تفاوتهاى مردم سالارى دينى با دموكراسى جهانى
در اسلام آنچه ما به عنوان حاكميت اسلام شناخته ايم و امروز هم بناى كلى اين جامعه بر آن قرار دارد، مردم سالارى دينى است ، كه با دموكراسى هاى رايج دنيا در بنياد اختلاف دارد. و ريشه مشروعيت راى مردم در دمكراسى هاى رايج دنيا اساسا با مشروعيت راءى مردم در نظام مردم سالارى اسلامى كه ما به دنبال آن هستيم و آن را حكومت اسلامى و حاكميت اسلام به حساب مى آوريم ، متفاوت است . لذا در روشها، تفاوت بين اينهاست . در دمكراسى هاى رايج جهانى ، ضوابطى كه ما براى اداره ى كشور و براى مديران آن قائل هستيم ، وجود ندارد؛ ممكن است ضوابط ديگرى باشد. در اينجا قدرت طلبى وجود ندارد. اين طور نيست كه دعوا بر سر اين باشد كه چه كسى بر اسب قدرت سوار شود و بتواند از هر وسيله يى براى اين كار استفاده كند. اين كه مى گوييم سياست ما عين ديانت است و ديانت ما عين سياست است ، يك طرف قضيه اين است كه سياست و بنيان آن بايد براساس دين باشد؛ روى ديگر سكه هم اين است كه فعاليت سياسى نمى تواند از معيارها و ضوابط دينى و اخلاقى خارج باشد. كار غير اخلاقى براى كسب قدرت ، مطلقا جايز نيست و كسى را كه در صراط مديريت قرار دارد، از اهليت و صلاحيت مى اندازد؛ لذا اين ضوابط بايد به طور كامل در همه ى رده ها رعايت شود. قانون براى رهبرى ، رياست جمهورى ، مسؤ ولان قواى سه گانه و رده هاى مختلف مديريت ، تا رده هاى شوراهاى شهر و روستاها و ديگر جاها ضوابطى را معين كرده است كه برخاسته ى از همان ديد و فكر اسلامى است اين ضوابط بايد احراز شود. بايد تشخيص داده شود كه اين شرايط در اين شخص وجود دارد، بعد او در معرض راى مردم قرار بگيرد؛ اگر ملاك راى مردم است ؛ يا نصب بشود، اگر ملاك ، انتصاب است ؛ مثل بعضى از مسئووليتهايى كه وجود دارد. حاكم اسلامى در قبال مسائل مهم جامعه ، در مقابل اخلاق و معنويت مردم ، در قبال حفظ استقلال كشور و حفظ آزادى مردم - در آن حدودى كه اسلام مقرر كرده است مسؤ ول است
تفاوت ديگر دمكراسى هاى رايج دنيا با نظام مردم سالارى دينى اين است كه در مردم سالارى دينى كارهاى رايج دنيا و اسرافها و تبليغات پر خرج مطلقا نبايد انجام بگيرد. ما در همين سيستان و بلوچستان هزاران جوان را با استعدادهاى خوب و قابل رشد و قابل استفاده ى براى اداره ى كشور مشاهده مى كنيم كه اينها در يك جا معطل و منتظر يك وسيله ى جزئى مانده اند براى اين كه بتوانند كار خود را دنبال كنند؛ آنگاه عده يى بيايند ميلياردها صرف تبليغات كنند براى اينكه نظر مردم را به سمت خود جلب كنند آن هم با روشهاى بعضا غلط و بعضا خلاف شرع كه شنيده شد در بعضى از مناطق ، نامزدهاى انتخاب با شعارهاى ضد اسلامى و ضد نظام خواسته اند نظر مردم را جلب كنند. البته مردم با بى اعتنايى خود، پاسخ اينها را دادند؛ ليكن معلوم شد دستگاه نظارت بر اين امور، دستگاه دقيقى نبوده و به وظيفه ى خود عمل نكرده و درك و احساس مسؤ وليت مردم از آن دستگاه نظارت بيشتر بوده است و غالبا دست رد به سينه ى اينها زده اند و اينها را رد كرده اند. البته انتخابات گذشت ؛ اما اين كه مسؤ ولان امور به وظيفه ى خود عمل نكنند، نگذشته است ؛ اين قابل بررسى و قابل تعقيب و پيگيرى است ؛ بايد معلوم بشود واقعا تعمد داشته اند يا نه . كسانى كه امام صريحا اينها را از گردونه ى سياست كشور خارج كرده اند، چرا بايد افرادى برخلاف نظر امام و بر خلاف آنچه مبناى جمهورى اسلامى است ، اينها را وارد ميدان كنند؟ البته مردم به اينها پاسخ رد دادند و معلوم شد برخلاف آنچه ادعا مى كردند، هيچ پايگاه و وزنى در بين مردم ندارد. رعايت ضوابط در همه ى بخشها و زمينه ها يك امر لازم است و بايد با دقت و به طور كامل مراعات شود؛ آن وقت افرادى كه صالح هستند، در اختيار مردم قرار بگيرند تا آراء مردم ، اصلح را در بين اينها انتخاب كند، آنگاه انتخابات به نحوه ى رايجى كه وجود دارد، ان شاء الله مفيد خواهد بود. همه بايد اين معنا را رعايت كنند. وقتى ما در دنيا شعار تحقق اسلام را مى دهيم ، اين امر كوچكى نيست ؛ پشت سر اين شعار، احساسات و ايمان و عقيده و دين بخش عظيمى از جمعيت كره ى زمين قرار دارد. اگر ما بتوانيم ثابت كنيم كه حقيقتا به دنبال اين شعار هستيم و ثابت كنيم كه اين شعار كارايى دارد، آنگاه يك ميليارد و چند صد ميليون نفر جمعيت پشت سر اين شعار قرار خواهند خواهند گرفت ؛ اين چيز كمى نيست . امروز غير از منطقه اى اسلامى و غير از مجموعه ى اسلامى ، دلهاى زيادى در دنيا هستند كه مى توانند اين پيام را بپذيرد كه دمكراسى با شيوه يى كه امروز امريكاييها - كه مظهر زورگويى و قلدرى هستند - پرچمدارش شده اند، دردى از دردهاى مردم را دوا نمى كند. امريكا مظهر قلدرى و زورگويى و زورمدارى است و ابزارهاى مادى زورگويى هم دارد، اما اينها كافى نيست ؛ اينها جوله است ؛ للباطل جوله . در عمر خود شبيه اين جوله را نسبت به قدرتهايى كه امروز اثرى از آثارشان وجود ندارد، ديده ايم ؛ چه در سطوح ملى و چه در سطوح بين المللى . اتحاد جماهير شوروى كه امروز نشانى از آن در دنيا وجود ندارد، تا همين چند سال قبل يك قدرت بود و تا چند دهه ى پيش از اين ، همين زورگوييها و همين طور اعمال قدرتها را مى كرد. شوروى ها در مجارستان ، لهستان و اروپاى شرقى چه كردند؛ كارهايى را كه امروز در امريكا در دنيا مى كند يا تهديد مى كند خواهد كرد، آنها انجام مى دادند. با اين كه در آن روز دو قدرت و دو قطب وجود داشت و رقيب يكديگر بودند، اما وجود آن رقابت مانع از فجايع آفرينى و جنايات نمى شد. آن كشور وسيع در داخل خود هم همين كارها را مى كرد. مناطقى از دنيا را مى گرفت و به خودش متصل مى كرد و حكومتهايى را به زور تغيير مى داد. بار اولى نيست كه دنيا با قلدرى و زورمدارى بين المللى كه امروز مظهرش آمريكاست مواجه است ؛ قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمل شدند. قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمحل شدند. بنابراين هيچ ضمانتى وجود ندارد كه قدرتهاى زورگو در جوله يى كه مى كنند، باقى بمانند. اين جوله شعله يى است كه بلند مى شود و بعد هم فرو مى نشيند و عوامل نابودى اين حركت در خود او نهفته است . يك روز بود كه تنها در يك نقطه ى
![]()
دنيا پرچم آمريكا سوزانده مى شد و شعار مرگ بر امريكا داده مى شد ؛ اما شما امروز ببينيد در چند نقطه دنيا پرچم امريكا سوزانده مى شود و شعار مرگ بر آمريكا داده مى شود. در خود امريكا پرچم امريكا را آتش زدند؛ اين پديده ى مهمى است .
چه عاملى باعث اين كار شد؟ آيا جز ايستادگى و استقامت يك ملت شجاع و مؤ من به اهداف و به راه خود توانست اين موج را بتدريج سراسرى كند؟ اين چيزها تدريجى است - دفعى نيست - و آثار آن را در بلند مدت مى شود فهميد. بيست و چهار سال است كه ما با مشكلات دست و پنجه نرم مى كنيم ؛ اما در تمام اين مدت پيش رفتيم و در يك نقطه متوقف نشديم كسانى كه سعى دايم آيه ياءس بخوانند و دلها را نااميد كنند، اگر دشمن و عامل دشمن نباشند، غافلند و به قضايا نگاه وسيع ندارند. ما وقتى به قضايا نگاه وسيع مى كنيم ، مى بينيم امروز جمهورى اسلامى توانسته است در ملتهاى مسلمان بيدارى ايجاد كند... حالا عده يى در داخل كشور ما بيايند و شعار برگشتن امريكا را بدهند. اين نشانه ى نهايت غفلت و ضعف و زبونى و ذلت پذيرى در دلهاى خود اينهاست ؟ ما به فضل اسلام ، قوى هستيم . ما بايد قوت خودمان را بشناسيم و از آن استفاده كنيم در درجه اول هم بايد كارايى خود را در داخل كشور نشان دهيم . كارايى هم يك چيز معجزشان نيست ؛ هر كس اگر به وظيفه ى خود عمل كند، راه خود را بشناسد و از آن تخطى نكند، اين مى شود كارايى . (18)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)