونی، ۵درصد به آموزش در دوران تحصیل و مدرسه و ۶درصد به بالابودن اعتقادات دینی اشاره کردهاند.
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:آکاایران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)