صفحه 9 از 10 نخستنخست ... 5678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 91

موضوع: *^*خاطرات و حكايتها - جلد هشتم *^*

  1. #81
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    خاطرات گذشته ذهنم بيدار شد
    بنده امروز و بخصوص امشب كه به محوطه ى طالبيه قدم گذاشتم ، خاطرات گذشته در ذهنم بيدار شد؛نه آن خاطراتى كه خود من شاهد آن بودم ، بلكه آنچه را كه از گذشتگان و پدران و بزرگتران شنيدم . به ياد آوردم سالهاى 1315 و 1316 قمرى يعنى تقريبا صد سال پيش را كه مرحوم جد ما از نجف به تبريز آمدند. در همين مسجد جامع ، يكى از علماى معروف تبريز، از خانواده ى مجتهد، ظاهرا پسر مرحوم حاج ميرزا جواد، نماز جماعت مى خواندند. بمجرد ورود مرحوم حاج سيد حسين خامنه اى به تبريز، طلبه ها و فضلاى تبريزى كه در طول اقامت او در نجف ، پيش او درس خوانده بودند و او حق استادى به گردن انها داشت از جمله همين آقازاده يى كه در اين مسجد نماز مى خواند به اصرار، ايشان را آوردند و در اين مسجد جوامع ، ايشان امام جماعت شد، كه شنيده ايد و كتابها نوشته اند. مرحوم شيخ محمد خيابانى قبل از اين كه وارد مبارزات مشروطيت شود، گاهى نايب پدر زن خود يعنى مرحوم حاج سيد حسين بود و در همين شبستان مسجد جامع ، به جاى ابوالزوجه ى خود نماز مى خواند و از همين جا شهرت خود را به تدريج به دست آورد.
    چه قضايا و حوادثى در آن روز به وجود آمد و چه بزرگانى در تبريز بودند، مرحوم آقا ميرزا ابوالحسن انگجى ، مرحوم آقا ميرزا حسن مجتهد، بعدا مرحوم آقا ميرزا صادق تبريزى ، آقا ميرزا محسن تبريزى و ديگر علماى معروف بزرگ تبريز كه علم و تقوا و عبادت و حوزه هاى درس و بقيه ى مسائلشان ، و بعد هم مسائل سياسى در اين شهر بزرگ ، داستانها و ماجراهايى دارد. علماى تبريز، يك عده در طرف مشروطه ، يك عده در طرف ضد مشروطه ؛ هر دو دسته هم از علما و داراى مريد و دوستان و علاقه مندان ؛ هر دو دسته هم عالم و مجتهد و فقيه . شهر با عظمت تبريز، با آن جمعيت زياد و آن فضاى وسيع كه در آن وقتها شايد در ايران از اين نظر اولين شهر بوده است ؛ شايد از تهران آن زمان بزرگتر بوده است محل قضاياى گوناگون و اختلافات فراوان در قضاياى مشروطيت بوده است ، كه بخش مهمى از آن به خاطر اختلافات علماى بزرگ و همين شخصيتهاى معروف بوده است . يك طرف ، امام جمعه و شيخ سليم و شيخ الاسلام وثقة الاسلام و ديگران ، يك طرف هم آقا ميرزا حسن مجتهد و بقيه ى علما. قبل از آنها يك طور، بعد از آنها يك طور. البته به نظر اين بنده ى حقير، سعى همه ى آنها مشكور است ؛ زيرا فقيه بودند و به وظايف خود عمل مى كردند؛ ملاهاى تبريز هم در اين جهت بشدت مواظب و مقيد بودند. روزگار بر آن مردم ، آن گونه گذشت . اگر عالم بودند؛ اگر پيشنماز بودند، اگر آقا زاده و ملاك بودند مثل بعضى از آقايانى كه در تبريز جزو مالكان بزرگ بودند، اما عالم هم بودند اگر مردمى بودند و علاقه مندانى از توده ى مردم داشتند؛ هر كدام كارى كردند و حركتى انجام دادند و آن دوران سپرى شد.
    (96)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #82
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    آرزوى هزار ساله
    شما ملاحظه بفرماييد، بعد از سال 41 يعنى سال صلح امام مجتبى (عليه الصلاة والسلام ) تا دوران تشكيل نظام جمهورى اسلامى ، يك روز حكومتى بر پايه ى قرآن ، در حالى كه شخص عادلى هم در راءس آن حكومت باشد، تشكيل نشده بود. اين شوخى است ؟ همت امام صادق و امام باقر و امام موسى بن جعفر و ائمه ى بعد از عاشورا (عليهم السلام الله )، بر طبق آنچه انسان از مجموع حالات اينها به دست مى آورد، اين بوده است كه يك نظام اسلامى را به وجود آورند؛ حالا يا بعضى بالمباشره ، يا بعضى بالتسبيب و براى دورانهاى نزديك به زمان خودشان ، كه در اين زمينه رواياتى داريم . از امام صادق (عليه الصلاة و السلام ) روايتى وجود دارد كه خداى متعال امر خلافت و ولايت الهى را براى سال 70 معين كرده بود؛ اما ((فلما قتل الحسين اشتد غضب الله على اهل الارض ))؛ خدا آن را تا سال 160 تاءخير انداخت . اگر بر همين روالى كه عمر مبارك ائمه طى شده است ، طى شود، سال 148 رحلت فرمودند. بنابر اين حركت ائمه براى تشكيل نظامى بود كه بر اساس قرآن به وجود بيايد.
