صفحه 23 از 65 نخستنخست ... 1319202122232425262733 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 221 تا 230 , از مجموع 645

موضوع: غزلیات خواجوی کرمانی

  1. #221
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ز تو با تو راز گویم به زبان بی‌زبانی

    به تو از تو راه جویم به نشان بی‌نشانی

    چه شوی ز دیده پنهان که چو روز می‌نماید

    رخ همچو آفتابت ز نقاب آسمانی


    تو چه معنی لطیفی که مجرد از دلیلی

    تو چه آیتی شریفی که منزه از بیانی


    ز تو دیده چون بدوزم که تویی چراغ دیده

    ز تو کی کنار گیرم که تو در میان جانی


    همه پرتو و تو شمعی همه عنصر و تو روحی

    همه قطره و تو بحری همه گوهر و تو کانی


    چو تو صورتی ندیدم همه مو به مو لطایف

    چو تو سورتی نخواندم همه سر به سر معانی


    به جنایتم چه بینی به عنایتم نظر کن

    که نگه کنند شاهان سوی بندگان جانی


    به جز آه و اشک میگون نکشد دل ضعیفم

    به سماع ارغنونی و شراب ارغوانی


    دل دردمند خواجو به خدنگ غمزه خستن

    نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #222
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خرامنده سروی به رخ گلستانی

    فروزنده ماهی به لب دلستانی

    بهشتی به رخسار و در حسن حوری

    جهانی به خوبی و در لطف جانی


    نه حور بهشت از طراوت بهشتی

    نه سرو روان از لطافت روانی


    به بالا بلندی به یاقوت قندی

    به گیسو کمندی به ابرو کمانی


    ز مشک ختن بر عذارش غباری

    ز شعر سیه بر رخش طیلسانی


    در آشفتگی زلفش آشوب شهری

    لبش در شکر خنده شور جهانی


    به هنگام دل بردن آن چشم جادو

    توانائی و خفته چون ناتوانی


    چو هندو سر زلفش آتش نشینی

    چو کوثر لب لعلش آتش نشانی


    سفر کرد خواجو ز درد جدائی

    فرو خواند بر دوستان داستانی


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #223
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چون نداری جان معنی معنی جانرا چه دانی

    چون ندیدی کان گوهر گوهر کانرا چه دانی

    هر که او گوهر شناسد قیمت جوهر شناسد

    گوهر کانرا ندیده جوهر جانرا چه دانی


    تا ترا شوری نباشد لذت شیرین چه یابی

    تا ترا دردی نباشد قدر درمانرا چه دانی


    چون سر میدان نداری پای دریکران چه آری

    چون رخ مردان ندیدی مرد میدان را چه دانی


    خدمت دربان نکرده رفعت سلطان چه جوئی

    طاق ایوانرا ندیده اوج کیوانرا چه دانی


    چون تو سرگردان نگشتی منکر گوی از چه گردی

    چون تو در میدان نبودی حال چوگانرا چه دانی


    گرنه چون پروانه سوزی شمع را روشن چه بینی

    ورنه زین پیمانه نوشی شرط و پیمانرا چه دانی


    صبر ایوبی نکرده درد را درمان چه خواهی

    حزن یعقوبی ندیده بیت احزانرا چه دانی


    چون دم عیسی ندیدی گفته‌ی خواجو چه خوانی

    چون ید بیضا ندیدی پور عمرانرا چه دانی


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #224
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ایا صبا خبری کن مرا از آن که تو دانی

    بدان زمین گذری کن در آن زمان که تو دانی

    چو مرغ در طیران آی و چون بر اوج نشستی

    نزول ساز در آن خرم آشیان که تو دانی


    چنان مران که غباری بدو رسد ز گذارت

    بدان طرف چو رسیدی چنان بران که تو دانی


    چو جز تو هیچکس آنجا مجال قرب ندارد

    برو بمنزل آن ماه مهربان که تو دانی


    همان زمان که رسیدی بدان زمین که تو دیدی

    سلام و بندگی ما بدان رسان که تو دانی


    حکایت شب هجران و حال و روز جدائی

    زمین ببوس و بیان کن بدان زبان که تو دانی


    به نوک خامه‌ی مژگان تحیتی که نوشتم

    بدو رسان و بگویش چنان بخوان که تو دانی


    وگر چنانک توانی بگوی کای لب لعلت

    دوای آن دل مجروح ناتوان که تو دانی


    مرا مگوی چه گوئی هر آن سخن که تو خواهی

    ز من مپرس کجائی در آن مکان که تو دانی


    چو از تو دل طلبم گوئیم دلت چه نشان داشت

    من این زمان چه نشان گویم آن نشان که تو دانی


    دلم ربائی و گوئی ز ما بگو که چه خواهی

    ز درج لعلع تو خواجو چه خواهد آنکه تو دانی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #225
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    برو ای باد بهاری بدیاری که تو دانی

