بیوگرافی - زندگینامه دانشمندان - زندگینامه نیکولاس کوپرنیک

نیكولاس كوپرنیك در نوزدهم سال 1473 در شهر تورن واقع در لهستان متولد شد و چون پدرش را از دست داده بود تربیت و پرورش او به دست عمویش انجام گرفت. عمویش كه یكی از كشیشان بزرگ بود او را برای تحصیل به دانشگاه «كراكووی» فرستاد. كوپرنیك در بیست و سه سالگی برای تحصیل در رشته طب به دانشگاه «پادو» وارد شد و ضمناً در دانشگاه بولونی تحصیل نجوم می كرد. طولی نكشید كه در اثر بروز استعداد خویش یك كرسی تدریس ریاضیات را به دست آورد. كوپرنیك در سن 25 سالگی به شهر رم آمد. او در دانشگاه رم استاد اختر شناسی شد و به شاگردانش علوم آسمان شناسی نقل شده از دورانهای پیشین را كه اخترشناس یونانی «بطلمیوس» حدود 1370 سال قبل از زمان او بنیان نهاده بود تدریس می كرد. در تصویر بطلمیوس از نظام عالم زمین مركز عالم است و سیارات هر یك در دایره ای كه شعاع آن فاصله سیاره تا زمین است به گرد زمین می چرخند...
h309h14
نیكولاس كوپرنیك در نوزدهم سال 1473 در شهر تورن واقع در لهستان متولد شد و چون پدرش را از دست داده بود تربیت و پرورش او به دست عمویش انجام گرفت. عمویش كه یكی از كشیشان بزرگ بود او را برای تحصیل به دانشگاه «كراكووی» فرستاد. كوپرنیك در بیست و سه سالگی برای تحصیل در رشته طب به دانشگاه «پادو» وارد شد و ضمناً در دانشگاه بولونی تحصیل نجوم می كرد. طولی نكشید كه در اثر بروز استعداد خویش یك كرسی تدریس ریاضیات را به دست آورد. كوپرنیك در سن 25 سالگی به شهر رم آمد. او در دانشگاه رم استاد اختر شناسی شد و به شاگردانش علوم آسمان شناسی نقل شده از دورانهای پیشین را كه اخترشناس یونانی «بطلمیوس» حدود 1370 سال قبل از زمان او بنیان نهاده بود تدریس می كرد. در تصویر بطلمیوس از نظام عالم زمین مركز عالم است و سیارات هر یك در دایره ای كه شعاع آن فاصله سیاره تا زمین است به گرد زمین می چرخند. این نظریه پاكیزه و مرتب بود و می شد از آن برای محاسبات مداری سیاره ها نیزاستفاده كرد اما هرچه كه بود نظریه ای غلط بود و باید هزار و هفتصد سال می گذشت و مشاهدات نجومی با دقت كافی امكانپذیر و انجام می شد تا زمینه به زیر سؤال رفتن آن فراهم می گردید. آغاز گر انقلاب علمی كه سرانجام علم یونان را از تخت به زیر كشید نیكولاس كوپرنیك بود كه با كار خود انسان اندیشگر را در مسیرخلاقیت بهتری قرار داد. براساس نظریه بطلمیوس عالم از شرق به غرب به دور زمین می گردد ولی كوپرنیك خود از آنچه كه درس می داد ناراضی بود. بسیاری از چیزهایی كه او مشاهده كرده بود با این فرضیه قابل توجیه و بیان نبود و خود فرضیه نیز دارای تضادها و تناقضهایی بود، مثلاً چرا ستارگان در مقایسه با ماه سریعتر حركت می كردند تا در مقایسه با خورشید؟ چرا تعدادی از ستارگان به ظاهر حركتی دورانی به دور آسمان داشتند؟ به همین جهت تصمیم گرفت كرسی استادی خود در دانشگاه را ترك كند تا بتواند عمیق تر و اصولی تر به پژوهش در دانش اخترشناسی بپردازد. او در سال 1501 پس از چند سال تحقیق در ایتالیا به وطن خود بازگشت و در آنجا به عنوان متولی كلیسای جامع شهر فرائن بورگ در پروسیا و دبیر و مشاور عمویش در منطقه «ارم لند» به كار پرداخت. او به عنوان كشیش كلیسای شهر مراسم مذهبی را رهبری می كرد و به عنوان پزشك به معالجه بیماران می پراخت. به عنوان یك مخترع یك سیستم سد بندی و ذخیره آب با یك آسیای آبران اختراع كرد كه بوسیله آن آب آشامیدنی از یك رودخانه كه در فاصله 3 كیلومتری قرار داشت به داخل شهر هدایت می شد و بالاخره به عنوان ریاضیدان و حسابدار یك روش پولی سكه