صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 91

موضوع: *^*خاطرات و حكايتها - جلد هشتم *^*

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    همان آدمها، حالا فرش قرمز پهن مى كنند!!
    انسان اگر زندگى سياسى بعضيها را از اول انقلاب تا حالا نگاه كند، مى بيند ملقمه ى عجيبى از انواع و اقسام فكر هاست ! يك روز بود كه چنين آدمهايى به اين اكتفا نمى كردند كه در شعارها مردم فقط ((مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروى )) بگويند؛ مى گفتند بايد بگوييم ((مرگ بر شرق و غرب ))! ما مى گفتيم شوروى سمبل يك تفكر و يك راه غلط است ؛ امريكا سمبل جنايت و ستم است ؛ چه دليلى دارد شما بگوييد ((مرگ بر شرق و غرب ))؟! مى گفتند شما محافظه كار و سازش طلبيد! از جمله ى همين حضرات ، الان كسانى هستند كه حاضرند بروند رسما در مقابل امريكا و انگليس عذر خواهى كنند و بگويند ما غلط كرديم ، اشتباه كرديم به شما بدگويى كرديم ؛ ما را ببخشيد! بعضى از همين افراد، آن روز در اوايل انقلاب ، روى تنديهاى بى رويه ، يك نظرات عجيب و غريب اقتصادى مطرح مى كردند كه انسان شاخ در مى آورد! مى گفتيم اينها كجايش اسلامى است . مى خواستند تفكرات بسيار تند چپ سوسياليستى را به اسم اسلام تحميل و پياده كنند. بعضى از آنها كه مسؤ وليت داشتند، كارهاى بدى هم در آن روز انجام دادند. من فراموش نمى كنم ، ما در شوراى انقلاب - سالهاى 57 و 58 قانونى داشتيم كه سرمايه دارهاى قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسيم كرده بود؛ بند(الف )، بند (ب )، بند (ج )، بند(د)، بند (ب ) كسانى بودند كه سرمايه هاى آنها از طريق نامشروع و غير قانونى به دست آمده بود؛ حكمش هم اين بود كه دولت بايد اينها را تصرف كند. بند(ج ) كسانى بودند كه سرمايه هاى آنها از راه نامشروع به دست نيامده بود؛ ليكن وامهاى كلانى را از بانك گرفته بودند، تقلب كرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابر اين اينها بايد وامهاى خود را ادا مى كردند؛ اگر ادا مى كردند، كارخانه ها مال خودشان مى شد؛ اما اگر پرداخت نمى كردند، كارخانه هاى آنها تصرف مى شد. اوايل رياست جمهورى من گروهى مسؤ ول تشخيص بند (ب ) و (ج ) و اين طور كارها بودند. البته اين كارها دست بنده به عنوان رئيس ‍ جمهور نبود؛ دست نخست وزير و دستگاه هياءت دولت بود. من اطلاع پيدا كردم يك عده در اين هياءت هستند و اصرار دارند كه بند (ج ) را به بند (ب ) تبديل كنند؛ يعنى كارخانه يى كه مى شد صاحب آن بدهكارى اش را به بانك بدهد، بعد كارخانه اش را راه بيندازد و كار كند و كارگرانش هم بى كار نباشند، مى خواستند نگذارند اين كار انجام بگيرد. در آن موقع ، چنين گرايش چپ ضد سرمايه دارى افراطى نابحق وجود داشت . همان آدمها حالا كسانى هستند كه حاضرند در مقابل كمپانى دارها و سرمايه دارهاى صهيونيستى فرش قرمز پهن كنند تا به ايران بيايند و سرمايه گذارى كنند! انسان از چپ ترين ايده هاى ماركسيستى ، به افراطى ترين ايده ى دست راستى اقتصادى متحول شود؛ اسمش را هم تجديد نظر بگذارد! اين تجديد نظر نيست ؛ اين هرهرى مسلكى است . آن روز افراط بود، امروز هم افراط است . وجود اين آدمهاى تجديد نظر طلب در برخى از دستگاههاى گوناگون ، اسباب زحمت و خطر است . اگر در دانشگاه باشند، ضرر مى رسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر مى رسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر مى رسانند؛ هر جا و در هر نقطه اى باشند، ضرر مى رسانند. يكى از آسيبهاى ما اين است .(16)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    من تحزب رااين نمى دانم
    بعضى از مشكلات ما ناشى از ضعف بعضى از مديريتهاست ؛ به كارهاى جزيى و فعاليتهاى سياسى و حزبى سرگرم و مشغول مى شوند. اين قدر كه من در اين خصوص تاءكيد مى كنم ، بعضيها مى گويند فلانى با حزب و تحزب مخالف است ؛ در صورتى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، اولين حزب را ما درست كرديم . اگر تحزب به معناى واقعى كلمه وجود داشته باشد، من طرفدار آن هستم ؛ منتها من تحزب را اين نمى دانم كه عده يى از داعيه داران سياسى ، به دنبال كسب قدرت ، دور هم جمع شوند ده نفر، پانزده نفر، بيست نفر و با شعار و ايجاد هيجان و جذابيتهاى دروغين ، مردم يا گروههاى از مردم را به اين طرف و آن طرف بكشانند و مرتب دعوا و اختلاف راه بيندازند و براى اين كه بى كار نمانند، يك مساءله ى كوچك را بزرگ كنند، يك چيز كم اهيمت را پر اهميت جلوه دهند و روزها و هفته ها درباره اش بحث و تحليل كنند؛ بر اساس آن ، دوست و دشمن معين كنند؛ فلان كس ، فلان طرفى است ، پس دشمن است ؛ فلان كس ، فلان طرفى است ، پس دوست است . بنده اينها را تحزب نمى دانم ؛ اينها روشهاى غلط سياسى است كه در دنيا هم رايج است . دل ما خوش بوده است كه در ايران اين چيزها رايج نباشد؛ اما متاءسفانه بعضيها به اين چيزها دلبستگى دارند. خيلى خوب ؛ اما اگر كسى مسؤ وليتى را قبول كرد، چنانچه بنا شد دلبستگى يى پيدا كند، به آن مديريت ضربه خواهد زد. من يك وقت به بعضى از مسؤ ولان دولتى پيغام دادم و گفتم شما آن ساعاتى را كه در جلسه ى حزبى خود صرف مى كنيد البته نمى گويم پول و امكانات مى گيريد متعلق به دولت و مردم است ؛ شما حق نداريد آن را صرف مسائل حزبى و جناحى و گروهى و امثال اينها بكنيد. يك مقدار ضعفهاى ما ناشى از اينهاست ؛ والا ما مديران خوبى داريم . بعضيها به مديران دولتى ايراد مى گيرند؛ نه ، مديران ما در بخشهاى مختلف بر روى هم خوشبختانه مديران خوبى هستند؛ بعضى از آنها حقيقتا در جاهايى همت مى گمارند، كه من نمى خواهم از آنها اسم بياورم ؛و الا جا داشت اين كار را بكنم . از همين مسؤ ولان دولتى افرادى هستند كه مى شود اسم آنها را آورد و به عنوان آدمهاى موفق به مردم معرفى كرد؛ منتها اسم آوردن از بعضى ، ممكن است نفى بعضى ديگر تلقى شود؛ بنابر اين اسم نمى آورم ؛ اما خوشبختانه از اين گونه افراد داريم ؛ به شرطى كه آن كارهايى كه گفتم ، نباشد.(17)



