فعاليت‌هاي علمي و آموزشي ربع رشيدي

تمام تأسيسات عظيم ربع رشيدي با آن اوقاف و بودجه كلان، به حول محور آموزش علوم گوناگون مي‌چرخيد. عبارت ديگر هدف غايي رشيد الدين فضل الله از احداث مجتمع، دانش دوستي و علاقه شديد او به علم و علما بود، اهميت اين اقدام رشيدالدين از دو ديدگاه قابل توجه است :
اول: موقعيت اين مجتمع در آن برهه خاص تاريخي، بعد از حملة مغولان كه چون آفتي تمام شؤون فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، اعتقادي و سياسي ما را در هم نور ديده بود
در چنين موقعيتي رشيدالدين، اقدام به تأسيس مجتمع ارزشمندي مي‌كند تا بتواند فرهنگ غني اسلامي كه قبل از دوره مغول به اوج رسيده و دانشمندي چون ابن سينا، رازي، فارابي، ابوريحان بيروني و غزالي و… را در دامن خود پرورانده بود، دوباره زنده كند و چراغ معنويت را كه رو به خاموشي گراييده بود، همچنان روشن و جاويدان نگه دارد.
دوم: شيوة آموزش و سيستم اداري ربع رشيدي است كه تا آن زمان نظير نداشته و حتي پيشرفته‌تر از روش نظاميه‌ها كه چند قرن پيش از آن به وسيلة خواجه نظام الملك احداث شده بودند، است. اما مهمتر از همه اينها بينش علمي و طرز فكر و عمل اوست كه گويي او را لااقل هفت صد سال از زمان خودش جلوتر قرار داده است. آنچه كه اين مرد بويژه در زمان وزارت طولاني‌اش انجام داد و ديد جامع و برداشت دور انديشانه‌اي كه از مسائل علمي و فرهنگي داشت، همه حاكي از قدرت فكري و اصالت عمل يك مرد بزرگ تاريخ بود. ربع رشيدي اين شهر دانش و پژوهش كه بزرگترين بنياد خيري بوده كه تاريخ ايران چه از زمان قبل از اسلام و چه بعد از اسلام بناي خيري را با اين شكوه و عظمت نشان نمي‌دهد، شايد نه تنها در آن زمان در نوع خود بي‌نظير بود بلكه پس از آن نيز شبيه آن را در جاي ديگر نمي‌توان سراغ گرفت.
اما آنچه كه بيش از خود شهر جالب توجه است تشكيلات و اداره امور اين واحد بزرگ علمي است كه به راستي از هر جهت حيرت‌آور است. چون گويي براساس آخرين روشهاي امروزي و مفاهيم و اصول دانشگاهي زمان ما استوار بوده است. يك مطالعة سطحي در كار و زندگي طلاب در ربع رشيدي نشان می دهد كه چگونه اجداد ما قرنها قبل از آنكه مفاهيم و كلمات خارجي از قبيل Time Ful يا Academic Exchange يا Department و يا Library Sciences و Sandwich Courses و كنفرانس و سمينار و غيره در قاموس دانشگاهي ما وارد شود اصول مشابهي را عيناً به خاطر پيشرفت امور علمي و آموزشي رعايت مي‌كردند و ضمن اختصاص اعتبارات و وسايل كلان براي پيشبرد دانش و پژوهش در عين حال نهايت توجه را هم به آنچه كه ما امروز «اقتصاد دانشگاهي» مي‌ناميم مبذول مي‌داشتند. شايد بي‌جا نباشد كه براي اثبات اين ادعا نمونه‌هايي را در اين زمينه ذكر كنیم.
در دارالشفاي ربع رشيدي طبق وقف‌نامه، اطبايي كه به خدمت دارالشفا مأمور مي‌شدند مي‌بايستي هر كدام نوبه و كشيك داشته باشند تا اينكه شبانه‌روز هميشه يك نفر طبيب يا شاگرد و داروساز در سركار حاضر بوده و هر طبيبي بايد دو نفر متعلم را درس طب و داروسازي آموزد. به علاوه رشيدالدين به فرزند خود سعدالدين مي‌نويسد: «پنجاه طبيب حاذق كه از اقصاي بلاد هند و مصر و چين و شام و ديگر ولايت آمده بودند گفتيم هر روز در دارالشفاي ما تردد نمايند و پيش هر طبيب ده كس از طالب علمان مستعد نصب كرديم تا به اين فن شريف مشغول گردند و كحالان (چشم پزشكان) و جراحان و مجبران (شكسته بندها) كه در دارالشفاي ماست به قرب باغ رشيدآباد كه آن را معالجة معالجان خوانند بنياد فرموديم و ديگر اهل صنايع و حرف كه از ممالك آورده بوديم هر يك را در كوچه‌اي ساكن گردانيديم».
مسكن اطبا و متعلمين در سراها و حجره‌هاي مخصوص مقرر بوده است. دورة تحصيل هر يك از محصلين طب پنج سال بوده و پس از پنج سال اگر استاد را معلوم شود كه آنها در علاج بيماران ماهر گشته‌اند به موجبي كه عادت است اجازت ايشان بنويسد تا ايشان در علاج شروع كنند… و بايد كه طبيب مذكور تمامت كساني كه در ربع رشيدي مجاور يا مسافر يا عمليه آنها باشند و رنجور شوند علاج كند (مفهوم تمام وقت). روزهاي دوشنبه و پنجشنبه مقرر بوده كه به همسايگان ربع رشيدي و اولاد واقف و غلاماني كه واقف آنان را آزاد ساخته و باغبانان و برزيگران موقوفات ربع رشيدي داروي مفت دهند. اگر مسافري رنجور مي‌گرديده بايد هر كجا كه متولي مصلحت مي‌داند او را بخواباند و طبيب به علاج او پردازد تا شفا يابد و پس از شفا يافتن سفر كند (Social Security).
