1009404wi8qp9yf49
سوغات رضاخان از غرب
رضاخان قلدر وقتى خواست از غرب براى ما سوغات بياورد، اولين چيزى كه آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نيزه و همان قلدرى قزاقى خودش . لباسها بايد بلند نباشد. بايد كوتاه باشد؛ كلاه بايد اين طورى باشد؛ بعد همان را هم عوض كردند: اصلا بايد كلاه شاپو باشد! اگر كسى جراءت مى كرد غير از كلاه پهلوى كلاهى كه آن موقع با اين شناخته مى شد كلاه ديگرى سرش بگذارد، يا غير از لباس كوتاه چيزى بپوشد، بايد كتك مى خورد و طرد مى شد؛ اين چيزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر چادركه برداشته شده بود - اگر روسرى هم سرشان مى كردند و مقدارى جلوى چانه شان را مى گرفتند، كتك مى خوردند! چرا؟ براى اين كه در غرب ، زنها سر برهنه مى آيند! اينها را از غرب آوردند. آن چيزى را كه براى اين ملت لازم بود، نياوردند؛ علم كه نيامد، تجربه كه نيامد، جد و جهد و كوشش كه نيامد، خطرپذيرى كه نيامد هر ملتى بالاخره خصوصيات خوبى دارد اينها را كه نياوردند؛ آنچه را هم كه آوردند، بى دريغ قبول كردند؛ فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن ، چون غربى است ، بايستى پذيرفت ؛ جاى برو برگرد ندارد! براى يك كشور، اين حالت بزرگترين سم مهلك است ؛ اين درست نيست .(35)