ویژه نامه روز احسان و نیکوکاری
ویژه نامه روز احسان و نیکوکاری
چشمهاي گريان کودکان محروم، امروز چشم به راه دستهاي نوازشگري است که همواره به بهانه اي، "مهرباني" را بين خود و همنوع خود تقسيم مي کنند. جشن نيکوکاري، تنها بهانه اي است براي نزديک شدن دلها به يکديگر، تنها فرصتي است براي حضور پربار و محبت آميز مردم، تااين حقيقت بر قشر آسيب پذير و محروم جامعه آشکار شود که هيچ گاه تنها نيستند
اینجا باغ عاطفه است. درختانِ احساس، شکوفه کرده اند. بر گلبرگ های ایمان،شبنم محبّت چکیده است. پرنده های نیکوکاری، فضای باغ را از نغمه هایتوحیدی خود پر کرده اند و باغبان لبخندزنان فریاد می زند: مژده! مژده! بهار نزدیک است.
رگهایمان از خون انسانیّت لبریز است. نبضمان هر لحظه با یاد دیگران می زند. هوای حیاط دل هایمان لبریز از مهربانی است. در هر تپش، قلبمان فداکاری رافریاد می زند. از باغچه هامان بوی سیب عاطفه می آید. دریای چشمانمان تاساحل غربت موج می زند. ما اهالی سرزمین نیکوکاری این روزِ همیشه سبز را به همه هم وطنانِ خود تبریک می گوییم.
كه مي داند كه آن كودك ندارد لقمه اي ياران ؟
كه مي داند؟ كه ميبيند ؟ زچشم كودكان باران ؟
كه ميپرسد چه بيماري دارد او؟
كه از ياران چه مي خواهي ؟ چه داري انتظار از ما ؟
كه مي پرسد ز حال كودك غمگين ؟ ؟
كه مي پرسد ز حال آن كه دارد آرزو هايي ؟
كه ميپرسد ز حال گل كه پر پر گشت بي مادر ؟
كه نوشيد آن شرابي را كه طعمش بود بي بابا ؟
كه مي داند چه مي گويم ؟ كه مي داند چه مي گويم ؟ كه مي داند چه مي گويم ؟
كه مي داند چه مي جويم ؟ چه مي خواهم ؟ چه مي دانم ؟
كه مي داند كه بعضي ها ميان پول مي غلتند و از آن مست مي گردند ؟
كه مي داند كه بعضي ها ميان كوچه مي خوابند اما در تب و تابند ؟
كه مي داند كه بعضي ها ميان كوچه مي خوابند اما بر تو مي تابند ؟
كه مي داند زحال آنكه مي سوزد ز بيكاري ؟
كه انديشد به حال آنكه مي ميرد ز بيماري ؟
بلي اي دوستان من دلم پر گشته از حرفي كه در خود حرف ها دارد ...
بلي اي دوستان من دلم مي سوزد از قلبي كه در خود برف ها دارد ....
و مي خواهم بگويم كه :
دلم مي سوزد از قلبي كه مهرش را دهد بر باد ....
كه مي بيند يتيمان را ؟ و بركت هاي باران را ؟
كه مي خواهد ببيند ؟ ! آه
تو اي در اوج ... اي مردي كه دستت باز مي باشد چرا كردي فراموشم ؟
چرا كردي ؟ !!!
كه مي پرسد ؟ چه مي خواهم بگويم من ؟
كند اصلا بگو فرقي ... ؟؟؟
جشن نیکو کاری از منظر قران و احادیث
باعنایت به اینکه این قبیل اعمال فرصتهای طلائی بوده که ایزد منان در اختیار دوستداران حقیقی اش قرار داده واز طرفی روش وسیره ائمه اطهار علیهم السلام اجمعین بوده وچون انسان در جهت ترقی انسانیت جهت رسیدن به کمال معنویت که همان معرفت خدایی است میباشد ودر این راستا برای رسيدن به بلندای عزت و آسايش دنيا و آرامش عقبی در گرو گشودن آغوش خدمت و رحمت به سوی بی پناهان و نيازمندان مالی است که نگين درخشان اين حلقه خدمت(کمیته های خدمت رسانی)، کشيدن دست پر مهر و نوازش بر سر يتيمان و نشاندن لبخند اميد و نشاط بر لبهای آنان میباشد.