همان‌طور كه در حال حاضر سعي مي‌شود از وجود دانشمندان برجسته و آنهايي كه تحصيلات خود را در بهترين مؤسسات علمي خارج به پايان برده‌اند، استفاده شود و آنها را استخدام كنند و نام اين كار ساده را امروز جلب مغزهاي متفكر يا Brain Gain مي‌نامند، خواجه رشيدالدين دائماً طبق برنامة دقيق و منظمي مراقب بوده است كه از يكسو مغزهاي برجسته را در ربع رشيدي جمع‌آوري كند و از سوي ديگر از وجود آنها نهايت استفاده را براي تربيت كارهاي ملي به عمل آورد. تنها در كوچة علما چهارصد روحاني و متشرع با مستمريها و مزاياي كافي منزل داشتند. در كوي طلاب كه مجاور كوچة فوق بود هزار تن طالب علم كه از كشورهاي مختلف مسلمان گرد آمده بودند هزينة تحصيلي طبق شايستگي و استعداد خود دريافت مي‌كردند (Scholarship).
از نامه‌هاي بي‌شمار او به نقاط گوناگون جهان چنين بر مي‌آيد كه دارالشفاي ربع رشيدي داراي مجموعة كاملي از آخرين داروها و روغن‌ها و گياهان پزشكي مورد نياز بوده و در حقيقت مجموعه غني و مجهزي در اختيار داشته است.
پتروشفسكي در كتاب خود اين جمله را نقل مي‌كند: «از همة ممالك انواع درختان ميوه‌دار و رياحين و حبوبات كه در تبريز نبود و هرگز در آنجا كس نديده نهال و شاخ آن پيوند كردند و بذور آن بياوردند و به تربيت آن مشغول شدند… و تمامت ولايات بعيد از ممالك هند و ختاي و غيره ايلچيان فرستاده تا تخم چيزهايي كه مخصوص به آن ولايات است بياورند، در اين نامه‌ها مقدار هر روغن (كه از يك تا سيصد من به تفاوت ذكر شده است) و محل تهيه و مدارك آنها به طور دقيق معين مي‌شده است.
از لحاظ كمك به دانشمندان و پيشرفت علم علاوه بر اينكه آخرين اطلاعات و كتب و وسائل مورد نياز را در اختيار دانشمندان در داخل قرار مي‌داده در نامه‌اي به عنوان پسرش اميرعلي حاكم بغداد، به او دستور مي‌دهد كه به دانشمندان سراسر امپراتوري ايران از جيحون گرفته تا جمنا و از جانب مغرب تا حدود آسياي صغير و مرز مصر مستمري و تحف بدهد و تحف مزبور در هر مورد مركب بوده است از مبلغي پول و يك قباي پوستي يا مخمل و يك مركب. در يك نامة ديگر دستوراتي به يكي از مأموران خود در آسياي صغير داده كه به دانشمندان مغرب يا سرزمينهاي عربي اسلامي پاداش و جوايز بدهند و از دانشمنداني كه در آن نام برده شش تن ساكن قرطبه و ديگر قسمتهاي اندلس و چهارتن ساكن تونس و طرابلس و قيروان بوده است. با توجه به مسافتهايي كه وجود داشته است مي‌توان ديد كه رشيدالدين تا چه اندازه در كار خود بينش و برداشتي جهاني داشته و به راستي مي‌خواسته است كه ايران را مركز دنيايي پيشرفته‌ترين علوم وقت قرار دهد.
با توجه به مطالب ياد شده از مآخذ غيرقابل انكار و آثار شخصي رشيدالدين فضل‌الله بخصوص مكاتيب رشيدي و وقف‌نامة ربع رشيدي، مي‌توان گفت كه مجتمع علمي و فرهنگي ربع رشيدي با نمونه‌هاي پيشرفتة امروز قابل مقايسه است و بايد به آن كساني كه در همة كارها، بخصوص در آموزش و پرورش، غرب و يا شرق را الگو قرار مي‌دهند، گفت كه به جاي تقليد از آنها، بياييد از چنين نمونه‌اي شگرف در تاريخ و فرهنگ اسلامي خويش استفاده نماييم و اينها را الگو قرار دهيم، منظور این نیست آنچه در جهان امروز وجود دارد، دور بريزيم و به قرن هفتم و هشتم هجري برگرديم بلكه در اين برهه از زمان كه صحبت از احياي مجدد تمدن عظيم اسلامي و بازگشت به خويشتن مطرح است، ضمن توجه به شيوه‌هاي پيشرفتة آموزش و پرورش در جهان امروز، سعي كنيم ارزشها و باورها و كاربردهاي آموزشي و مديريت اسلامي را در رأس امور قرار دهيم تا فرهنگ غني اسلامي را دوباره زنده كنيم و به دنياي شرق و غرب بفهمانيم كه اسلام و شيوة تفكر اسلامي در دنياي امروز نيز قادر به ايجاد تمدن و فرهنگي غني و استوار است. ان شاءا