    از ائمه (ع ) كه بگذريد، امام زاده ها جناب زيد بن على ، جناب حسين به على (شهيد فخّ)، جناب محمد بن عبدالله (صاحب نفس زكيه )، جناب ابراهيم بن عبدالله و ديگران نيز براى تشكيل حكومت عدل علوى تلاش ‍ مى كردند. بعد از دوران آنها هم همين طور بود. البته من به مبارزات تواءم با خودپرستى و سياست بازى و هواى نفس كارى ندارم . خلفاى فاطمى ، خلفاى عباسى ، سلاطين سلسله هاى مختلف در ايران و عراق و شامات و بقيه ى جاها را نمى گويم ؛ اينها دنبال دنياى خود بودند؛ ولو در دنياى اسلام زندگى مى كردند؛ اما نهضتهاى صحيحى كه به وجود آمدند، براى اين بود كه شايد بتوانند حكومتى تشكيل بدهند كه بر پايه ى قرآن باشد؛ يعنى اولا قوانين و مقررات و عمل نظام عمومى و جمعى در آن جامعه ، بر اساس ‍ حكم دينى باشد؛ ثانيا آن كسى كه در راءس حكومت قرار مى گيرد، با معيارهاى دينى براى حكومت منطبق باشد. البته مراتب دارد؛ يك وقت كسى كه در راءس حكومت قرار مى گيرد، شخصى درحد معصوم يا درون معصوم است ؛ يك وقت هم نوبت به روسياه هاى امثال بنده مى رسد. به هر حال تركيب و قواره ى كلى نظام ، همان است ؛ البته اشخاص ، كم و زياد و كوچك و بزرگ دارند.
    حتى بنده در حالات بعضى از علماى بزرگ ديده ام كه آرزو و اميد تشكيل حكومت ، در آنها هم بوده است ؛ از جمله مرحوم سيد رضى (رضوان الله تعالى عليه ) كه از بعضى از اشعار و از منافثات او با خليفه ى عباسى ، اين معنى را به دست مى آيد و معلوم مى شود كه آن بزرگوار آرزو و طموح حكومت و خلافت را داشته است ؛ اما در جوانى سال 406 تقريبا سى سال قبل از برادر بزرگش علم الهدى ، از دنيا مى رود. همچنين من در يكى از كتابهاى ابن طاووس ديدم الان بعيد العهدم ؛ احتمال مى دهم ((كشف لثمرة المهجه )) باشد، كه از كتابهاى ابن طاووس است كه براى كه براى پسرش نوشته است كه مى گويد كه من از اخبار اهل بيت فهميده ام كه كسى از خاندان بنى هاشم در دوران غيبت به حكومت مى رسد و تشكيل حكومت مى دهد و من اميدوار بودم كه او، من باشم . گويا آن بزرگوار شرايطش را در خود جمع مى ديده است ؛ كه لابد در كسى مثل ابن طاووس ‍ جمع هم بوده است .
    آرزوى ائمه ى معصومين ، آرزوى علماى بزرگ و در نزديك به زمان خود ما، علماى بزرگى كه مشروطيت را امضاء كردند مثل مرحوم آخوند خراسانى ، مرحوم آقا شيخ عبدالله مازندرانى ، مرحوم آقا سيد اسماعيل صدر و ديگرانى كه مشروطيت را امضاء كردند اين بود كه يك قدم به حكومت اسلامى نزديكتر شوند.وقتى در دوران مشروطه ، در متمم قانون اساسى آن اصل را گذاشتند، مرحوم شيخ فضل الله نورى و ديگران به نظرشان مى رسيد كه كار بسيار بزرگى كرده اند، واقعا هم كار بزرگى بود.
