Aç tavuk rüyasında kendini buĝday ambarında sanırmış.
آج تویوق یوخسوندا اُزونو بوغدا انباریندا گورَر.
ترجمه: «مرغان گرسنه در رؤیا، انبار غله خواب میبینند.»
مترادف فارسی: «شتر در خواب بیند پنبه دانه// گهی لپ لپ خورد، گه دانه دانه»
مترادف فارسی: «آدم گرسنه نان سنگک خواب میبیند.»
مترادف فارسی: «آدم برهنه کرباس دولاپهنا خواب میبیند.»
**********
Baba oğula bir bağ bağışlamış, oğul babaya bir salkım üzüm vermemiş
بابا اُغلونا باغ باغیشلامیش ، اُغلو باباسینا بیر اوزوم دانه سی ده ورممیش .
ترجمه: «پدر بهپسرش یک تاکستان هدیه کرد، پسر حتی دانهای انگور بهپدر نداد.»
مترادف فارسی: «دشمنی بالاتر از اولاد نیست.»
مترادف فارسی: «نخل این بستان زبار خویشتن خواهد شکست// هیچکس از زادهٔ خود خیر در دنیا ندید» کلیم کاشانی
**********
sormak ayip değil, bilmamk ayıptır.
سوروشماک آییپ دقیل ، بیلممک آییب دی
ترجمه: «چیزی را ندانستن عیب نیست، چیزی را نیاموختن عیب است.»
مترادف فارسی: «پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است.»
مترادف فارسی: «دانا هم داند و هم پرسد، نادان نداند و نپرسد.»
************
Bir ipte iki cambaz oynayamaz.
بیر ایپین اوستونده ایکی چندیر باز اویناماز
ترجمه: «دو نفر بندباز روی یک طناب نمیتوانند نمایش دهند.»
مترادف فارسی: «دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.»
مترادف فارسی: «دو شمشیر در نیامی نگنجند.»
مترادف فارسی: «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.» سعدی
مترادف فارسی: «آنجا که عشق خیمه زند جای عقل نیست// غوغا بود دو پادشه اندر ولایتی» سعدی
مترادف فارسی: «بزم دو جمشید مقامی که دید// جای دو شمشیر نیامی که دید» نظامی
مترادف فارسی: «تنگ باشد یکی جهان و دو شـاه// تنگ باشد یکی سپهر و دوماه» سنائی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)