صفحه 9 از 40 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 399

موضوع: دل نوشته های خودمونی

  1. #81
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara12 نمایش پست ها
    دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم




    شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم




    انگاری کوه غصه ها رو سینه من امده




    آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده




    دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم




    تو روزگار بی کسی یه عمر که دربدرم




    حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم




    من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم




    دلم گرفته آسمون یکم منو حوصله کن




    نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن




    منو به بازی میگیره عقربه های ساعتم




    برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم




    آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن




    نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن
    از بابت شعر زیباتون تشکر می کنم ولی اگه ناراحت نمی شید یه تذکر بدم ( گریه و شکوه به لحاظ صنعت قافیه شعری ایراد دارند - گریه با هدیه , مویه و کلماتی ازین قبیل هم قافیه هسنتد ) هدفم زیر سوال بردن کار قشنگتون نیست فقط به عنوان کسی که نقد میکنه نقد کردم . امیدوارم این طبع زیباتون و احساس لطیفتون در کنار صنایع عروضی و شعری زیباتر از همیشه جلوه کنه )
    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  2. 2 کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #82
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    اگرت یاد من خسته ترا آزرده است

    ورقی آر و قلم در دستت

    و شروع کن به حساب

    جمع کن خاطره ها را با هم

    ضرب در یادم کن

    بر نفسهای من دلخسته از غم و هجرانت

    خوب تقسیمش کن

    عددی حاصل شد

    کمتر از یک به نظر

    این عدد ارزش من بود میان دل تو

    حال گر خواسته افزون بکنی ارزش من

    اندکی یاد مرا بالا بر

    و بدان یاد تو هر گز نرود از یادم

    اسفند 1373 لاهیجان
    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  4. 3 کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #83
    انجمن گوناگون
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    توی خاطراتش
    نوشته ها
    168
    تشکر تشکر کرده 
    109
    تشکر تشکر شده 
    467
    تشکر شده در
    143 پست
    قدرت امتیاز دهی
    46
    Array

    •♥•هر شعری دوست داری اینجا بنویس•♥•

    romantic love quotes


    سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،
    سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت،
    دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،
    چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،
    من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،
    تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. 5 کاربر مقابل از poliyananilo عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #84
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
    ابر، با آن پوستين سرد نمناكش
    باغ بي برگي
    روز و شب تنهاست
    با سكوت پاك غمناكش
    ساز او باران ، سرودش باد
    جامه اش شولاي عرياني ست
    ور جز اينش جامه اي بايد
    بافته بس شعله ي زر تا پودش باد
    گو برويد، يا نرويد، هر چه در هر كجا كه خواهد
    يا نمي خواهد
    باغبان و رهگذاري نيست
    باغ نوميدان
    چشم در راه بهاري نيست
    گر ز چشمش پرتو گرمي نمي تابد
    ور به رويش برگ لبخندي نمي رويد
    باغ بي برگي كه مي گويد كه زيبا نيست ؟
    داستان از ميوه هاي سر به گردونساي اينك خفته در تابوت
    پست خاك مي گويد
    باغ بي برگي
    خنده اش خوني ست اشك آميز
    جاودان بر اسب يال افشان زردش مي چمد در آن
    پادشاه فصلها ، پاييز

    مهدی اخوان ثالث
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  8. 2 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. #85
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    فسانه
    گويا دگر فسانه به پايان رسيده بود
    ديگر نمانده بود برايم بهانه‌اي
    جنبيد مشت مرگ و در آن خاك سرد گور
    مي‌خواست پر كند
    روح مرا، چو روزن تاريكخانه‌اي

    اما بسان باز پسين پرسشي كه هيچ
    ديگر نه پرسشي ست از آن پس نه پاسخي
    چشمي كه خوشترين خبر سرنوشت بود
    از آشيان ساده ي روحي فرشته وار
    كز روشني چو پنجره اي از بهشت بود
    خنديد با ملامت، با مهر، با غرور
    با حالتي كه خوشتر از آن كس نديده است
    كاي تخته سنگ پير
    آيا دگر فسانه به پايان رسيده است؟

    چشمم پريد ناگه و گوشم كشيد سوت
    خون در رگم دويد
    امشب صليب رسم كنيد، اي ستاره‌ها
    برخاستم ز بستر تاريكي و سكوت
    گويي شنيدم از نفس گرم اين پيام
    عطر نوازشي كه دل از ياد برده بود
    اما دريغ، كاين دل خوش‌باورم هنوز
    باور نكرده بود
    كآورده را به همره خود باد برده بود
    گويي خيال بود، شبح بود، سايه بود
    يا آن ستاره بود كه يك لمحع زاد و مرد
    چشمك زد و فسرد

    لشكر نداشت در پي ، تنها طلايه بود
    اي آخرين دريچه ي زندان عمر من
    اي واپسين خيال شبح وار سايه رنگ
    از پشت پرده هاي بلورين اشك خويش
    با ياد دلفريب تو بدرود مي كنم
    روح تو را و هرزه درايان پست را
    با اين وداع تلخ ملولانه ي نجيب
    خشنود مي كنم

    من لولي ملامتي و پير و مرده دل
    تو كولي جوان و بي آرام و تيز دو
    رنجور مي كند نفس پير من تو را
    حق داشتي ، برو
    احساس مي كنم ملولي ز صحبتم
    آن پاكي و زلالي لبخند در تو نيست
    و آن جلوه هاي قدسي ديگر نمي كني
    مي‌بينمت ز دور و دلم مي تپد ز شوق
    مي‌بينم برابر و سر بر نمي كني
    اين رنج كاهدم كه تو نشناختي مرا
    در من ريا نبود صفا بود هر چه بود