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    1009404wi8qp9yf49
    امام باقر عليه السلام فرزند خود را به اين منطقه گسيل داشت
    شهرستان كاشان از جمله ى مناطق معدودى در كشور ماست كه از اوايل قرون اسلامى با محبت اهل بيت و شناختن حقيقت آنها معروف شد و از آغاز توانست در بين امواج متراكم و متلاطم سياستهاى اموى و عباسى ، حقيقت را بشناسد. آن طورى كه معروف است ، امام باقر(عليه الصلاة و السلام ) فرزند خود جناب على بن محمد الباقر كه در مشهد اردهال مدفون است را براى توجه دادن مردم و پاسخگويى به احساسات ارادتمندانه ى آنان به ساحت اهل بيت ، به اين منطقه گسيل كردند. در جمع علما و دانشمندان چه فقها و محدثان ، چه دانشمندان علوم رياضى ، چه فيلسوفان و حكيمان و متكلمان نام كاشان يك برجستگى دارد. اين سوابق را ما براى اين تكرار نمى كنيم كه خود را به گذشته دلخوش كنيم و از حال غافل بمانيم ؛ نه ، نشاندهنده ى استعدادهايى است كه در حال حاضر از آن استعدادها بايد كمال استفاده بشود. به مردم داراى چنين ريشه ى تاريخى نگويند كه شما گذشته و تاريخ نداريد؛ چرا، همه جاى كشور ما همين طور است . من مقيدم در هر منطقه يى روى نام پر افتخار مفاخر و چهره هاى علمى و فرهنگى آن شهر تكيه كنم . از زمان ائمه (عليهم السلام ) در سلك روات ، على بن محمد قاسانى بود كه در طريق بسيارى از روايات ، نام شريف اين محدث بزرگ وجود دارد. در قرونى كه تاءليفات اسلامى رواج داشت ، بزرگان و شخصيتهاى برجسته ى علمى در فقه و حديث - مثل قطب راوندى ، يا قبل از او، سيد ابو الرضا فضل الله راوندى بودند. يا غياث الدين جمشيد كاشانى ، رياضيدان برجسته و معروف قرون گذشته ، متعلق به اين منطقه بوده اند. در دوره هاى بعد، فقها و حكما و متكلمان بزرگ ، مفسران برجسته و نام آور، شخصيتهاى سياسى و مؤ لفان نامدار امثال فيض كاشانى ، ملا مهدى نراقى و پسرش ملا احمد نراقى در اين منطقه استمرار پيدا كرده اند و انسان هيچ زمانى را نمى بيند كه اين زنجيره قطع شده باشد؛ مرتب علماى بزرگ ، مفسران ، مؤ لفان و شخصيتهاى برجسته و عظيم القدر حضور داشتند، تا نزديك زمان ما مى رسد: مرحوم ملا حبيب الله كاشانى ، مرحوم آية الله حاج مير سيد على يثربى كاشانى كه من تاءسف مى خورم از اين كه اين بزرگان علم و معرفت به قدر ظرفيت علمى شان شناخته شده نيستند در عالم سياست ، مرحوم سيد ابوالقاسم كاشانى ، و همين طور فهرست طولانى شعراى گذشته و حتى زمان ما، عرفا و انواع و اقسام معرفتها و دانشها؛ اينها براى يك شهر افتخار است .(18)