ما در اين راه به دامان پر فيض بهترين و زيباترين و خالصانهترين الگو و نمونه محبت و مهرورزی به يتيمان، يعنی مولای متقيان حضرت امام علی (ع) و تمسک به آيات مطهر قرآن در محضر با عظمت پروردگار چشم انتظار توفيق خدمت در اين راه پر خير و برکت هستيم.
و إذْ أخذْنا ميثاق بنى إسْر ءيل لا تعْبُدُون إلّا اللّه و بالْوالديْن إحْسانًا و ذى الْقُرْبى و الْيتامى و الْمساكين و قُولُواْ للنّاس حُسْنًا و أقيمُواْ الصّلوة و ءاتُواْ الزّكوة ثمُّ تولّيْتُمْ إلّا قليلًا مّنكُمْ و أنتُم مُّعْرضُون(سوره بقره83)
و [اى پيامبر] يادآور باش زمانى را كه از فرزندان اسرائيل قول گرفتيم و فرموديم: «جز خداى يگانه را نپرستيد، به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و با مردم سخن خوش و نيكو بگوييد، نماز را برپاداريد و زكات بدهيد.» سپس جز عدّهى كمى از شما [قوم يهود]، معترضانه سرپيچى و نافرمانى كرديد و از وفاى به عهد الهى رويگردان شديد.
* لّيْس الْبر أن تُولُّواْ وُجُوهكُمْ قبل الْمشْرق و الْمغْرب و لاكنّ الْبر منْ ءامن باللّه و الْيوْم الاخر و الْملئكة و الْكتاب و النّبيّن و ءاتى الْمال على حُبّه ذوى الْقُرْبى و الْيتامى و الْمساكين و ابْن السّبيل و السّائلين و فى الرّقاب و أقام الصّلوة و ءاتى الزّكوة و الْمُوفُون بعهْدهمْ إذا عاهدُواْ و الصّابرين فى الْبأْساء و الضّرّاء و حين الْبأْس أُوْلئك الّذين صدقُواْ و أُوْلئك هُمُ الْمُتّقُون(سوره بقره 177)
تنها علامت نيكويى، اين نيست كه روى خود را در نماز به سوى مشرق يا مغرب بگردانيد بلكه نيكويى و پرهيزكارى واقعى در اينست كه انسان به خدا و روز قيامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان داشته باشد و مال و متعلّقات خود را با وجود آنكه به آنها علاقمند است [در راه خدا] براى خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و گدايان و آزاد كردن بردگان صرف كند، نماز بر پاى دارد و زكات بپردازد و چون عهد ببندد به عهد خويش وفادار بماند و در تنگدستى و مصائب و بخصوص در هنگام جنگ شكيبا باشد. چنين كسانى [در ادّعاى ايمان به خداوند و عمل به فرامين الهى] راست گفتهاند و پرهيزكاران واقعى هستند. (177)
و لا تقْربُوا مال الْيتيم إلاّ بالّتي هي أحْسنُ حتّى يبْلُغ أشُدّهُ و أوْفُوا الْكيْل و الْميزان بالْقسْط لا نُكلّفُ نفْساً إلاّ وُسْعها و إذا قُلْتُمْ فاعْدلُوا و لوْ كان ذا قُرْبى و بعهْد اللّه أوْفُوا ذلكُمْ وصّاكُمْ به لعلّكُمْ تذكّرُون (سوره الأنعام 152)
[و نيز خداوند مىفرمايد:] «جز با قصد و نيّت اصلاح، به مال يتيم نزديك نشويد تا به حدّ بلوغ برسد [و بتواند تصميم بگيرد، ] كم فروشى نكنيد وحقّ پيمانه و وزن كالا را با رعايت عدل و انصاف بطور كامل ادا كنيد. ما هيچكس را جز به اندازهى توانايىاش تكليف به انجام كارى نمىكنيم. و چون سخنى مىگوييد يا داورى مىكنيد يا شهادت مىدهيد، عدالت داشته باشيد اگر چه [يكى از طرفين] خويشاوندتان باشد [و داورى شما به ضرر او تمام شود] و به عهد خود با خداوند وفا كنيد اينها احكامى است كه خداوند شما را به انجام و اجراى آنها توصيه فرموده است، باشد كه كاملًا متوجّه و متذكّر [وظايف خود] باشيد (152).