    من روستاييم، نفسم پاك و راستين
    باور نمي كنم كه تو باور نمي كني
    اين سرگذشت ليلي و مجنون نبود - آه
    شرم آيدم ز چهره ي معصوم دخترم
    حتي نبود قصه ي يعقوب ديگري
    اين صحبت دو روح جوان ، از دو مرد بود
    يا الفت بهشتي كبك و كبوتري
    اما چه نادرست در آمد حساب من
    از ما دو تن يكي نه چنين بود، اي دريغ
    غمز و فريبكاري مشتي حسود نيز
    ما را چو دشمني به كمين بود، اي دريغ
    مسموم كرد روح مرا بي صفاييت

    بدرود، اي رفيق مي و يار مستي ام
    من خردي تو ديدم و بخشايمت به مهر
    ور نيز ديده اي تو، ببخشاي پستي ام
    من ماندم و ملال و غمم، رفته اي تو شاد
    با حالتي كه بدتر از آن كس نديده است
    اي چشمه ي جوان
    گويا دگر فسانه به پايان رسيده است
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  10. 3 کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. #86
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array

    پیش فرض

    دیدنت خاطره ای شیرین بود

    بی گمان تا ابد , این خاطره در ذهنم هست

    رفتنت ! حادثه ای بیش نبود

    که در آن حادثه من , ابدِ خاطره ام را دیدم .

    ==============================================

    عمادالدین مشّائی

    مرداد 1378
    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  12. 4 کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. #87
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array
    1265219037 16901 898127c2e4
    وقتي دلتنگ شدي به ياد بيار کسي رو که خيلي دوست داره. .وقتي نااميد شدي به ياد بيار کسي رو که تنها اميدش تويي. وقتي پر از سکوت شدي به ياد بيار کسي رو که به صدات محتاجه. وقتي دلت خواست از غصه بشکنه به ياد بيار کسي رو که توي دلت يه کلبه ساخته. وقتي چشمات تهي از تصويرم شد به ياد بيار کسي رو که حتي توي عکسش بهت لبخند ميزنه. وقتي به انگشتات نگاه کردي به ياد بيار کسي رو که دستاي ظريفش لاي انگشتات گم ميشد. وقتي شونه هات خسته شد به ياد بيار کسي رو که هق هق گريش اونها رو مي لرزوند.

  14. 2 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. #88
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    pic202811629

    نابینا گفت:دوستت دارم




    ماه گفت:تو که من رو نمی بینی



    چطوری



    دوستم داری؟



    نابینا گفت:اگه می دیدمت عاشق



    زیباییت می شدم اما الان که



    نمی بینمت عاشق خودت هستم.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  16. 3 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. #89
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    pic11copyrrer

    یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش، سوزو نوایی نکنیم
    پر پروانه شکستن ، هنر انسان نیست گر شکستیم ز غفلت ، من و مایی نکنیم
    یادمان باشد سر سجاده عشق جز برای دل محبوب، دعایی نکنیم
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم




    تا کجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت ؟

    تا به کی بازیچه بودن در دو دست سرنوشت ؟

    بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار ؟

    خسته ام از زندگی با قصه های بیشمار.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  18. 2 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  19. #90
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    جزیره کیش
    نوشته ها
    2,485
    تشکر تشکر کرده 
    912
    تشکر تشکر شده 
    2,362
    تشکر شده در
    1,072 پست
    قدرت امتیاز دهی
    263
    Array
    شب تنهایی



    شب تنهایی من طولانی است


    همدمم نیست بجز وحشت و دریای سکوت


    که در امواج بلندش غرقم


    و به تکرار غم خاطره ها درگیرم


    آه ازین شب که دگر رحم ندارد بر من


    خواب هم برمن دلسوخته درمانی نیست


    چاره ام چیست تو میدانی , تو


    من نیازم شب چشمان تو است


    که ز رخسارتوام مهتابی است


    من نیازم همه تو


    و تو اما دوری


    کاش بین من و تو فاصله ای جز تو نبود


    کاش با من بودی و پناه شب تنهایی من


    کاش شبهای مرا بود تو رویا می کرد


    کاش با من بودی


    تا پریشانی غربت می رفت


    کاش می دانستم که درین ثانیه ها به چه می اندیشی


    و نمی دانستم


    کاش این بغض غریبانه من گریان بود


    تا سبکتر شوم از اینهمه بد اقبالی


    ای نفسهای من از یاد توام سرشار است


    تو کجایی که غمم سنگین است


    و من از دوری تو سرگردان


    شب تنهایی من طولانی است


    و نیازم همه تو


    و تو اما دوری. . .


    عماد 1388
    -----------------------------------------



    با اینکه این شعرم رو به ثبت نرسوندم مثل بقیه شعرهام ولی در این سایت بدون نگرانی از اینکه کسی این اشعار رو به نام خودش ثبت بکنه در سایت قرار دادم . تصمیم گرفتم اگه دوستان موافق باشند شعرهایی رو که طی سالیان سرودم به عنوان یک پست جدا قرار بدم و از همه دوستان می خوام اگه در این مورد نظری دارند نظرشون رو به بنده ابلاغ بکنند . لازم به ذکر هر شعری رو که من با اسم عماد در پستها قرار می دم از سروده های خودمه .


    شاد و پیروز باشید .
    ________________________________________________

    نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است
    گــر تــو آزاد نباشي همــه دنيــا قفس است

    60187146022645756403


    آرزوی من اینست ؛ خداوند هیچگاه شاهد لبخند ابلیس بابت اشتباهات من نباشد


    EmAd.M

  20. 5 کاربر مقابل از emad176 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 9 از 40 نخستنخست ... 567891011121319 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/