    h8 33


    h8 34


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    در حق فيض كاشانى ظلم شده است
    به بعضى از شخصيتهاى تاريخى كاشان ظلم شده است ؛ يعنى حق آنها آن چنان كه بايد، شناخته نشده است ؛ يكى از آنها مرحوم فيض كاشانى است . فيض كاشانى ، يكى از شخصيتهاى كم نظير است ؛ انسانى كه در چندين علم مختلف جزو سر آمدان است ؛ يك حكيم و فيلسوف بزرگ ، يك متكلم برجسته ، يك محدث نام آور، يك رجالى صاحب مبنا و مكتب ، يك فقيه صاحب آراء برجسته ، يك شاعر و يك عارف است ؛ همه ى اين خصوصيات در اين مرد جمع است . در كتبيه ى شخصيتهاى برجسته مملكت و در چشم خواص و عوام ، فيض كاشانى اين جلوه را ندارد كه در واقع در مقابل چشم كسانى كه او را مى شناسند، دارد؛ حتى شنيدم مقبره ى اين عالم بزرگ و فنان در كاشان از آن آبادى و عمرانى كه شايسته ى آن است ، برخوردار نيست ؛ البته گويا فيض وصيت كرده است كه روى مقبره ى او سقف نباشد. به هر حال ستايش بزرگانى از قبيل فيض ، ستايش علم و معرفت است .(19)