مّا أفاء اللّهُ على رسُوله منْ أهْل الْقُرى فللهّ و للرّسُول و لذى الْقُرْبى و الْيتامى و الْمساكين و ابْن السّبيل كىْ لا يكُون دُولة بينْ الْأغْنياء منكُمْ و ما ءاتئكُمُ الرّسُولُ فخُذُوهُ و ما نهئكُمْ عنْهُ فانتهُواْ و اتّقُواْ اللّه إنّ اللّه شديدُ الْعقاب(سوره حشر7)
اموالى را كه خداوند از اهالى اين قريهها در اختيار پيامبرش قرار داد از آن خدا و رسول و خويشاوندان صاحب مسئوليّت [او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است. زيرا نبايد اين ثروت بدست آمده، مايهى دست ثروتمندانى از شما قرار گيرد. آنچه را پيامبر خدا به شما مىدهد بگيريد و آنچه را كه نهى مىكند رهاكنيد و از عدم اطاعت امر خداوند بپرهيزيد كه خداوند سخت كيفر است.
* و اعْلمُواْ أنّما غنمْتُم مّن شىْءٍ فأنّ للّه خُمُسهُ و للرّسُول و لذى الْقُرْبى و الْيتامى و الْمساكين و ابْن السّبيل إن كُنتُمْ ءامنتُم باللّه و ما أنزلْنا على عبْدنا يوْم الْفُرْقان يوْم الْتقى الْجمْعان و اللّهُ على كُلّ شىْءٍ قديرٌ(سوره انفال41)
و [اى مسلمانان] بدانيد هر غنيمتى كه در جنگ به دست آوردهايد، يك پنجم آن براى راه خدا و براى پيامبر و خويشاوندان نزديك او و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است اگر به خداوند و آنچه بر بندهى خود [حضرت محمّد] در روز فرقان يا روز رويارويى و پيكار دو گروه [مؤمن و كافر] نازل فرموديم، ايمان آوردهايد [به اين حكم مقيّد باشيد] و بدانيد كه خداوند بر هر امرى كه اراده فرمايد تواناست
كلا بل لّا تُكْرمُون الْيتيم؛ و لا تحضُّون على طعام الْمسْكين(سوره فجر آیات 17 و 18)
نه! خداوند به شما كم لطف نيست ولى اين وضع به دليل آن است كه شما به يتيمها احترام نمىگذاريد و محبّت نمىكنيد و احكام خداوند را دربارهى ارث يتيم رعايت نمىكنيد و يكديگر را بر اطعام فقيران ترغيب و تشويق نمىكنيد.
افق نگاه قرآن تنها تأمين زندگی امروز يتيم نيست بايد کاری نمود تا آينده يتيم نيز در سايه معاضدت تأمين شود. که بايد خاطر نشان نمود که خداوند اول يتيم نواز هستی است او خود يتيمی را کفالت نموده و تا اوج پيامبری وخاتم رسولان رسانده است.
