طالعه این مقاله به تمام متاهلین و مجردین (18توصیه میشود.درصورت امکان پرینت آن را در دسترس اعضای خانواده که به اینترنت دسترسی ندارند قرار دهید.
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رهاکردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بینرفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان.
تبعاتطلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن جامعه نیز می شود. امروزما شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاداجتماعی است در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد.
یکیاز مهمترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است که در هیچ کجا به ثبت نمی رسد ونمود عینی ندارد اما مهمترین نوع طلاق است که کودکان زیادی از آن رنج میبرند. در چنین خانواده هایی یک تشنج روانی حکم فرماست.
این مورد مربوط به خانواده هایی است که به علت مسائل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنهاست یا برخی باورهای نادرست و نگرش های منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان و یا ناتوانی در تامین نیازهای زندگی تصمیم می گیرند که به اجبار زیر یک سقف زندگی کنند. در چنین اوضاع نابسامانی، زن انزوا طلبی اختیار کرده و خود را شریک زندگی نمی داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه می دهد.
بسیاری از زوج ها با هم زندگی می کنند ولی ازوجود و درون هم خبری ندارند، این قطع روابط عاطفی عوامل پنهان و ناگفته هایبسیار دارد.
این طلاق های عاطفی که در خیلی از خانواده ها وجوددارد را نباید دست کم گرفت. بسیاری از خانواده ها مشکلات زندگی زناشویی رابه دست گذر زمان می دهند که به گفته خودشان بعدا درست می شود، بعدا با آمدنفرزند بهبود پیدا می کند، اما بی اهمیت جلوه دادن مشکلات و مسائل و موکولکردن آنها به گذشت زمان می تواند سایه مشکلات را گسترده تر کند.در جامعهامروز تعهد به زندگی برای زنان به همان شکل که برای خیلی از زنان قدیمی ترکه دارای قداست و ارزش بود، همچنان قداست و ارزشمند است و اغلب زنان امروزبه هیچ طریق حاضر نیستند کانون خانواده را رها کنند. در این شرایط بیشترینآسیب به روح و روان کودک وارد می شود و اوست که باید این شرایط راتحمل کند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)