    h8 35


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #25
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    ايت الله كاشانى و نهضت ملى شدن نفت و عبرتهاى آن
    آية الله كاشانى كسى است كه اگر او نبود، نهضت ملى شدن صنعت نفت يقينا در اين كشور به وقوع نمى پيوست . من به جوانها عرض مى كنم ، با تاريخ گذشته ى نزديك كشورتان آشنا شويد؛ چون يكى از راههاى فريب و اغواگرى ، تحريف تاريخ است كه امروز متاءسفانه اين كار بوفور صورت مى گيرد. مرحوم كاشانى كسى است كه به كمك او بود كه دكتر مصدق و ديگر سران نهضت ملى شدن صنعت توانستند حمايت مردم را به اين حركت جلب كنند؛ و الا حمايت مردم جلب نم شد. كسى مصدق را نمى شناخت ؛ كسى معناى ملى شدن صنعت نفت را نمى دانست ؛ توده هاى عظيم مردم كه راءى و حضور و اقدام آنها در تحولات اجتماعى تعيين كننده است ، در جريان وارد نبودند و براى آنها توضيح داده نشده بود. دستگاه دربار كه مخالفت چيز فهمى مردم بود، خودش هم عامل دست انگليسيها بود. روشنفكران و سياسيونى كه جهت حركتشان اين بود، وسيله و راهى نداشتند و مردم به آنها اعتمادى نداشتند. مرحوم آية الله كاشانى وارد ميدان شد.(20) سابقه ى اين مرد را، هم علما مى شناختند و هم مردم ايران به او ارادت داشتند. او كسى بود كه به وسيله ى قشون غاصب مداخله گر انگليس در ايران ، از كشور تبعيد شده بود. شما ببينيد هيچ قدرتى در دنيا نمى تواند امروز به استقلال سياسى ملت ايران نگاه كنيد، ببينيد هيچ قدرتى در دنيا نمى تواند هيچ گونه موضع گيرى يى حتى موضعگيرى زبانى را بر دولتمردان ما تحميل كند؛ اما آن موقع اين طورى بود كه يك دولت بيگانه در دنباله ى جنگ بين الملل دوم كه انگليسيها و امريكاييها و روسها در زمان حكومت محمد رضاى پهلوى از چند طرف وارد كشور ما شده بودند به خودش جراءت مى داد كه يك عالم دينى را به خاطر مخالفت با سياست انگليس بگيرد و به خارج از كشور تبعيد كند! البته قبلا او را در قلعه ى فلك الافلاك خرم آباد زندانى كردند، كه من رفتم آن سلولى را كه او مى گفتند مرحوم آقاى كاشانى در آن جا زندانى بود، از نزديك ديدم . وقتى كه او از تبعيد به تهران برگشت ، امواج احساسات و ارادت مردم نسبت به اين روحانى مجاهد و مبارز، آن چنان طوفانى به راه انداخت كه همه ى دشمنان را پس زد و انگليسيها و ديگران حساب كار خود راكردند؛ فهميدند كه مبارزه ى با اين عالم روحانى به جايى نخواهد رسيد.(21)بعد مرحوم آية الله كاشانى به عنوان نماينده ى مردم تهران و رئيس مجلس آن روز، پشتيبان طرح ملى شدن صنعت نفت شد. نمايندگان مرحوم آيت الله كاشانى به سر تا سر كشور مسافرت مى كردند. من خودم آن وقت نوجوان بودم . نماينده ى مرحوم آية الله كاشانى به مشهد آمد و منبر رفت . او آن چنان دلهاى مردم را نثل مغناطيس به خود جذب مى كرد كه هيچ عامل ديگرى نمى توانست جاى اين حركت را بگيرد. و به اين ترتيب در سال 1329 شمسى يعنى پنجاه و يك سال قبل كه شروع نهضت ملى شدن صنعت نفت ايران است مردم طرفدار ملى شدن صنعت نفت ايران شدند و على رغم اين كه محمد رضا موافق نخست وزيرى مصدق نبود، به پشتيبانى حمايت مردمى ، مصدق نخست وزير شد. اگر چه مرحوم آية الله كاشانى اين حمايت عظيم مردمى را براى مصدق به وجود نمى آورد، اگر او نخست وزير نمى شد. بعد در سال 1331 كه ضد حمله ى دربار عليه مصدق شروع شد و او از نخست وزيرى بركنار گرديد، فقط يك عامل توانست مجددا قدرت را به مصدق برگرداند؛