اما بهتر است که بااین واژه «احسان» بهتر آشنا شویم. احسان از ريشه «حُسن» به معناي زيبايي و نيكي ميباشد كه در قرآن در سه معنا به كار رفته است: 1ـ تفضّل و نيكي به ديگران، 2ـ انجام و سر و سامان دادن به امور و كارها به وجه نيكو و كامل، 3ـ انجام اعمال و رفتار صالح. احسان در اين كاربرد تقريباً مترادف با تقوا و پرهيزكاري است. از بررسي موارد كاربرد واژه «محسن» و مشتقاتش در قرآن، استفاده ميشود كه اين واژه داراي دو معني و كاربرد است: 1ـ نيكي و خير رساننده به ديگران، 2ـ انجام دهنده اعمال و رفتارهاي صالح و نيك. مقام محسنان در اين كاربرد از برخي مقامات متقيان برتر است، و به طور كلي اين واژه در اين معني و كاربرد خود بيشتر به كساني اطلاق شده كه از ايماني راسخ و ثبات قدم در راه ايمان و انجام تكاليف الهي برخوردار بودهاند.وآنچه که مسلم است اینکه انسان در راه دوست از بهترینهایش باید بگذرد ودروغ میگوید کسی که ادعا میکند جانم را فدای دوست میکنم ودرراه او نثار جان میکنم.اگر از پولش نگذرد.انسان درراه دوست که در اینجا هدف از دوست (خالق) میباشد نگذرد آیا میتواند کسی که درابتدای امتحان تجدیدی بیاورد درامتحان الهی قبول گردد؟
اینک خاطر شما را به نمونه های بارز از فرمایشات گهر بار مولای بی کسان حضرت امام علی ع در مورد احسان و بخشش و نیکوکاری معطوف و امید بذل توجه از شیعیان آن راد مرد را داریم.
و قال (عليهالسلام )طُوبى لمنْ ذلّ في نفْسه و طاب كسْبُهُ و صلحتْ سريرتُهُ و حسُنتْ خليقتُهُ و أنْفق الْفضْل منْ ماله و أمْسك الْفضْل منْ لسانه و عزل عن النّاس شرّهُ و وسعتْهُ السُّنّةُ و لمْ يُنْسبْ إلى الْبدْعة
و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك مىشمارد، و كسب و كار او پاكيزه است، و جانش پاك، و اخلاقش نيكوست، كه ما زاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مىكند، و زبان را از زياده گويى باز مىدارد و آزار او به مردم نمىرسد، و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او را كفايت كرده، بدعتى در دين خدا نمىگذارد.
(برخى حكمت 123 و 122 را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل كردهاند)
و قال (عليهالسلام )سُوسُوا إيمانكُمْ بالصّدقة و حصّنُوا أمْوالكُمْ بالزّكاة و ادْفعُوا أمْواج الْبلاء بالدُّعاء
و درود خدا بر او، فرمود: ايمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زكات دادن نگاهداريد، و امواج بلا را با دعا از خود برانيد.
و الصّدقةُ دواءٌ مُنْجحٌ و أعْمالُ الْعباد في عاجلهمْ نُصْبُ أعْيُنهمْ في آجالهم
و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارويى ثمر بخش است، و كردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روى آنان جلوهگر است.(حکمت های 123 و 146 و 7 نهج البلاغه)
تزاورُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا و لا تحـاشمـوا
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید. (بحارالانوار، ج78، ص 347)
ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.(مجمع الزوائد علامه هیثمى، ج 9، ص 132)
نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه أنبیائه
ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی ها، ما دلیل های روشن خداییم و وارث پیامران الهی(شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، ج 16، ص 211
حبب الی من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله و انظر فی وجه رسول و الانفاق فی سبیل الله
از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1-تلاوت قرآن 2-نگاه به چهره رسول خدا 3-انفاق در راه خدا(وقایع الایام خیابانی، جلد صیام، ص295
لا یستکملُ عبدٌ حقیقة الایمان حتّى تکون فیه خصالُ ثلاثٍ: التّفقُّهُ فى الدّین وحُسنُ التّقدیر فى المعیشة، والصّبرُ على الرّزایا.