    خبری بر ز من خسته بیاری که تو دانی

    چون گذارت بسر کوی دلارام من افتد

    خویش را در حرم افکن بگذاری که تو دانی


    آستان بوسه ده و باش که آسان نتوان زد

    بوسه بر دست نگارین نگاری که تو دانی


    چون در آن منزل فرخنده عنان باز کشیدی

    خیمه زن بر سر میدان سواری که تو دانی


    و گر آهنگ شکارش بود آنشاه سواران

    گو چو کشتی مده از دست شکاری که تو دانی


    لاله گون شد رخم از خون دل اما چه توان کرد

    که سیاهست دل لاله عذاری که تو دانی


    عرضه ده خدمت و گو از لب جانبخش بفرما

    مرهمی بهر دل ریش فگاری که تو دانی


    بر نگیری ز دلم باری از آنروی که دانم

    نبود بار غم عشق تو باری که تو دانی


    سر موئی نتوان جست کنار از سر کویت

    مگر از موی میان تو کناری که تو دانی


    خرم آنروز که مستم ز در حجره درآئی

    وز لبت بوسه شمارم بشماری که تو دانی


    همچو ریحان تو در تابم از آن روی که دارم

    از سواد خط سبز تو غباری که تو دانی


    گر چه کارم بشد از دست بگو بو که برآید

    از من خسته‌ی دلسوخته کاری که تو دانی


    در قدح ریز شرابی ز لب لعل که خواجو

    دارد از مستی چشم تو خماری که تو دانی


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #226
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کامت اینست که هر لحظه ز پیشم رانی

    وردت اینست که بیگانه‌ی خویشم خوانی

    پادشاهان بگناهی که کسی نقل کند

    برنگیرند دل از معتقدان جانی


    گر نخواهی که چراغ دل تنگم میرد

    آستین بر من دلسوخته چند افشانی


    دل ما بردی و گوئی که خبر نیست مرا

    پرده اکنون که دریدی ز چه می‌پوشانی


    ابرویت بین که کشیدست کمان بر خورشید

    هیچ حاجب نشنیدیم بدین پیشانی


    چند خیزی که قیامت ز قیامت برخاست

    چه بود گر بنشینی و بلا بنشانی


    هیچ پنهان نتوان دید بدان پیدائی

    هیچ پیدا نتوان یافت بدان پنهانی


    یک سر موی تو گر زانکه بصد جان عزیز

    همچو یوسف بفروشند هنوز ارزانی


    عار دارند اسیران تو از آزادی

    ننگ دارند گدایان تو از سلطانی


    هیچ دانی که چرا پسته چنان می‌خندد

    زانکه گفتم که بدان پسته دهن می‌مانی


    ای طبیب از سر خواجو ببر این لحظه صداع

    که نه دردیست محبت که تو درمان دانی


    چند گوئی که دوای دل ریشت صبرست

    ترک درمان دلم کن که در آن درمانی


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #227
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به سر ماه فکنده طیلسانی

    در سرو کشیده پرنیانی

    بر چشمه‌ی آفتاب بسته

    از عنبر سوده سایبانی


    رخساره فراز سرو سیمین

    مانند شکفته گلستانی


    حوری و چو کوثرش عقیقی

    سروی و چو غنچه‌اش دهانی


    نی حور بعینه‌ی بهشتی

    نی سرو براستی روانی


    دیدم چو هزار خرمن گل

    وقت سحرش ببوستانی


    گفتم نظری کن ای جهانرا

    جانی و ز دلبری جهانی


    همچون تن من همای عشقت

    نادیده شکسته استخوانی


    جز ناله و سایه‌ام درین راه

    نی همنفسی نه همعنانی


    آخر بشنو حدیث خواجو

    کز عشق تو گشت داستانی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #228
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دلا بر عالم جان زن علم زین دیر جسمانی