    h8 40


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #26
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    1009404wi8qp9yf49
    و او مرحوم آية الله كاشانى بود؛ اينها جزو واضحات تاريخ است ؛ جزو چيزهايى است كه كسانى كه آن روز بودند. ديده اند و از قضاياى آن خبر دارند و بروشنى مى دانند چه گذشته است ؛ ليكن عده يى عمدا اينها را كتمان مى كنند و نمى گذارند اين حرفهابه گوش نسل حاضر برسد؛ البته مقاصدشان معلوم است . وقتى شاه قوام السلطنه را به جاى مصدق به نخست وزيرى انتخاب كرد، مرحوم آية اللّه كاشانى در مقابل قوام السلطنه اعلاميه داد؛ مردم كفن پوشيدند و در تهران و شهرهاى ديگر به خيابانها آمدند؛ لذا قوام السلطنه سه روز بيشتر نتوانست به عنوان نخست وزير بماند. اصلا مگر مى شد در مقابل امواج عظيم مردم كه آية اللّه كاشانى راه انداخته بود، مقاومت كرد؟ لذا قوام السلطنه كنار رفت و دوباره مصدق سر كار آمد.(22) انگليسيها نفت ايران را ملك شخصى خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفاده ى غاصبانه مى كردند و مال ملت ايران را تقريبا مفت مفت مى بردند و دربار سلطنت هم براى اين كه چهار روز بيشتر به حكومت ننگين خود ادامه دهد، با انگليسيها همكارى مى كرد؛ اما اين بساط را نهضت ملى شدن صنعت نفت به هم زد، كه عامل و سرچشمه ى اصلى جوشش در اين نهضت ، همين مرد بزرگ و شجاع بود: مرحوم آية اللّه سيدابوالقاسم كاشانى .
    بخش بسيار مهم اين است كه الان عرض مى كنم و اين چيزى است كه مى خواهم بخصوص جوانان ما به آن توجه كنند. دشمن فهميد كه راز پيروزى ملت ايران چيست ؛ لذا درصدد برآمد تا سياسيون و سردمداران دولتى را از روحانيت و دين جدا كند. آنها را از آية اللّه كاشانى جدا كردند و بينشان فاصله انداختند و متاءسفانه موفق هم شدند. از سى تير 1331 كه مرحوم آية اللّه كاشانى توانست ملت ايران را اين طور به صحنه بياورد، تا 28 مرداد 1332 كه عامل امريكا در تهران توانستند مصدق را سرنگون و تمام بساط او را جمع كنند و مردم هيچ حركتى از خود نشان ندادند، يك سال و يك ماه بيشتر طول نكشيد. در اين يك سال و يك ماه ، با وساطت ايادى ضد استقلال اين كشور و با توطئه ى دشمنان اين ملت ، دكتر مصدق مرتب فاصله ى خود را به آقاى كاشانى زياد كرد، تا اين كه مرحوم آية اللّه كاشانى چند روز قبل از ماجراى 28 مرداد نامه نوشت كه همه ى اين نامه ها موجود است و گفت من مى ترسم با يان وضعى كه داريد، عليه شما كودتا كنند و مشكلى به وجود آورند و دكتر مصدق گفت : من مستهظر به پشتيبانى مردم ايران هستم !
    (23) اشتباه او همين جا بود. ملت ايران را سرانگشت روحانيت كسى مثل آية اللّه كاشانى وادار مى كرد كه صحنه ها را پر كند و به ميدان بيايد و جان خود را در خطر بيندازد. در 28 مرداد كه كاشانى منزوى و خانه نشين بود و در واقع دشت مصدق او را منزوى و از خودش جدا كرده بود(24) عدم حضور او در صحنه موجب شد كه مردم نيز در صحنه حضور