    شما آن آرزوهاى هزار ساله و اميدهاى انباشته را مقايسه كنيد با آنچه كه در يك برهه ى زمان و در يك فرصت رحمانى و در حال نفحه يى از نفحات ربوبى ، به دست يك مرد الهى اتفاق افتاد. اگر خداى متعال امام را براى زمان ما ذخيره نكرده بود، همه ى اين شرايط باز هم به اين قضيه منتهى نمى شد. ماكه از نزديك قضايا را شاهد بوديم ، به اين معنا شهادت مى دهيم . خيلى بودند؛ علما بودند، فضلا بودند، بزرگان بودند؛ اما اگر شخص امام نمى بود و آن استقامت و توكل و اميد به خدا و اميد به مردم و خوشبينى به آحاد ملت وجود نمى داشت ،اين قضيه اتفاق نمى افتاد؛ ممكن بود چيز ديگرى بشود. اين حالتها در شخص امام بود و ما در احدى غير از ايشان نديديم . بنده عمرم با علما و بزرگان و قشرهاى مختلف روحانى گذاشته است ؛ احدى را نديدم كه به اندازه ى امام ، اين قدر به مردم خوشبين باشد و در آنها جوهر رشد سراغ داشته باشد. آن ايمانش به خدا، آن ايمانش به مردم يؤ من بالله و يؤ من بالمؤ منين آن توكلش ، آن شجاعت و نترسيدنش ‍ از مرگ ، آن بى علاقه گى اش به زخارف دنيايى .
    (97)



    h8 138


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #83
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    اگر احمد را بگيرند، من متاءثر نمى شوم !
    اول پيروزى انقلاب وقتى آقازاده ى يكى از علماى معروف و مبارز چند صباح بازداشت شده بود و آن آقا خيلى متاءثر و ناراخت بود،(98) ما در قم خدمت امام رفتيم ؛ ايشان گفتند اگر احمد را بگيرند شايد فرمودند ((و بكشند))؛ درست يادم نيست - من در باطن قلبم هم متاءثر نمى شوم ؛ در حالى كه ايشان به فرزندشان بسيار علاقه داشتند.(99) بنابراين ، تشكيل نظام اسلامى ، يك فرصت الهى بود و خداى متعال اسباب آن را فراهم آورد؛ حتى كسى مثل امام را براى اين كار ذخيره كرد؛((و ان الله اذا اراد شيئا هيّئا اسبابه )).
    اين خواست خدا بود. من و شما در مقابل چنين وضعى قرار داريم . اين شوخى است ؟ آيا اين كم است كه تا در گوشه يى ، به عقيده وسيله ى كسى مختصر نابسامانى پيدا مى شود، ريش بجنباند و بنا كند به اعتراض كردن و اشكال گرفتن ؟ تا در اداره يى براى او مشكلى پيدا شد و يك ماءمور دولتى به او چپ نگاه كرد، ياوه بسرايد كه حالا هم مثل زمان فلان است ؟ آيا اين ناشى از نفهميدن آنچه كه واقع شده است ، نيست ؟ اين ناشى از عدم معرفت نعمت خدا نيست ؟ يا خداى نكرده ناشى از انكار نعمت خداست ؟((يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها)). آيا اين ، جفا به اين حركت با اين عظمت نيست ؟ مگر وقتى موازين حكومت ، صحيح و كامل شد، در سراسر اين حكومت همه ى كارها دست خواهد بود؟ از كجا چنين چيزى ثابت شده است ؟ زمان اميرالمؤ منين كه مثال عدل و تقواست شما از اميرالمؤ منين كسى را اعدل و اتقى فى احكام الله و اخشن فى ذات الله مى شناسيد؟ حكامى كه بر ولايات مسلط بودند و خود اميرالمؤ منين آنها را فرستاده بود، آيا همه ابوذر و سلمان بودند؟ نه ، چهار نفر مثل ابوذر و سلمان و عمار داشت ؛ ما بقى آدمهاى عوضى بودند. تاريخ را برداريد نگاه كنيد. يكى از استاندارهاى اميرالمؤ منين ، زياد بن ابيه بود كه بر منطقه ى وسيعى حاكم بود.بسيارى از قبيل او، عبيدالله بن عباس بود كه مى دانيد چه كار كرد. عبيدالله بن عباس شبانه رفت و به دشمن پناهنده شد؛ از معاويه پول گرفت و لشكر گاه خود را ترك كرد! شبانه رفت وو به دشمن پناهنده شد، شما چگونه درباره ى او قضاوت مى كنيد؟ فرمانده كل نيروهاى امام حسن (عليه الصلاة و السلام ) در مقابل معاويه ؛ شب خوابيدند، صبح بلند شدند، ديدند از خيمه بيرون نمى آيد؛ يك ساعت ، دو ساعت ، بعد داخل خيمه رفتند و ديدند نيست ؛ دقت كردند، ديدند آن طرف خيمه شكافته است ؛ بعد قضيه روشن شد.
    اين چه كار بيجايى است كه اگر رئيسى ، مرئوسى ، ادارى يى ، قاضى يى و يا مسؤ ول بخش خاصى از تشكيلات حكومت اسلامى ، پايش را كج بگذراند، آن آقايى كه با او مواجه مى شود، فورا شروع به اصل نظام اسلامى ، اصل جمهورى اسلامى ، اصل حكومت اسلامى ، اهانت كردن ؟! البته به فضل الهى ، مثل هميشه از اول انقلاب تا كنون ، اكثر مردم و اغلب علما و روحانيون ، خوب و با انصاف و متوجه حقايق بوده اند؛ اما در گوشه و كنار، كسانى آن طورى پيدا مى شوند. اين ناشى از چيست ؟ ناشى از نشناختن قدر جمهورى اسلامى است . هر كس امروز با جمهورى اسلامى سرسنگين باشد، كافر به نعمت الله است . البته كافر به نعمت الله ، به معناى كافر بالله نيست . كفر نعمت ، در مقابل ذات مقدس بارى تعالى ، يكى از گناهان بزرگ است و خدا كند ما دچار چنين گناهى نشويم .
