صفحه 2 از 23 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 230

موضوع: دیوان عرفی شیرازی

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    التفاتی نیست با امید مطلوب مرا

    مرحمت با یاس باشد، خوی محبوب مرا


    تا به حال من کند اندیشه های باطلش

    پیش او در آتش اندازید مکتوب مرا


    زان حجاب افتاد و زین عم خانه می ناید برون

    دشمنی با خویش تا کی جان محبوب مرا


    گفت و گو های دل شوریده ام باطل مدان

    بهره ی از هوشمندی هست مجذوب مرا


    گریه را ذوق است کانر تهمتی باعث نشست

    ور نه یوسف در گریبان است یعقوب مرا


    جسن و ناز و عشوه خواهد هر دم از شرم ادب

    حسن اهلیت دهد آزاد محبوب مرا


    ناصبوری گر کند عرفی دلم عیبش مکن

    ناصبوری شرط اصلاح است ایوب مرا

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عشق کو تا در بیابان جنون آرد مرا

    تشنه سازد، بر لب دریای خون آرد مرا


    در می طامات خوش لایعلقم، مطرب کجاست

    تا به هوش از نغمه های ارغنون آرد مرا


    در بهشتم کن خدایا تا نمانم شرمسار

    تا که از شرم گنه دوزخ برون آرد مرا


    می رود اندیشه ام در کعبه از دیر مغان

    می برد باری نمی دانم که چون آرد مرا


    گر بنالم عرفی از عقل و خرد معذور دار

    من به این وادی نه خود آیم، جنون آرد مرا

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چرا خجل نکند چشم اشکبار مرا

    که آرزوی دل آورد در کنار مرا


    به راه غشق نگیرم زشوق بال و پری

    که نی پیاده شمارند نی سوار مرا


    فغان ز نشأ ی دون همتی، کزین شادم

    که هیچ کام نیارد به انتظار مرا


    نه رام مردم اهلم نه صید مرشد شهر

    نشسته ام که نسیمی کند شکار مرا


    ز بیم فتنه ی شادی چو کودکان همه عمر

    غمت گرفته در آغوش و در کنار مرا


    میا به ملک عدم، آن چنان مکن عرفی

    که بی غمی نشناسد در این دیار مرا

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #14
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به زهر تشنه لبم با شکر چه کار مرا

    دراز باد شبم با سحر چه کار مرا


    مرا نشاط تماشا بس از بهشت وصال

    به قیمت کم و بیش ثمر چه کار مرا


    ز بهر کاوش دل اهل درد نیش طلب

    من و نگاه تو، با نیشتر چه کار مرا


    مرا فریب دهد ناله ای و به غم گوید

    ز من ترانه شنو با اثر چه کار مرا


    ز ناز شربت کوثر نمی چشیدم، آه

    به آتش دل داغ جگر چه کار مرا


    من و شکستن افغان به سینه در شب غم

    به نغمه سنجی مرغ سحر چه کار مرا


    چرا ز غرفی جانباز سر نمی طلبی

    فدای تیغ تو جانم، به سر چه کار مرا

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #15
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هر دم زند هوس به چراغ دگر مرا

    رسوا کند ز شکوه ی داغ دگر مرا


    گو بوی گل بسوز دماغم که داده اند

    از بهر بوی دوست دماغ دگر مرا


    مشتاق شمع طورم و هر دم هجوم شوق

    آلوده می کند به چراغ دگر مرا


    هر محرمی که می کنم از وی سراغ دوست

    محتاج می کند به سراغ دگر مرا


    عرفی نوا مجو که حریفان بلبل اند

    هر دم مکش به نغمه ی زاغ دگر مرا

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #16
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چراغ عشق به گلخن شود دلیل مرا

