صفحه 50 از 65 نخستنخست ... 4046474849505152535460 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 491 تا 500 , از مجموع 645

موضوع: غزلیات خواجوی کرمانی

  1. #491
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مرغ در راه او پر اندازد

    شمع در پای او سر اندازد


    پستهٔ شور شکر افشانش

    شور در تنگ شکر اندازد


    هر که چون افعیش کمر گیرد

    خویش را از کمر در اندازد


    گرد مه جادویش فسون در باغ

    خواب در چشم عبهر اندازد


    چون لبش عکس در قدح فکند

    تاب در جان ساغر اندازد


    نیم شب راه نیمروز زند

    چون ز شب سایه بر خور اندازد


    سیم پالای چشم ما هر دم

    سیم پالوده بر زر اندازد


    مردم بحر از آب دیدهٔ ما

    جامهٔ موج در براندازد


    در هوای تو چون پرد خواجو

    که عقاب فلک پر اندازد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #492
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چون طوطی خط تو پر بر شکر اندازد

    مرغ دل من آتش در بال و پر اندازد


    صوفی ز می لعلت گر نوش کند جامی

    تسبیح برافشاند سجاده براندازد


    چون تیر زند چشمت سیاره هدف گردد

    چون تیغ کشد مهرت گردون سپر اندازد


    چون غمزهٔ خونخوارت برقلب کمین سازد

    بس کشته که هر لحظه بر یکدگر اندازد


    آنکس که دلی دارد جان در رهت افشاند

    وانرا که سری باشد در پات سر اندازد


    در مهر تو چون لاله رخساره بخون شویم

    از بسکه دلم هر دم خون در جگر اندازد


    عقل از سر نادانی با عشق نیامیزد

    با شیر ژیان آهو کی پنجه در اندازد


    آن لحظه که باز آید پیش نظرش میرم

    کاخر چو مرا بیند برمن نظر اندازد


    فرهاد صفت خواجو دور از لب شیرینت

    فریاد و فغان هر دم در کوه و در اندازد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #493
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا برآید نفس از عشق دمی باید زد

    بر سر کوی محبت قدمی باید زد


    چهره برخاک در سیمبری باید سود

    بوسه برصحن سرای صنمی باید زد


    هر دم از کعبهٔ قربت خبری باید جست

    خیمه برطرف حریم حرمی باید زد


    هر شب از دفتر سودا ورقی باید خواند

    وز جفا بر دل پر خون رقمی باید زد


    هر نفس ز آتش دل خاک رهی باید شد

    هر دم از سوز جگر ساز غمی باید زد


    گر نخواهد که برآشفته شود کار جهان

    دست در حلقه زلف تو کمی باید زد


    کام جان جز ز برای تو نمی‌شاید خواست

    راه دل جز بهوای تو نمی‌باید زد


    گر چه ما را نبود یک درم اما هر دم

    سکه مهر ترا بر در می‌باید زد


    خیز خواجو که چو افلاس شود دامن گیر

    دست در دامن صاحب کرمی باید زد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #494
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    وصل آن ترک ختا ملکت خاقان ارزد

    کفر زلف سیهش عالم ایمان ارزد


    خاتم لعل گهر پوش پری رخساران

    پیش ارباب نظر ملک سلیمان ارزد


    ای عزیزان ز رخ یوسف مصری نظری

    ملکت مصر و همه خطهٔ کنعان ارزد


    پیش فرهاد ز لعل لب شیرین شکری

    حشمت و مملکت خسرو ایران ارزد


    بگذر از گنج قدر خان که بر پیر مغان

    کنج میخانه همه گنج قدر خان ارزد


    زین سپس ما و گدایان سر کوی غمت

    که گدائی درت ملکت سلطان ارزد


    با لبت دست ز سر چشمهٔ حیوان شستم

    زانکه یاقوت تو صد چشمهٔ حیوان ارزد


    با وجود قد رعنای تو گو سرو مروی

    زانکه بالای تو صد سرو خرامان ارزد


    از سر کوی تو خواجو بگلستان نرود

    که سر کوی تو صد باغ و گلستان ارزد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #495
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    صحبت جان جهان جان و جهان می‌ارزد

    لعل جان پرور او جوهر جان می‌ارزد


    گوشهٔ دیر مغان گیر که در مذهب عشق

    کنج میخانه طربخانهٔ خان می‌ارزد


    با چنان نادرهٔ دور زمان می خوردن

    یک زمان حاصل دوران زمان می‌ارزد


    شاید ار ملک جهان در طلبش در بازی

    که دمی صحبت او ملک جهان می‌ارزد


    برلب آب روان تشنه چرا باید بود

    ساقی آن آب روان کو که روان می‌ارزد


    با جمالت بتماشای چمن حاجت نیست

    که گل روی تو صد لاله ستان می‌ارزد


    سر کوی تو که از روضهٔ رضوان بابیست

    پیش صاحب‌نظران باغ جنان می‌ارزد


    هر که را هیچ بدستست نمی‌ارزد هیچ

    که همانش که بود خواجه همان می‌ارزد


    پیش خواجو قدحی باده به از ملکت کی

    زانکه لعلیست که صد تاج کیان می‌ارزد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #496
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    حدیث آرزومندی جوابی هم نمی‌ارزد