    (100)



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #84
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    1009404wi8qp9yf49
    من خودم ، در اين درسها، در اصفهان شركت كردم
    جامعه ى محيط به حوزه ى علميه اگر حوزه ى علميه زنده و شاداب و پويايى را در درون خود ببيند، با آن رابطه برقرار مى كند و بر پيرامون خود اثر مى گذارد؛ و حوزه ى علميه ى اصفهان اين گونه بود، كه بعد از گذشت مدت نه چندان طولانى ، مثل چشمه يى شد كه سرزير مى شود و خير و بركت آن به تمام بلاد مى رسد. از اصفهان ، قبل از ان قزوين تا اقصاى خراسان ، علما و فقها و مبلغان و شيخ الاسلام ها به وسيله ى همين مركزيت علمى و فقهى گسيل شدند. پدر شيخ بهايى و خود شيخ بهايى سالها در هرات زندگى كردند. آنها براى تبيين دين و فقه شيعه به مردم ، به هرات فرستاده شده بودند. اين حوزه گسترش خود را پيدا كرد و در واقع اصفهان گل سر سبد مجموعه ى تلاشهاى علمى يى شد كه در قرن اول و دوم دوران صفوى از طرف علماى بزرگ شيعه مبذول شده بود.
    اين حوزه هيچ وقت متوقف نشد و لنگ نماند. شما ببينيد بزرگانى كه از خود اصفهان بودند، اينها نه فقط اصفهان و شهرهاى نزديك آن را در وقتى كه ارتباطات دشوار بود، آباد كردند؛بلكه نجف را هم آباد كردند. مرحوم وحيد بهبهانى ، اصفهانى است و شما مى دانيد كه ايشان چه حق عظيمى بر طريقه ى مجتهدان و فقه مرسوم و متداول امروز ما دارد. بزرگترين فقهاى دو قرن پيش و شاگردان آنها تا زمان شيخ انصارى و بعد شيخ انصارى ، آفريده ى مكتب علمى محققانه ى وحيد بهبهانى هستند. يك طلبه ى اصفهانى به مراحل عالى علمى مى رسد؛ آنها حوزه ى كربلا، و زير نظر حوزه ى كربلا، حوزه نجف را چون در زمان وحيد بهبهانى ، كربلا محور بود رونق مى بخشد و افرادى مثل شيخ جعفر شوشترى ، كاشف الغطاء و علامه ى بحر العلوم ، تا برسد به زمان صاحب جواهر و شيخ انصارى و ديگران ، از اين سرچشمه بهره مى گيرند. يا مرحوم كلباسى كه اصفهانى است ، يا مرحوم شيخ محمد تقى كه اصفهانى است ، و همچنين بزرگان و خانواده هاى عظيم علمى ديگرى كه اگر انسان بخواند از خاندانهاى علمى اصفهان اسم بياورد، بايد يك فهرست طولانى را ذكر كند. اينها نه فقط اشخاص عالمند، بلكه خاندانهاى علمى اند. يك دسته اينهايند، يك دسته هم پرورش يافتگان اصفهان اند. ميرداماد، استرآبادى است ؛ اما ساخته و پرداخته ى اصفهان است . سيد شفتى ، رشتى است ؛ اما توليد شده ى اصفهان است . بزرگانى كه در تاريخ فقه و فلسفه و عرفان و حديث ما براى آنها نظيرى نمى شود يافت كمتر مى شود يافت ، در آن دوره ، همه پرورش ‍ يافتگان اصفهان بودند. امثال مجلسى اول و مجلسى دوم هم كه معلوم است اصفهانى هستند. حتى مكتب فلسفى اصفهان به تهران منقل شد، كه فلاسفه يى كه در قرن اخير هجرى در اصفهان بودند، شاگردان آنها هستند. براى حوزه ى اصفهان در طول تاريخ ، چنين ارزشگذارى يى مى شود كرد. ببينيد چقدر پايگاه بلندى است .


    h8 142
    در دوره ى اخير يعنى زمانى كه اساتيد ما در آن تحصيل مى كردند باز اصفهان مركز است . مرحوم آية الله بروجردى ، مرحوم نائينى ، مرحوم آية الله آسيد ابوالحسن اصفهانى ، مرحوم آقا ضياء عراقى ، فرآورده ها و پرورش ‍ يافتگان اين حوزه اند، كه بعد به نجف رفته اند و مراتب عالى علمى شان به آن جا رسيده است كه هر كدام يك ستاره ى درخشان و يك اسم ماندگار شده اند.