    که جانرا انس ممکن نیست با این جن انسانی

    در آن مجلس چو مستانرا ز ساغر سرگران بینی

    سبک رطل گران خواه از سبک روحان روحانی


    سماع انس می‌خواهی بیا در حلقه‌ی جمعی

    که در پایت سرافشانند اگر دستی برفشانی


    چرا باید که وامانی بملبوسی و ماکولی

    اگر مرد رهی بگذر ز بارانی و بورانی


    سلیمانی ولی دیوان بدیوان تو بر کارند

    بگو تا بشکند آصف صف دیوان دیوانی


    برون از جهل بوجهلی نبینم هیچ در ذاتت

    ازین پس پیش گیر آخر مسلمانی سلمانی


    بملک جم مشو غره که این پیران روئین تن

    بدستانت بدست آرند اگر خود پور دستانی


    اگر رهبان این راهی و گر رهبان این دیری

    چو دیارت نمی‌ماند چه رهبانی چه رهبانی


    رود هم عاقبت بر باد شادروان اقبالت

    اگر زین نگین داری همه ملک سلیمانی


    چو می‌بینی که این منزل اقامت را نمی‌شاید

    علم بر ملک باقی زن ازین منزلگه فانی


    چو خواجو بسته‌ئی دل در کمند زلف مهرویان

    از آنروز در دلت جمعست مجموع پریشانی


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #229
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دی سیر برآمد دلم از روز جوانی

    جانم به لب آمد ز غم و درد نهانی

    کردم گله زین چرخ سیه روی بد اختر

    کز بهر دو قرصم بجهان چند دوانی


    جان من دلسوخته را هیچ مرادی

    حاصل نشود تا تو بکامش نرسانی


    فریاد ز دست تو که از قید حوادث

    یک لحظه امانم ندهی خاصه امانی


    هر که چو قلم گاه سخن در بچکاند

    خون سیه از تیغ زبانش بچکانی


    کی شاد شود خسروی از دور تو کز تو

    بی دار به دارا نرسد تخت کیانی


    سلطان فلک گرم شد و گفت که خواجو

    بر ملک بقا زن علم از عالم فانی


    زین پیر جهاندیده‌ی بد روز چه خواهی

    بر وی ز چه شنعت کنی و دست فشانی


    هر چند جهانی ز سلاطین زمانه

    آخر نه گدای در سلطان جهانی


    در مصر معانی ید بیضا بنمائی

    وقتی که چو موسی نکشی سر ز شبانی


    گر نایب خاقانی و خاقانی وقتی

    ور ثانی سحبانی و حسان زمانی


    چون شمع مکش سر که بیکدم بکشندت

    با این همه گردنکشی و چرب زبانی


    خاموش که تا در دهن خلق نیفتی

    در ملک فصاحت چو زبان کام نرانی


    زین طایفه شعرت بشعیری نخرد کس

    گر آب حیاتست بپاکی و روانی


    با این همه یک نکته بگویم ز سر مهر

    هر چند که دانم که تو این شیوه ندانی


    رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

    تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #230
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گهم رانی و گه دشنام خوانی

    تو دانی گر بخوانی ور برانی

    من از عالم برون از آستانت

    نمی‌دانم دری باقی تو دانی


    چه باشد گر غریبی را بپرسی

    چه خیزد گر اسیری را بخوانی


    ز بس کز ناله‌ی من در فغانست

    کند کوه گرانم دل گرانی


    چو من دور از تو بر آتش نشستم

    تو می‌خواهی که بر خاکم نشانی


    بزد راهم سماع ارغنونی

    ببرد آبم شراب ارغوانی


    بیا تا با جوانان باده نوشیم

    که بر بادست دوران جوانی


    زهی رویت گل باغ بهشتی

    خط سبزت مثال آسمانی


    ترا سرو روان گفتن روا نیست

    که از سر تا قدم عین روانی


    چو نام شکرت گفتم خرد گفت

    ندیدم کس بدین شیرین زبانی


    خضر گر چشمه‌ی نوشت بدیدی

    بشستی دست از آب زندگانی


    بهر سو گو مرو چشم تو زانروی

    که بر مردم فتد از ناتوانی


    بیاد لعل در پاش تو خواجو

    کند گاه سخن گوهر فشانی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 23 از 65 نخستنخست ... 1319202122232425262733 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/