    خمار آلوده‌ئی آخر شرابی هم نمی‌ارزد


    خرابی همچو من کو مست در ویرانها گردد

    اگر گنجی نمی‌ارزد خرابی هم نمی‌ارزد


    سزد چون دعد اگر هر دم برآرم بی رباب افغان

    که این مجلس که من دارم ربابی هم نمی‌ارزد


    گدائی کو کند دائم دعای دولت سلطان

    گر انعامی نمی‌شاید ثوابی هم نمی‌ارزد


    بدین توسن کجا یارم که با او همعنان باشم

    که این مرکب که من دارم رکابی هم نمی‌ارزد


    بگوی این پیک مشتاقان بدانحضرت که مهجوری

    سلامی گر نمی‌شاید جوابی هم نمی‌ارزد ؟


    چه باشد گر غریبی را بمکتوبی کنی خرم

    بغربت مانده‌ئی آخر خطائی هم نمی‌ارزد


    بیا بر چشم من بنشین اگر سرچشمه‌ئی خواهی

    سر آبی چنین آخر سرابی هم نمی‌ارزد


    تو در خواب خوش نوشین و من در حسرت خوابی

    دریغ این چشم بیدارم که خوابی هم نمی‌ارزد


    بدین مخمور دردی نوش از آن می شربتی در ده

    دل محرور بیماری لعابی هم نمی‌ارزد


    تو آب زندگی داری و خواجو تشنه جان داده

    دریغا جان مستسقی به آبی هم نمی‌ارزد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #497
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بهار دهر بباد خزان نمی‌ارزد

    چراغ عمر بباد وزان نمی‌ارزد


    برو چو سرو خرامان شو از روان آزاد

    که این حدیقه به آب روان نمی‌ارزد


    شقایق چمن بوستانسرای امل

    بخار و خاشهٔ این خاکدان نمی‌ارزد


    خلاص ده ز تن تیره روح قدسی را

    که آن همای بدین استخوان نمی‌ارزد


    قرار گیر زمانی که ملک روی زمین

    به بیقراری دور زمان نمی‌ارزد


    سریر ملکت ده روزه پیش اهل نظر

    بپاس یکشبهٔ پاسبان نمی‌ارزد


    فروغ مشعلهٔ بارگاه سلطانان

    بتیرگی شبان شبان نمی‌ارزد


    ز ثور و سنبله اعراض کن که خرمن ماه

    بکاه برگ ره کهکشان نمی‌ارزد


    بدین طبقچهٔ سیم این دو قرص عالمتاب

    بنزد عقل به یکتای نان نمی‌ارزد


    هر آن متاع که از بحر و کان شود حاصل

    بفکر کردن سود و زیان نمی‌ارزد


    زبان ببند که دل برگشایدت خواجو

    که ملک نطق بتیغ زبان نمی‌ارزد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #498
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    همه گنج جهان ماری نیرزد

    گل بستان اوخاری نیرزد


    به بازاری که نقد جان روانست

    رخی چون زر بدیناری نیرزد


    اگر صوفی می صافی ننوشد

    بخاک پای خماری نیرزد


    مرا گر زور و زر داری میازار

    که زور و زر به آزاری نیرزد


    خروش چنگ و نای و نغمه زیر

    به آه و نالهٔ زاری نیرزد


    منه دل برگل باغ زمانه

    که گلزارش به گلزاری نیرزد


    فلک را از کمر بندان درگاه

    کله داری کله داری نیرزد


    در آن خالی که حالی نیست منگر

    گه از شه مهره شه ماری نیرزد


    مکن تکرار فقه و بحث معقول

    چرا کاین هر دو تکراری نیرزد


    برون شو زین نشیمن کاندرین ملک

    سریر خسروی داری نیرزد


    دوای درد خواجو از که جویم

    که آن بیمار تیماری نیرزد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #499
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دلا سود عالم زیانی نیرزد

    همای سپهر استخوانی نیرزد


    برین خوان هر روزه این قرص زرین

    براهل معنی بنانی نیرزد


    چو فانیست گلدستهٔ باغ گیتی

    به نوباوهٔ بوستانی نیرزد


    چراغی کزو شمع مجلس فروزد

    بدرد دل دودمانی نیرزد


    زبان درکش از کار عالم که عالم

    به آمد شد ترجمانی نیرزد


    بقاف بقا آشیان کن چو عنقا

    که این خاکدان آشیانی نیرزد


    زمانی بیا تا دمی خوش برآریم

    که بی ما زمانه زمانی نیرزد


    برافروز شمع دل از آتش عشق

    که شمع خرد شمعدانی نیرزد


    چو خواجو گر اهل دلی جان برافشان

    چه یاری بود کو بجانی نیرزد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #500
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چو ترک مهوشم از خواب مست برخیزد

    خروش و ناله ز اهل نشست برخیزد


    خیال بادهٔ صافی ز سر برون کردن

    کجا ز دست من می پرست برخیزد


    چنین که شمع سر افشاند و از قدم ننشست

    گمان مبر که کسی را ز دست برخیزد


    گهی که شست گشاید هزار نعره زند

    نگار صف شکنم را ز شست برخیزد


    معینست که آنماه پیکر از سر مهر

    کنون که عهد مودت شکست برخیزد


    شبی دراز بسا نالهٔ دل مجروح

    کزان دو زلف دلاویز پست برخیزد


    کسی که خاک شود در لحد پس از صد سال

    ببوی آن سر زلف چو شست برخیزد


    ز رشک آنک تو با هرکه هست بنشینی

    روان من ز سر هر چه هست برخیزد


    چو چشم مست تو خواجو به حشر یاد کند

    ز خوابگاه عدم نیمه مست برخیزد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 50 از 65 نخستنخست ... 4046474849505152535460 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/