a slave of passion: اسير و غلام شهوت
a slip of the tongue: اشتياه لپي
a slave of passion: اسير و غلام شهوت
a slip of the tongue: اشتياه لپي
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
a sly person: ادم زر كاه: ناقولا
a solus of problem: راه حله يك مسئله
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
a.son: پسر خواننده
a souls day: روز فراخواني ارواح
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
a sound mind in a sound body: عقل سالم در بدن سالم است
a specially: حج
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
a speech having no pith:سخن بي مغز
a spoilt child: يك بچه لوس
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
a squeezed orange: ادم سخت كوشش ادم مقاوم
a stout heart: قوت قلب: جرات جسارت
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
Pull someone's leg سرکار گذاشتن کسی
A little bird told me بهم الهام شد - به دلم افتاد
It is all up with him اب از سرش گذشته
Stick Out One's Neck ریسک کردن
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
i,m by the window من کنار پنجره هستم
.
knock at the door در را زدن
.
once زمانیکه-یکبار
.
that is=to say=namely یعنی
.
put on پوشیدن
have on به تن داشتن
.
call on=visit ملاقات کردن
call up تلفن کردن
.
hearing aid سمعک
.
retired باز نشسته
.
are عبارتنداز
.
the more---------------------the more هر چه بیشتر............. همانقدر بیشتر
the more---------------------the less هر چه بیشتر ..............همانقدر کمتر
.
that is all همه اش همین
not at all قابل شما رو ندارد
.
so long خدا حافظی صمیمی
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
in order that بترتیبی که
.
as yet تا کنون
.
owe to =due to ناشی از
.
far off =far a way دور
.
it,s the weather آن از آب و هواست
weather آیا
.
it,s itself خود خودش
.
..i mean it معنی دادن-جدی می گم آ
.
i,ll show you نشونت می دم-خیال کردی
.
welcome back رسیدن بخیر
.
in which که در آن
for whom که برای آن
.
e.g برای مثال
i.e یعنی
et.al همکاران
.
have a seat بفرما بشینtake a seat بفرما بشین
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
as to=about برای اینکه
.
صرفنظر از این مسئله regardless of=
.
in order to = بر حسب
.
بطوریکه so that=
.
despite=in spite of علیرغم
.
so am i من هم همینطور
.
as soon as به محض اینکه
.
تخم مرغ نیمرو one sided fried egg
.
any way=any how بهر حال
.
as yet تا کنون
.
what a pitty! حیف شد
.
by the way راستی
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)