    شبی به گلخن خود می برد خلیل مرا


    ز باغ وصل ثمر خواهم آن قدر که دهند

    کجا نظر به کثیر است و یا قلیل مرا


    رو ای مگس به مگس ران مساز محتاجم

    که منفعل نکند بال جبرییل مرا


    علاج تشتگی ام خون دل کند ور نه

    ز روی لب گذرد بند سلسبیل مرا


    چه گونه باورم آید ز اهل حسن وفا

    نکرده حسن تو ملزم به صد دلیل مرا


    فغان ز جلوه ی جنت که با سخاوت عشق

    به بر فشاندن جان می کند بخیل مرا


    دلم ز جور خسیسان الم کشد ور نه

    نمی گزد ستم مردم اصیل مرا


    کجاست عرفی مجنون که تازیانه ی او

    ز کوی عقل بدارد هزار میل مرا

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #17
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شب تا سحر کنم عجز، تا بوسم آستان را

    آخر سپارشی کن، بی درد پاسبان را


    کین را به مهر مفروش ای عشق دوست دشمن

    زین بهترک فرا گیر یاران خرده دان را


    تا کی فروشم آخر بی سود گوهر مهر

    هر چند گفته باشم من دوستم زیان را


    من بلبل بهشتم اما درین گلستان

    در روز بد نهادم بنیاد آشیان را


    پروای کشتنم نیست اما به موسم گل

    آب و هوای گلشن آتش کند جهان را


    بشنو ترانه ی عشق ای بلبل بلاغت

    بیدار ساز گوشت در خواب کن زبان را


    عشقم ببست و افکند در پیش درد و محنت

    سلطان شکار لاغر بخشد ملازمان را


    عرفی نکرد صیدی در دشت معرفت لیک

    بنشاند پر به ناوک، بر بسته زه کمان را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #18
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نی مهر دوست دارم ، نی کین دشمنان را

    یک طور دوست دارم بی مهر و مهربان را


    غم می کشد عنانم من هم شتاب دارم

    از هم دعا بگویند یاران شادمان را


    مستانه گر بتازم، عیبم مکن که شوقش

    گرمی دهد به مرکب، نرمی دهد عنان را


    گفتم به گوش توفیق، ای دشمن مروت

    تا کی فراق خرمن این مور ناتوان را


    گفتا مروت این است، کز پا در افکنیمش

    تا آن که جوید از غیر، وز خود نیابد آن را


    آوارگیست رهبر در وادی محبت

    توفان بود معلم دریای بی کران را


    عرفی به گیتی از خلد آمد که باز گردد

    غافل که تازه پرواز گم سازد آشیان را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #19
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا به کی معبچه ی می نوش و بیارا ایمان را

    تا به کی پیش بری لعمه ی شادروان را


    این مزاری است که صد چون تو در و مدفون است

    که تو امروز بر و طرح کنی ایوان را


    جمله در کشتی نوح اند حریفان در خواب

    ورنه هرگز ننشانید قضا توفان را


    بحث با رد و قبول بت ترسا بچه است

    ور نه از کفر زبونی نبود ایمان را


    چون اثر در تو کند عشق؟ که اعجاز مسیح

    مرده را جان دهد، آدم نکند حیوان را


    جنس دین را چه کساد آمده عرفی در پیش؟

    که به جز مرده ز حافظ نخرد قرآن را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #20
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به جز ریش بلا مرهم مبادا ریسه ریشان را

    عداوت با دل من باد زهر آلود نیشان را


    به من بیگانگان را کی دل هم صحبتی ماند

    که با من صحبت غم می کند بیگانه خویشان را


    دمی صد چشمه هایی ۰۰۰ از دلم سر آمد و شادم

    که محکم نیست ایمان محبت صبر کیشان را


    نه با من با یکی از اهل دل دوستی می کن

    ولی در کار هست آخر سر زلف پریشان را


    عذاب دوزخ آشامان به آتش خون کند ایزد

    مگر در سینه ی آسودگان اندازد ایشان را


    برو عرفی به کوی بی غمان پژمرده ی مرهم

    که این جا با نمک همه نیست الفت سینه ریشان را

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 23 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/