    البته در زمان مرحوم آية الله بروجردى كه قم اوج تحصيلى پيدا كردند؛ اما همان وقت هم باز اصفهان مشغول بود. من خودم در سالهاى 37 و 38 به اصفهان آمدم و ديدم كه در همين مدرسه ى چهار باغ ، حد اقل دو درس ‍ خارج گفته مى شد، كه من چند روزى در اصفهان ماندم و در اين درسها شركت كردم . مرحوم آسيد محمد رضاى خراسانى بود كه در آن ايوان زير گنبد مسجد چهار باغ درس مى گفت ؛ در ايوان رو به روى او هم عصرها مرحوم مفيد درس مى گفت . در همان مدرسه ، مرحوم مفيد، هم درس ‍ خارج فقه مى گفت ؛ هم درس اسفار. امروز هم بحمدالله حوزه ى علميه ى اصفهان بخصوص بعد از حضور حضرت آقاى مظاهرى (دامت بركاته ) جلوه ى ديگرى پيدا كرده است و از لحاظ تعداد طلاب و رشته هاى تحصيلى و پيگيرى كار، رونق ويژه يى دارد. پس اين جا يك حوزه ى اساسى ، عميق و داراى مفاخر و افتخارات تاريخى است .
    (101)


    h8 144


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #85
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    1009404wi8qp9yf49
    اى فرشته در لباس انسان ، تو با چشم خود چه مى بينى ؟
    شهيد خرازى به رفقايش گفته بود من اهميت نمى دهم درباره ى ما چه مى گويند؛ من مى خواهم دل ولايت را راضى كنم . مى دانست كه آن دل آگاه و بصير، فقط به ايران ، به جماران ، به تهران و به مجموعه ى يك ملت مى انديشد؛ به دنياى اسلام مى انديشد و در وراى دنياى اسلام به بشريت .
    اين كه گفتند در وصيت نامه ى جوانها تاءمل كنيد، به خاطر همين است . در لابلاى سطور همين وصيت نامه هايى كه گاهى با خط بد و با سطح سواد پايين نوشته شده ، انسان نفوذ نگاه هوشمندانه ى يك آدم سياست شناس را مشاهده مى كند. بعضى از آنها به معناى واقعى بچه و نوجوان بودند پانزده سال ، شانزده سال داشتند اما طورى حرف مى زدند كه گويى بر منبر بلند منطقه ى اسلامى و بر فراز تمام قضاياى جارى در اين منطقه قرار گرفته اند و قضايا را از آن جا دارند نگاه مى كنند. ما اين هوشيارى و آگاهى به شاءن و مسؤ وليت را در خيل انبوه مجاهدان و شهيدان طول تاريخ مشاهده نمى كنيم ؛ يعنى ما خبر نداريم ؛ شايد ان وقت هم كسانى اين طور بوده اند؛ اما منعكس نيست .
    خصوصيت مردم ، خصوصيت عرفانى و رقت آنهاست . يكى از فرماندهان يكى از گردانهاى لشكر امام حسين ، در عمليات فاو به رفيقش مى گويد به آسمان نگاه كن ؛ آيات قرآنى كه در آسمان نوشته است ، خبر از پيروزى ما مى دهد! كدام آيات قرآن ؟ اى چشم بصير! اى فرشته در لباس انسان ! تو با چشم خود چه مى بينى ؟! تو به كجا رسيده اى ؟! مثل يك عارف نود سال عبادت كرده و زهد ورزيده ، حقايق اين عالم را حكيمانه مشاهده مى كنند و وراى پرده ى مادى جسمانى را مى بينند.
    عزيزان من ! اين بصيرت چگونه حاصل مى شود؟ بر اثر گداشتن از خود؛ همين يك كلمه ى آسان ، اما در عمل ، آن قدر مشكل ، كه اكثر انسانها در همين دو قدم اين يك كلمه ، در جا زده اند و مانده اند. بيچاره ما گرفتاران ((خود)) و ((من )). وقتى به پشت سرت نگاه نكردى ، وقتى به حرف اين و آن توجه نكردى ، وقتى نور هدايت الهى را دنبال كردى و با همه ى خطراتش ‍ به راه افتادى ، دريچه ى دل باز مى شود. جوان ، خانواده ى خود را رها مى كرد؛ يخچال خنك تابستان و بخارى گرم زمستان را رها مى كرد و زير آفتاب پنجاه درجه ى خوزستان يا در برفهاى بيست درجه زير صفر كردستان مى رفت ؛ بدون اين كه نامى از خودش بگذارد. نام آورانى كه امروز نامشان فضاى زندگى ما را پر كرده ، خودشان نام نمى خواستند. اگر صد عمليات بود و اين جوانان مؤ من امثال شهيد همت و شهيد خرازى و شهيد ميثمى و شهيد ردانى پور و بقيه ى سرداران بزرگ و شهداى عزيز اصفهان و ديگر مناطق آن عملياتها را انجام مى دادند و اثرى از آنها نبود، نمى گفتند چرا. اين جاست كه دريچه ى دل باز مى شود و نور معنويت به آن مى تابد.


