صفحه 8 از 23 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 230

موضوع: دیوان عرفی شیرازی

  1. #71
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ما تشنه لب و چشمه ی حیوان نفس ماست

    درویش جهانیم و هما در قفس ماست


    آن زهر پرستی که بود در شکرستان

    بیگانه ز خاییدن شکر مگس ماست


    آن کعبه روانیم که در بادیه ی راز

    خاموشی جاوید فغان جرس ماست


    از لذت امید تماشای تو مردن

    در باغ تمنا ثمر پیش رس ماست


    مرغان اجابت همه بریان و کبابند

    در باغ دعایی که نسیمش نفس ماست


    عرفی کس ما هر که بود حیله فروش است

    در بی کسی آویز که بی گفت کس ماست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #72
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    باز آتش غم دست در آغوش رخس ماست

    دشنام و طرب قفل گشای نفس ماست


    جمازه ی ما تا به ره کعبه روان است

    رقصان همه از ذوق نوای جرس ماست


    آن چشمه ی شهدیم که در عین حلاوت

    مرغ حرم و طایر قدسی مگس ماست


    داغی که امان جوید از او سینه ی دوزخ

    در باغ محبت ثمر نیم رس ماست


    مرغان اجابت همه بریان و کباب اند

    در باغ دعایی که نسیمش نفس ماست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #73
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زخم از دهان تیغ ربودن نزاع ماست

    تسلیم گشتن و بتپیدن سماع ماست


    در پیشگاه دیر و حرم، هر کجا، که هست

    دین شکسته و دل پر خون متاع ماست


    صد فوج ناز و عشوه به میدان طلب، که ما

    جنگ ستیزه ی تو و عجز شجاع ماست


    چون راحت آیدت به سلام، ای رفیق درد

    آغوش برگشا که وقت وداع ماست


    عرفی نوای مرغ تو در هیچ باغ نیست

    این نغمه خاصه ی چمن اختراع ماست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #74
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کوی عشق است این که در هر گام صد عاقل گم است

    تا قیامت جان فراموش است و این جا دل گم است


    خود چه راه است این که در صد سال یک منزل نیافت

    آن که در هر نیم گامش طی صد منزل گم است


    لذت جان دادنم بنگر که در روز جزا

    ننک قتلم در هجوم لذت قاتل گم است


    یار در دل هست اگر دل نیست ایمن گو مباش

    کعبه گر محمل نشینم نیست از محمل گم است


    این که می گویند دریا می گشاید دست بخت

    تا در دل می شنو اما کلید دل گم است


    در هجوم چاره اندیشی عرفی گشته گم

    عقل رهبر هم درین اندیشه ی هایل گم است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #75
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نوشیم شربتی که شکرها درو گم است

    داریم عزلتی که سفرها درو گم است


    صد روشنی است در تتق تیره روزنم

    فیروز شام من که سحرها درو گم است


    در طبع صد کرشمه و تحریک جلوه نیست

    این نخل خشک بین که ثمرها درو گم است


    طالع ببین که بر اثر یاس می رود

    این ناله ی حزین که اثرها درو گم است


    خیز ای شمال بخت که زورق برون بریم

    زین موج خیز فتنه که سرها درو گم است


    کی مرد ماست هر که نهد داغ بر جگر

    داغی است داغ ما که جگرها درو گم است


    عرفی به عیب دوستی ار شهره ای چه غم

    عیب است دوستی که هنرها درو گم است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #76
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    رسید مژده ای و قاصد مقیم خرگه ماست

    که بر گزیده ی توفیق، جان آگه ماست


    کسی که چاه ملامت به راه می کندی

    به ریسمان خود اکنون فتاده در چه ماست


    ز شیخ شهر شنو درس و علم ما آموز

    که هر چه رد مشایخ بود موجه ماست


    خروش و ولوله ی عالمان شهرآشوب

    گناه حوصله ی تنگ ظرف بی ته ماست


    ز طرف درگه دارا نتیجه ای مطلب

    که آستانه ی جانان دل مرفه ماست


    مقیم شهپر عنقاست محمل عشاق

    از این چه باک که صد کوه فتنه در ره ماست


    مباش عمزده عرفی که زلف قامت دوست

    جزای همت عالی و دست کوته ماست


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #77
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پیر کعنان چمنی گوشه ی بیت الحزن است

    هر کجا بوی گلی باد رساند چمن است


    هر که از بندگی خویش مرا باز خرد

    بنده ی اویم اگر زاهد و گر برهمن است


    حد حسن تو به ادراک نشاید دانست

    این سخن نیز به اندازه ی ادراک من است


    هر کسی را قدم ما نبود در ره عشق

    هر که در جامه ی ما بود گدای کفن است


    عشق از آدم و حوا متولد شده است

    تازه بر خاسته این شعله آتش کهن است


    صله شعر به عرفی شکر آرد طوطی

    خبرش نیست که او طوطی شکر شکن است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #78
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کسی که بر اثر مدعای خویشتن است

    کشیده تیغ ستم در قفای خویشتن است


    کسی که مایه ی امکان و شأن مطلب دید

    اگر ملول نشیند به جای خویشتن است


    چنان ز فیض قناعت به عیش مشغولم

    که نفس کام طلب در غذای خویشتن است


    هزار معجزه بنمود عشق و عقل جهول

    هنوز امت اندیشه های خویشتن است


    عدیل فطرت عرفی است همت ساقی

    که حاتم دگران و گدای خویشتن است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #79
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از بس که جور کرد به دل غم که آشناست

    داغم بهشت صحبت مرهم که آشناست


    تا طی کنند بی ادبان وادی غرور

    بیگانگی نموده به محرم که آشناست


    گر آشنا کسی است که اهلیت اش نیست

    بنما یکی ز مردم عالم که آشناست


    از بس که وارمیده ز بیگانگان بود

    بیگانگه وار می رمد آن هم که آشناست


    زحمت مکش طبیب که بیمار عشق را

    دارو نداد عیسی مریم که آشناست


    از بس که زخم هاست در این سینه، ای اجل

    ره تا ابد به جان نبرد غم که آشناست


    عرفی تو آشنا نشناسی، طرب مجوی

    محکم بگیر دامن ماتم که آشناست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #80
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از نور یار چون نفسم خانه روشن است

    بیرون برید شمع که کاشانه روشن است


    نازم به فیض عشق که در خانقاه و دیر

    چشم و چراغ شمع به پروانه روشن است


    از حسن دوست دم به دم اسرار گفتن است

    هر چند قدر گوهر یکدانه روشن است


    صد شمع سوختم که خرد پیش بر دمد

    پنداشتم که دیده ی فرزانه روشن است


    ای شیخ شهر تیره دلان را چراغ باش

    دل های ما ز گریه ی مستانه روشن است


    محرم چه آگه از الم بی نصیبی است

    داغی است این که بر دل دیوانه روشن است


    گفتی ز عشق غیب دلت روشن است، ولی

    آتش به خان و مان زده و خانه روشن است


    عرفی خطای ما و تو محتاج عذر نیست

    عذر خطای مردم دیوانه روشن است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 8 از 23 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/