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبتها و بلاها.(بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 )
مـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عن قلبه یـوم القیمة
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.(اصول کافى، ج 3، ص 268)
لاأفلح قـومٌ اشتـروا مـرضـات المخلـُوق بسخط الخـالق
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.(تاریخ طبرى، ص 1، ص 239)
إنّ الصّدقة لتُطفئُ غضب الرّبّ
صدقه، خشم پروردگار را فرو مینشاند.(کنزالعمال، ح161143 )
من ردّ عن عرض اخیه المُسلم وجبت لهُ الجنّةُ البتّة
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب می شود.(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)
إنّ الله عزّوجل یرحمُ الرّجُل لشُدة حُبّ لُولدُه.
براستی که خداوند عزوجل رحم می نماید مرد را، به سبب شدت محبت او به فرزندش.(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)
انّ اعفی النّاس من عفا عندقُدرته
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.(الدره الباهره، ص24)
من آنس بالله استوحش من النّاس
کسی که با خدا مانوس باشد، از مردم گریزان گردد (مسند الامام العسکری، ص287)
کفاک ادبا تجنُّبُک ما تکرهُ من غیرک
در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی(مسند الامام العسکری، ص288)
لیس من الادب اظهار الفرح عند المحزون
اظهار شادی نزد غمدیده، از بی ادبی است(تحف العقول، ص489)
المُومنُ برکةٌ علی المُومن و حُجّةٌ علی الکافر
مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.(تحف العقول، ص489)
من لم یجد للاساءة مضضّا لم یکن عندهُ للاحسان موقعٌ.
کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.(بحارالانوار، جلد 78، ص333)
العفافُ زینهُ الفقر، و الشُّکرُ زینهُ الغنی.
خویشتن داری، زینت فقر است و سپاس گزاری زینت غنا و توانگری.(تحف العقول ص 75)
إذا اختشم المُومن أخاهُ فقد فارقهُ
به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست.(محاضرات ج2 ص28)
قیمهُ کلّ امری ءٍ ما یحسنُهُ
قیمت و ارزش هر کس به اندازه ی کاری است که به خوبی می تواند انجام دهد.(بیان و التبین ص 179)
یابن آدم ما کسبت فوق قُوّتک، فانت فیه خازنٌ لغیرک.
ای فرزند آدم! هرچه بیشتر از مقدار خوراکت به دست آوری خزانه دار دیگران خواهی بود.(مروج الذهب ج 2 ص 246)
انّ من تمام الصّوم اعطاءُ الزّکاة یعنى الفطرة کما انّ الصّلوة على النّبى (ص) من تمام الصّلوة
تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است.(وسائل الشیعه، ج 6 ص 221)
به نام خدای گلهای صورتی
محیا فیروزفر
موضوع انشا جشن نیکوکاری میباشد. جشن نیکوکاری خیلی خوب میباشد. مادرم میگوید جشن نیکوکاری یعنی ما آن چیزی را که داریم با نیازمندان تقسیم کنیم. من میپرسم پس چرا هر چیزی که از خانه تکانی اضافه بیاید و کهنه باشد را کادو میکنیم و به نیازمندان میدهیم؟ برادرم میگوید خب بهتر از دور انداختن است که! من فکر میکنم جشن نیکوکاری خیلی مفید است چون کارگران شهرداری کمتر خسته میشوند.