    h8 146

    من يك وقت در دوران جنگ وصيت نامه ى جوانى را بعد از شهادتش ‍ ديدم ؛ خيلى عرفانى بود و من را خيلى منقلب كرد. پدر بزرگ اين جوان ، يكى از مراجع معروف عارف و سالك بود. من به آن جايى رسيد كه پدر بزرگ او با پنجاه سال سلوك عرفانى و علمى نتوانسته بود به آن جا برسد. اينها براى يك كشور نعمت و ذخيره است . اين شهيدان براى آرمان اسلام به شهادت رسيدند؛ اسلامى كه در همه ى زندگى پياده شود؛اسلامى كه عدالت را به دنبال آورد؛ اسلامى كه طرفدار خود را عزيز كند؛ اسلامى كه ملت ايران را با ملت فلان كشورى كه رؤ سايش براى خاطر چهار روز بيشتر حكومت كردن ، حاضرند بروند پاى تخت حكومت فلان مستكبر را ببوسند، متفاوت كند؛ اسلامى كه مسؤ ولانش در كشور، دنبال اداى تكليف باشند، نه دنيا زده و رفاه زده .(102)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #86
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    مثالهاى روشنى از دخالتهاى آمريكا
    به من آمارى دادند كه دولت امريكا از سال 1945 تا امروز در سرنگونى چهل دولت مستقل ، كه تابع امريكا نبودند، نقش ايفاكرده و در بيست و چند مورد دخالت نظامى داشته است . اين دخالتها بدون استثناء با كشتار عمومى و با فجايع بزرگ ، همراه بوده است . البته در مواردى ، موفق شده و در مواردى هم ناكام مانده و موردى هم ناكام مانده و موفق نشده است . آنچه كه در ذهن خود ماست و از ياد ماها دور نيست ، مثالهاى روشنى است ؛ از جمله بمباران اتمى ژاپن در پايان جنگ جهانى دوم ، كه آقاى رئيس جمهور اشاره كردند؛ مثال ويتنام ، آن جنگهاى خونين ، آن فجايع فراموش نشدنى كه بالاخره هم با ناكامى امريكا تمام شد؛ مثال شيلى ؛ مثال خود ايران در كودتاى 28 مرداد كه ماءمور امريكايى به تهران آمد و مشغول برنامه ريزى و اقدام شد؛ و بعد هم خودشا اين موضوع را اعلام كردند و اسنادش نيز منتشر شد كه الان در دسترس همه است و همچنين در جاهاى متعدد ديگر. عامل همه ى اينها، كمپانيهاى بزرگ اقتصادى ، سردمداران مالى بزرگ امريكا، احزاب اقتدار طلب ، دستجات پر نفوذ صهيونيستى ، شخصيتهاى معيوب از لحاظ فكرى و اخلاقى كه در راءس ‍ كارها هستند مى باشند. اين پرونده ى بسيار سنگينى است ؛ اين گذشته ى بسيار ننگينى است ؛ اينها چيزهاى كوچكى نيست . براى اينها نابودى انسانها مهم نيست ، نابودى ثروتها مهم نيست ، نابودى عدالت مهم نيست ، فاجعه هاى بشرى مهم نيست ، اين مسايل هيچ كدام مانع سر راه اينها محسوب نمى شوند. البته براى حفظ ظاهر امكانات فراوان تبليغى و رسانه يى را هم در اختيار دارند. تعبير كردند به ((صداى بلندتر))، تعبير درستى است . سعى مى كنند با هم صداى بلندتر فضاى دنيا را آن طور تنظيم كنند كه اين فاجعه آفرينى را بپوشانند؛ چهره ى آنها را باز هم طرفدار صلح ، طرفدار مردم سالارى و دموكراسى ، طرفدار حقوق بشر نشان بدهد.(103)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #87
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    فقط اين قسمتش را منتشر كردند
    امروز سعى مى شود اصولى ظاهر الصلاح به عنوان اصول آمريكايى معرفى بشود. در سخنرانى يى كه رئيس جمهور آمريكا در كنگره ى آن كشور كرد، به اين موضوع اشاره يى كرد و بعد متاءسفانه جمعى از روشنفكران آمريكايى براى ايجاد پشتوانه ى نظرى اين حرف بيانه ى مفصلى تنظيم كردند كه به بشريت خلاف واقع گفتند؛ به مخاطبات خودشان دروغ گفتند. سعى كردند اصل قضيه را، كه همان آزمندى و قدرت طلبى و هوس سلطه ى بر جهان است ، پوشيده نگهدارند. البته براى آنها افكار عمومى خودآمريكا هم خيلى مهم است شيشه ى حيات اينها دست آمريكاست كه شنيدم چون در اين بيانيه به برخى از نقاط ضعف آمريكا اشاره شده بود البته به نقاط ضعف بسيار كوچكى در قبال نقاط ضعف بزرگ آمريكا اشاره شده بود البته به نقاط ضعف بسيار كوچكى در قبال نقاط ضعف بزرگى كه آمريكا دارد همان كسانى كه مدعى آزادى بيان و فكرند، آن بخش ازبيانيه را در خودآمريكا منتشر نكردند، در همين بيانيه كه كاملا پيدا و مشخص است كه بدون ترديد با هماهنگى دستگاههاى اطلاعاتى و امنيتى و نظامى تنظيم شده ، چون بعضى از بخشهايش مورد علاقه ى آنها نبوده و اندكى نه زياد، خيلى كم در آن افشاگرى بود اگر بيانه را ديده باشيد، پى مى بريد نگذاشتند همان بيانيه در داخل آمريكا منتشر بشود و در ساير نقاط دنيا منتشر كردند. آن قسمتهاى مربوط به جنگ را در خود آمريكا منتشر كردند كه اثبات كنند بوش دنبال يك جنگ عادلانه است ! يك جنگى كه دفاع از منافع ملى آمريكا در آن هست ؛ فقط اين قسمتش را منتشر كردند.(104)
