بخوبی چو یار من نباشد یاری
نگاری مهوشی بتی عیاری
چو رویش کو لالهئی چو قدش سروی
چو خالش کو مهرهئی چو زلفش ماری
شب زلفش بر قمر نهد زنجیری
خط سبزش گرد گل کشد پرگاری
شکار افکن آهویش خدنگ اندازی
سمن سا هندویش پریشان کاری
ز زلفش در هر سری بود سودائی
ز چشمش در هر طرف بود بیماری
اگر باری از غمم ندارد بر دل
دلم باری جز غمش ندارد باری
بدلداری کردنش نباشد میلی
ولی جز دل بردنش نباشد کاری
گر انکارم میکنند کو بیدینست
نباشد جز با بتان مرا اقراری
چو خواجو خواهم که جان برو فشانم
ولیکن جان را کجا بود مقداری
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)