نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: حکایت آن پادشاه که باد معده را ممنوع کرد

  1. #1
    مدیر بخش اموزشی
    !Busy
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    . : : I R A N : : .
    نوشته ها
    1,330
    تشکر تشکر کرده 
    4,575
    تشکر تشکر شده 
    6,033
    تشکر شده در
    1,280 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    1144
    Array

    پیش فرض حکایت آن پادشاه که باد معده را ممنوع کرد

    حکایت آن پادشاه که باد معده را ممنوع کرد


    در گذشته های دور پادشاهی بیگانه بر سرزمینی مسلط شد. او بد خواه و در عین حال زیرک بود. و وزیری داشت ازخودش بسی بد خواه تر و زیرک تر. به او امر کرد که راهی بیاب تا بر روح و جان این مردمان مسلط شوم بدون آنکه بفهمند واعتراضی بکنند. وزیر تفکری کرد و طوماری بنبشت و به جارچیان داد تا در سراسر شهرها و دهات بخوانند. قوانین جدید برای اعتقاد به دین قدیم وضع کرد و سوادآموزی را غیر قانونی اعلام کرد و مالیاتها را به سه برابر افزایش داد. شب زفاف عروس از آن شاه بود و ارزش جان مردمان به اندازه چهارپایان کشورهمسایه که موطن اصلی شاه بود اعلام شد. هر گونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت و در نهایت طبق این قوانین رها کردن باد معده هم ممنوع اعلام شد.
    پادشاه گفت: ای وزیر این همه فشار آنان را به شورش وا خواهد داشت . وزیر گفت: نگران نباشید اعلیحضرت. به بند آخر دقت نفرمودید. همان سوپاپ اطمینانیست که انرژی اعتراضشان را خالی کنند !
    و همان شد که وزیر گفت: مردم لب به اعتراض گشودند که این طبیعی است که پادشاه بخواهد مردم رابه دین خودش در آورد! و یا سواد خواندن آنان را بگیرد! همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب شاهان بوده! و مالکیت در شب زفاف هم رسمی قدیمیست! و بی ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان همسایه هم از وطن پرستی شاه است ! اما دیگر ممنوعیت رها کردن باد معده خیلی زور است.این ظلمی آشکار است! و تازه مگر پادشاه می توانددر تمام مستراح های این سرزمین نگهبان بگمارد.
    آنان که باسواد تر بودند داد سخن دادند که خالی نمودن باد روده برای سلامت مفید است وهیچ قبحی در آن نیست و اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبان خلایق فرو می کنند. با کلی کیف به خاطر این تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان می دادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند وگفتند تازه مگر خود شاه باد معده اش را رها نمی کند. جک های بسیاری ساختند در مورد شاه که از فرط باد کردن ترکیده، یا برای کنترل بر روده اش چوب پنبه به ماتحتش فرو کرده، یا مثل سگ بو کشان دماغش را به سوراخ .... مردم می چسباند واینها را برای هم اس ام اس می کردند و کلی می خندیدند.
    نگهبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند. هر از چند گاهی بی خبر به مستراح ها یورش می بردند و افراد را در حال عمل خلاف قانون دستگیر می کردند و به منکرات می بردند. اما مردم همچنان به قانون شکنی در خفا ادامه می دادند و این صداهای بویناک روده شان را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند! مردم به صحراها می رفتند و برای مخالفت با حاکم زور گو باد معده خود را رها می کردند. درکوچه های شهر نگاهی به این ور و آنور می انداختند و زیر زیرکی قانون شکنی می کردند. حتی مهمانی های زیر زمینی می گرفتند لوبیا می خوردند و پارتی باد معده راه مینداختند اما . . . . . .
    بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و عروس دزدی و مالیات و ...را به خاطر نیاورد و همگان سعی کردنداز این آخرین حق بدیهی خودشان (در کردن باد معده) دفاع کنند. و در همین احوال پادشاه و وزیرش در قصر قهقهه سر می دادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات اسیدی خودشان غرق کرده و همگان را با باد معده خودشان سرگرم کرده اند ! ! !


    نخنديد گريه دار است...
    کسی رو برای دوست داشتن انتخاب کن که قلب بزرگی داشته باشه!
    تا مجبور نشی به خاطر اينکه تو قلبش وارد بشی خودت را کوچک کنی!


    موفق كسی است كه با آجرهايی كه به طرفش پرتاب می شود، يک بنای محكم بسازد!
    اشکی که برای شکست می ریزیم، عرقی است که برای تلاش نریختیم!



  2. 9 کاربر مقابل از borhan_3010 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    عضو سایت
    :دی
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    بودیم دیگه!
    نوشته ها
    328
    تشکر تشکر کرده 
    4,525
    تشکر تشکر شده 
    1,770
    تشکر شده در
    321 پست
    حالت من : Khaste
    قدرت امتیاز دهی
    328
    Array

    پیش فرض

    خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است

    کارم از گریه گذشته به آن می خندم....

    لطفا اگه مطلبی را کپی می کنید منبع را ذکر کنید، با تشکر
    امضااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

  4. 8 کاربر مقابل از hossenf عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #3
    عضو سایت
    گر بخود ایی بخدایی رسی بخودا
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    136
    تشکر تشکر کرده 
    1,487
    تشکر تشکر شده 
    634
    تشکر شده در
    140 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    1504
    Array

    پیش فرض

    سلام . نمیدانم چرا فکر میکنم ان مردمان شوربخت را میشناسم.

  6. 5 کاربر مقابل از fg54 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/