    1009404wi8qp9yf49


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #88
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    روشنفكران اجاره ى آمريكايى
    البته طراح اين سياست ، رئيس جمهور امريكا نيست ؛ مختص به زمان او هم نيست . مردان پشت پرده ى سياست در امريكا هستند كه اين كار را مى كنند. البته موقعيتها مى تواند خواستهاى بزرگ را دور يا نزديك كند. به توجيه عوام عوام فريبانه هم احتياج دارند كه اين بيانيه روشنفكران امريكا متاءسفانه متصدى اين كار شده است كه من نمى خواهم به آن بپردازم ؛ اين كار روشنفكران خود ماست ؛ وظيفه ى اساتيد و زبدگان و نخبگان سياسى و فرهنگى كشور است كه لابه لاى اين كلمات را بشكافد و آن حقيقت تلخى را كه در بيانيه يى از طرف تعداد معدودى پنجاه و چند يا شصت نفر از روشنفكران آمريكايى ، روشنفكرى آمريكا يك نقطه سياه فراموش نشدنى پيدا كرد. روشنفكرنى كه بايد علنا و صريحا باجنگ ، با تعرض ، با تجاوز، با كشتار بى حساب ، مخالفت كنند و روشنفكران در آمريكا در طول سالهاى متمادى اين كار را كرده اند، حالا بيايند حركت كمپانيهاى آمريكايى را كه مى خواهند با نوك پيمان دستگاه سياسى و رياست جمهورى به پيش برود، توجيه كنند و فتواى قتل عام صادر كنند؛ فتواى روشنفكرى ؛ بر سر سفره ى كمپانيهاى صهيونيستى نشستن و فتواى قتل ملتها را صادر كردن ، چيزى است كه لكه ى ننگ آن از دامن هيچ روشنفكرى اگر مرتكب بشود پاك نخواهد شد و متاءسفانه اين روشنفكران اجاره يى مرتكب چنين خطايى بزرگى شدند.(105)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #89
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    شما حاضرين همين سخنرانى را در آمريكا پخش كنيد؟
    آمريكاييها اصولى را به عنوان اصول آمريكايى معرفى مى كنند و مى گويند اين اصول جهانشمول است . اين اصول ، آزادى انسان ، آزادى فكر، كرامت انسان ،حقوق بشر و از اين قبيل چيزهاست ؛ اين اصول آمريكاييند؟! مشخصه ى جامعه ى آمريكايى امروز اينهاست ؟! مشخصه ى حكومت امروز آمريكا اينهايى است كه شما ذكر كرديد؟! آيا اين حكومت نبود كه بوميان اصلى سرزمين امريكا را قتل عام كرد؟ سرخپوستان امريكا را نابود كرد؟ آيا اين حكومت و عوامل مؤ ثر در اين حكومت نبودند كه ميليونها آفريقايى را ازداخل خانه هايشان به بردگى گرفتند و دختر و پسر جوان آنها را براى بردگى ربودند و سالهاى متمادى با سخت ترين فاجعه ها با اينها رفتار كردند؟ امروز يكى از تراژدى ترين آثار هنرى اثرى است كه زندگى برده دارى را در آمريكا نشان مى دهد كه شايد قريب به دويست سال است كه اين نوشته هنوز زنده است ؛ ((كلبه ى عموتام )). اين است واقعيتهاى آمريكا؛ اين است حكومت آمريكا؛ اين است آن مشخصه و مميزه يى كه نظام آمريكايى به دنيا نشان داده ، نه آزادى انسان ، نه برابرى انسان . كدام برابرى ؟! شما هنوز هم بين سياه و سفيد برابرى قائل نيستيد. همين امروز هم از نظر شما رگه ى سرخ پوستى در يك نفر آدم در هر يك از مراحل گزينش ادارى يك نقطه ى ضعف براى او محسوب مى شود. برابرى انسانها! آزادى فكر! شما حاضرين همين سخنرانى ، سخنرانى آقاى رئيس ‍ جمهور را در رسانه هايتان در آمريكاپخش كنيد؟ اگر آن با آزادى فكر و آزادى بيان هست ، همين سخنرانى نيم ساعته ى آقاى خاتمى را برداريد پخش كنيد. كدام آزادى فكر؟(106)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #90
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    حاليا چشم جهان نگران من و توست
    ما عناصر قدرت فراوانى داريم ، اينها را بايد حفظ كنيم و روز به روز آن را افزايش بدهيم . ما ضعيف نيستيم . بايد در مقابل تهديد آمادگى داشته باشيم . اگر نداريم ، بايد آمادگى ايجاد كنيم ؛ و اگر داريم ، حفظ كنيم وافزايش ‍ بدهيم . در مقابل اعلان جنگ ، اعلان دفاع همه جانبه روى ((همه جانبه )) تكيه و تاءكيد مى كنم و در مقابل اقدام به جنگ ، اقدام به دفاع و ضربه ى متقابل .
