ول كن بيا اون مال تو ومن ازت معذرت مي خام
بابت چي ؟ داريد اذيتم ميكنيد
نه عزيزم بيا اول بريم بشينيم من كه خيلي خسته ام
پس تا شما پالتوتون را در ميارن من براتون چايي ميارم . ناهار كه خورديد ؟
اگه راستش رو بخاي نه ولي ميلي هم ندارم
اخه اين جوري كه نميشه
چرا خوبم مي شه . حالا كادوتو بگير و فقط براي من يه چايي بريز ببر توي اتاقت اونجا ميام
باشه
كادو رو گرفتم و با سيني چاي توي اتاقم منتظر شدم دلم مي خاست كادو رو باز كنم ببينم چي برام خريده . ولي چرا اون معذرت م يخاد توي فكر بودم كه در زد
بفرمائيد در بازه
هنوز كادوت را باز نكردي؟
اخه من بايد از شما معذرت بخام بعد شما رفتين كادو خريدين ؟
ببين ستاره من فكر كردم ديدم حق با توست ، هر چي سعي كردم ديدم نمي تونم كار كنم براي همين اومدم تا ازت معذرت بخوام . من اگه دنيايي از محبت را نثار تو كنم بازم جاي خالي 1درت را نمي تونم پر كنم . پس نبايد اين موضوع رو هي مطرح كنم.
من ديگه نمي تونستم جلوي خود رو بگيرم . نمي دونم براي خودم گريه مي كردم يا مهرداد .
ستاره من اينو نگفتم كه ناراحتت بكنم
مهرداد اينو گفت و نزديك من روي تخت نشست . ولي من كه نمي تونستم جلوي خودم رو بگيرم سرم را روي شانه ي اون گذاشتم . البته به شانه ي اون نمي رسيدم فقط بهش تكيه كردم .مهرداد مردد و با احتياط دستش را دور شانه ام حلقه كردو من اينجوري بهش نزديكتر شدم . حتي از روي لباس هم گرماي بدنش رو احساس مي كردم
ستاره ببين من نمي دونم براي تو چي كار كنم . اگه تو بخاي من...... من جاي برادر را براي تو مي گيرم.
مهرداد تا اينو گفت گريه ام بيشتر شد . اخه چرا نمي تونم بگم دوستش دارم .
ستاره خواهش مي كنم . مگه حرف بدي زدم .......يواش تر خانم جان بيدار مي شه . اصلا" هر چي تو خاستي مي شم . همين عمو بمونم خوبه ؟
من با سر جواب منفي دادم
اخه ستاره جون چي كار كنم خودتو بگو.
من سرم را بلند كردم نمي دونستم چي بگم براي همين گفتم يه دوست
چي دوست تو بشم؟
اره مگه چيه؟
ببين ستاره جون ....قبول. ولي نه مثل اين دوستاي امروزي قبول؟
خب حالا كادوتو باز كن
من كادو رو باز كردم يه عطر بود. بوي دلنشيني داشت . گونه ي مهرداد را بوسيدم . ولي مهرداد از اين كارم جا خورد و ختي جواب بوسه ي منم نداد . اول ناراحت شدم چون احساس مي كردم خودم را خرد كردم. ولي يد حرف نازي افتادم بايد بفهمه دوستش دارم.مهرداد بلند شد تا بره.
مهرداد
بله
تن صداي مهرداد غم داشت
معذرت ميخام ناراحت شدي؟
مسئله اي نداره فقط ديگه اين كارو نكن
من با چشم گفتم باشه
اين كارم گفته بودم نكني
شما گفتيد براي كسي ، شما كه كسي نيستيد .
مهرداد نگاهم كرد ولي نگاهش پر غم بود شايد ياد پروانه افتاده . من به روي خودم نياوردم براي همين جو را عوض كردم.
چايتون را عوض كنم يخ كرد.
انگار كه مهرداد خودش هم منتظر همين موقعيت بود گفت توي هال مي خورم .