ای جدید برای پروسیای غربی و پادشاهی لهستان بنا نهاد. از آنجایی كه نخستین تلسكوپ سالها پس از مرگ او اختراع شد مجبور بود برای پژوهش در زمینه حركات اجرام آسمانی تنها به چشمان خود متكی باشد. او برای این كار دستور داد در اتاق مطالعه اش در برج كلیسا شكافهایی در سقف ایجاد كنند. او می توانست شبها مشاهده كند كه ستارگان چگونه بر فراز این شكافها عبور می كنند. وی در سال 1507 دریافت كه اگر به جای زمین خورشید مركز عالم فرض شود جداول نجومی موقعیت مكانی سیارات با دقت بس بهتری قابل محاسبه است. ترتیب جدیدی كه كوپرنیك برای موقعیت سیارات بر پایه افزایش فاصله آنها تا خورشید در نظر گرفت- یعنی ترتیب: عطارد، زهره، زمین، ماه، مریخ، مشتری و زحل جای ترتیب قبلی در نظریه زمین مركزی را گرفت. بنابر اصل پیشنهادی كوپرنیك چنانچه مدار گردش زمین به دور خورشید از مدارات مشتری و زحل تنگ تر باشد زمین متناوباً از آنها پیش افتاده، سبب می شود آن دو در آسمان شب در حال چرخش در جهت معكوس به نظر آیند. دیگر اینكه پدیده تقدیم اعتدالین را اینك می شد با فرض تكان خوردن زمین (لرزش خفیف شبیه لرزش ژله) حین چرخش به دور محور خود توضیح داد.
اعتدالین به هنگام عبور خورشید از صفحه مدار بر استوای زمین رخ می دهند و برابری طول شب و روز در سراسر كره زمین را سبب می شوند. اعتدال بهاری حوالی اول فروردین ماه و اعتدال پاییزی در حوالی آخر شهریور رخ می دهد. مشكل در آن زمان این بود كه اعتدالین هر سال اندكی زودتر رخ می دادند و نظریه قدیمی بطلمیوس قادر به توضیح آن رویداد نبود. پیدایش فصول سال نیز اگر زمین در سال یكبار به دور خورشید می چرخید و محور آن با راستای قرار گرفتن خورشید زاویه می ساخت، بهتر قابل توضیح بود. كوپرنیك تقریباً چهل سال برای تكمیل پژوهشهای اخترشناسی خود وقت صرف كرد. با پایان یافتن پژوهشها ثابت كرد كه تصویر جهانی بطلمیوس اشتباه است. خورشید و سایر ستارگان فقط در ظاهر به دور زمین می گردند. كوپرنیك ثابت كرد كه در حقیقت این خورشید است كه در مركز جهان ما قرار دارد و زمین- مانند معدودی از اجرام آسمانی بزرگ دیگر كه او مشاهده كرده بود- به دور خورشید در گردش است. او این سیاره ها را Planet نامید كه از واژه ای یونانی به معنای مهاجر گرفته شده است كه شامل سیاراتی است كه پیش از این ذكر شد. كوپرنیك درباره ماه فرضیه بطلمیوس را تأیید می كرد و به این باور بود كه ماه واقعاً به دور زمین می چرخد، در حالیكه زمین به دور خورشید می گردد و ماه به عنوان قمر زمین به همراه آن به دور خورشید می گردد. كوپرنیك تا اواخر عمر خود از چاپ كامل نظرات خارق العاده خویش خودداری كرد و تنها در سال 1543 بود كه «گفتار درباره چرخش كرات سماوی» او انتشار یافت. افكار آماده در كتاب كوپرنیك بنیادی تر از آن بود كه بتوان آنها را جدی گرفت. یك نسخه چاپ شده از آثارش درست قبل از مرگ در بستر بیماری به دست او رسید چون او در آن زمان بیش از هفتاد سال سن داشت و مفلوج و تقریباً نابینا بود بعید به نظر می رسید كه موفق به دیدن این اثر بزرگ چاپی شده باشد، اثری كه او برای خلق و ایجاد آن تمام عمرش را كار كرده بود. كوپرنیك در بیست و چهارم ماه مه سال 1543 هنگامی كه فقط چند روزی از انتشار كتابش می گذشت وفات یافت. كوپرنیك بدون آنكه بداند چه خدمت ارزنده ای به جهان بشریت كرده است دار فانی را وداع گفت. سرانجام پس از گذشت یكصد و پنجاه سال از مرگش دانشمندان اندیشه های او را پذیرفتند. كوپرنیك امروزه بیش از چهار سده پس از مرگش، یكی از بزرگترین ها در قلمرو دانش به شمار می رود.
ویرایش و تلخیص:آکاایران