    موضع ما چيست ؟ ما از هيچ جنگى استقبال نمى كنيم ؛ اين را همه بدانند؛ اين موضع متحد و يكپارچه ى همه مسئولان نظام است ؛ اجتناب از جنگ را وظيفه ى خود مى دانيم . معتقديم رويكرد كنونى آمريكا منطقه و دنيا را به بى ثباتى مى كشد. و در عين حال معتقديم كه آمريكا در برآورد تواناييهاى خودش دچار مبالغه است . همه ى عناصر لازم براى آنچه كه آنها مى خواهند به دست بياورند، موشك و اتم نيست ؛ خيلى چيزهاى ديگر لازم است كه آنها ندارند. در مورد تواناييهاى ملت بزرگ ، منطقه ى حساس و مسؤ ولان هوشيار ما هم دچار غفلتند. ما تواناييهاى انسانى داريم ، تواناييهاى جغرافيايى داريم . منطقه ى ما، منطقه ى بسيار حساسى است . بى ثاتى در اين منطقه دنيا را بى ثبات مى كند؛ اينها حقايق بسيار مهمى است كه بايد به آنها توجه داشته باشيم . جمهورى اسلامى ايران هم ((
    طالبان ))
    نيست كه بند نافش به يك كشور بيگانه وصل بود، لذا وقتى كه بند ناف را قطع كردند، به خودى خوداز بين رفت . جمهورى اسلامى كشورى برزگ ، با مردمى بزرگ ، با امكاناتى فراوان ، با سرزندگى و نشاط فراوان ، با عقبه ى طولانى در همه ى دنياى اسلام و با قدرت بازدارندگى بسيار بالاست ؛ جمهورى اسلامى قابل مقايسه با جاهاى ديگر نيست .
    آنچه كه جان كلام طرف آمريكايى است اين است ؛ به ما مى گويد ضعيف باشيد، وابسته باشيد، دست نشانده باشيد، تا به شما حمله نكنيم ؛ و اين چيزى است محال . ما ضعيف نيستيم ، قوى هستيم ، عزيز هستيم ، سربلند هستيم . نه ملت ما، نه دولت ما، نه تاريخ ما و نه فرهنگ ما اجازه ى تسليم در مقابل هيچ دشمنى را نمى دهد و اين ملت به هيچ وجه تسليم نخواهد شد. موضع ما پاى فشردن بر حق و به كارگرفتن عقل و حزم و تدبير است و تنها راه حفظ كشور را همين مى دانيم . بايد مواضع بر حق خودمان را حفظ كنيم و بايد عقل و تدبير و حزم را در همه ى مراحل به كار ببنديم . در اين دوره نخبگان وظايف سنگينى دارند و اين دوره ، دوره ى آزمايش مهمى است .

    روزگارى شد و كس مرده ره عشق نديد

    حاليا چشم جهانى نگران من و توست

    چشم تاريخى ، نگران من و توست . امروز شما صحنه گردانان و قهرمانان و كارگردانان اصلى يكى از مقاطع مهم تاريخ كشور هستيد؛ بايد حواستان را خوب جمع كنيد. خوشبختانه اصلى ترين بخشهاى كه اين مسائل به آنها ارتباط پيدا مى كند يعنى شوراى عالى امنيت ملى و همه جريانهايى كه از بخشهاى گوناگون دولتى و حكومتى به اين شورا وصل مى شود فعالند و مشغول فعاليتهاى خوبى هستند؛ دستگاههاى ديگر هم بايد بر تلاش و جديتشان بيفزايند.(107)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 9 از 10 نخستنخست ... 5678910 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/