تذكر عمده امام به بنده
بنده در زمان رياست جمهورى عازم اجلاس غير متعهدها بودم . نطق اين كنفرانس را نوشته بودم و معمول بنده اين بود كه نطقها را به امام عرضه مى كردم و ايشان مى ديدند و اگر نظرى داشتند، مى گفتند. ايشان اين نطق را خوانده بودند و تذكرات مختصرى داده بودند. تذكر عمده ى ايشان اين بود كه شما در اين نطق راجع به عدم تفتيك دين از سياست چيزى نياورده ايد. من تعجب كردم ، چون مناسبتى نداشت . حدود صد كشور عضو اين تشكيلات هستند كه بخش كمترى را كشورهاى اسلامى تشكيل مى دهند ؛ بنابراين مساءله ى جدايى دين و سياست به نظر انسان خيلى مناسب نمى آمد، اما چون امام گفته بودند، رفتم در طليعه ى اين نطق ، دو سه صفحه ى متقن و قوى راجع به عدم تفتيك دين از سياست نوشتم . بعد رفتم اين نطق را در آن جا ايراد كردم . برداشت خود من اين بود كه مؤ ثرترين ، مهمترين ، مهمترين ، جذابترين و تازه ترين بخش اين نطق ، همين بخش اول است كه مربوط به عدم تفتيك دين از سياست است . امام اصرار داشتند اين مطلب در ابعاد جهانى - نه فقط در دنياى اسلام - مطرح بشود و مطرح شد و دشمن همين نقطه را هم هدف گرفت . البته مطالبى را كه شما در اين زمينه در داخل كشور ملاحظه مى كنيد؛ خرده ريزها و ترشحات تبليغات جهانى است ؛ خودش فى نفسه چيزى نيست و ارزشى هم ندارد.
در دنيا روى مساءله ى عدم تفتيك دين از سياست در نظام اسلامى ، جنجالها و غوغاها كردند، و به خيال خودشان تئورى پردازى كردند. نقطه ى اصلى اين جاست كه اسلام وارد زندگى و نظام اجتماعى بشود و مهمترين حرف خود را - كه عبارت است از اداره ى مردم و سياست اداره ى يك جامعه - به ميان بياورد؛ از اين مى ترسند و مى خواهند با آن مقابله كنند. همه ى تبليغات و ساز و برگ و تجهيزات دشمن عليه همين نقطه و نقاط اساسى ديگرى است كه در اسلام وجود دارد. اين جنجالها و دعواهاى سياسى ، بخشهاى كوچك و سطحى قضيه است ؛ بخشهاى عميق تر، مبارزاتى است كه اينها دارند با فكر اسلامى ، ايده ى اسلامى ، نظرات اسلامى ، آزادى ، مردم سالارى و تعبد در منطق اسلام مى كنند؛ اين وظيفه سنگينى را بر دوش ما مى گذارد.
(4)

12  9