داییام با جشن نیکوکاری مخالف است و میگوید گداپروری است. بابا میگوید این همان قطار تولید ثروت است که فقرا از بازماندهی غذای ما باید بخورند و این همان تقسیم عادلانه ثروت است. دایی که شبیه عکسهای جبههی بابا هست میگوید این گداپروری است و باید برای فقرا زیرساخت تولید کنیم. من نمیدانم زیرساخت چیست، شاید شبیه همان زیرپلهای باشد که بابا برای اصغرآقا درست کرد. اصغرآقا سرایدار برج ماست و پدرم برایش در زیر پله یک اتاق ساخته است که آنجا راحت باشد. فکر کنم پدرم برایش زیرساخت تولید کرده است چون هم زیر پله است و هم ساخته شده است.
جشن نیکوکاری خوب است چون من این کفش قرمزهایم را دیگر دوست نداشتم و الان میتوانم بروم کفش نو بخرم. دایی میگوید سال اصلاح الگوی مصرف است اما ما نیکوکاری کردیم و کفش قرمز را دادیم به چادر کمیته امداد. بابا میگوید شاید یکی از همین مردم فقیر دختری داشته باشد و او کفش قرمز دوست داشته باشد. تازه کفش هم نو است و همین ماه پیش برایم کادوی تولد آورده بودند. بابا مرا بوس کرد که نیکوکاری یاد گرفتهام. من بابایم را خیلی دوست دارم.
مونا دخترخاله ام جشن نیکوکاری را دوست ندارد چون همیشه باعث دعوای مامان و بابایش میشود و خاله قهر میکند و میرود خانه بابابزرگ. بابا میگوید که این جشن اصلا آنقدرها هم مهم نیست و همیشه یک چک با چند تا صفر امضا میکند و میدهد به مامان تا نیکوکاری کند. پدرم خیلی خوب است و شبها نماز شب میخواند. دایی ام همیشه میگوید خدا در قرآنش گفته که کافران هم نیکوکاری میکنند، نیکوکاری کافی نیست. بابا چند بار با دایی دعوا کرده اما با گریههای مامان دعوا تمام شده و دایی با زندایی پا شدهاند رفتهاند خانهشان. من یک بار یواشکی دیدم دایی داشت به یکی نیکوکاری میکرد اما نمیدانم چرا با جشن نیکوکاری مخالف است. فکر کنم از لج بابا باشد.
نتیجه میگیریم که جشن نیکوکاری خیلی خوب است و همان عدالت است. فقط من ناراحتم چرا هر سال فقط یک جشن نیکوکاری است؟ اگر زیادترش کنند ما زود به زود میتوانیم لباسهای نو بخریم و مبلهایمان را عوض کنیم و مادرم هم مهمانی های قشنگ قشنگ بگیرد. بابا هم مثل همیشه سلام رساندند.
دستان سبز
ای دل، تو سزاوارِ کرامتی. نگاه های منتظر، به تو خیره مانده است. اینک در جشن نیکوکاری دل های خسته را در میهمانی خود پذیرا باش و بدان لبخند را بر لب های خشکیده بباران. فردا که بهار آید دستانِ خود را سبز خواهی دید.
نثارِ ایثار
امروز طراوت میهمان دل های ماست. امروز از آسمان عطوفت می بارد و درختان عاطفه را می بینی که میوه های ایثار، نثار می کنند. امروز زمینیان آسمانی شده اند. امروز خدا در همین نزدیکی ها نعمت می پاشد. امروزفرشتگان طبق طبق نیکی به آسمان می برند. امروز، روزنیکوکاری است.
علی علیه السلام و سفارش به یتیمان
علی علیه السلام ، این حاکم عدالت پیشه و قدرتمند رئوف، که روز و شب و آشکار و پنهان به یتیمان و فقرا رسیدگی می کرد، حتی در آخرین لحظات عمر گرانمایه اش، درباره آنان سفارش می کند و هنگامی که در بستر آرمیده و در انتظار ملک الموت است در آخرین وصیت های خود به فرزندانش می فرماید: «خدا را! خدا را! درباره یتیمان. نکند آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع شود»
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)