    h8 47


    h8 48




    h8 49

    نداشته باشند؛ لذا كودتاچيهاى ماءمور مستقيم امريكا توانستند بيايند و براحتى بخشى از ارتش را به تصرف در آورند و كودتا كنند يك مشت اوباش ‍ و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدق را سرنگون كردند. پس از آن ، ديكتاتورى محمد رضا شاه بهوجود آمد كه بيست وپنج سال اين ملت زير چكمه هاى ديكتاتورى او لگدمال شد و ملى شدن صنعت نفت هم در واقع هيچ و پوچ گرديد؛ چون همان نفت را به كنسرسيومى دادن كه امريكاييها طراحى آن را كردند. هرچه دشمن خواست ، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانيت و دين ؛ اينها عبرت است .(25)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #27
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    نقش روشنفكران خودباخته در انحراف مشروطه و استيلاى رضاخان
    شبه همين قضيه در صدر مشروطيت اتفاق افتاد؛ آن جا هم كار را مردم كردند و حضور آنها بود كه مشروطيت را بر حكام مستبد قاجار تحميل كرد؛ والّا مظفرالدين شاه كسى نبود كه مشروطيت را قبول كند؛ حضور و فشار مردم او را مجبور كرد كه مشروطيت را بپذيرد. روحانيون و علماى بزرگ مردم را به صحنه آورده بودند. بعد از آن كه مشروطيت به وجود آمد، جمعى از روشنفكران خودباخته ى در مقابل انگليس با تبليغات و روزنامه ها و روشهاى خودكارى كردند كه روحانيت و مردم متدين را نسبت به نهضت مشروطيت بدبين و ماءيوس كردند؛ نتيجه اين شد كه در ابتدا يك ديكتاتورى تواءم با هرج و مرج ، چند سال بعد هم ديكتاتورى سياه دوران رضاخان بر اين ملت مسلط شد. اين دو واقعه ، دو تجربه است ؛ البته هر كدام تحليل و داستان جداگانه يى دارد.(26)
    1009404wi8qp9yf49


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #28
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    1009404wi8qp9yf49
    فرمول قديمى دشمن در انقلاب اسلامى تحقق پيدا نكرد
    مساجراى سوم ، ماجراى انقلاب اسلامى بود كه امام هشيارى بخرج داد و نگذاشت . عده يى اول انقلاب به تلقين همان دشمنان ، تبليغ مى كردند كه بسيار خوب ، امام آمد، انقلاب را پيروز كرد، مردم را به صحنه آورد و دولت جمهورى اسلامى تشكيل شد؛ كار امام ديگر تمام شد؛ امام به قم برود و مشغول درس و بحث و كارهاى خود باشد! معنايش اين بود كه همان كارى كه در مشروطيت شد، در انقلاب اسلامى هم بشود. امام بزرگوار ما، ملت مؤ من ، مبارزان آبديده يى كه تجربه هاى تاريخى را داشتند و بزرگان سياستمدار انقلاب كه فهميدند دارند چه مى كنند و دشمن از كدام منفذ ممكن است هجوم و حمله يى دوباره به اين كشور بكند، بر استحكام اين پايه اشراف و نظارت داشت . در طول اين مدت ، مردم در كنار حقايق دينى و پرچمداران معرفت دينى باقى مى ماندند. جوانان و زيباييهاى معرفت دينى و به برجستگيهاى اسلامى كه پرچم عدالت را در دنياى امروز بلند كرده است ، پشت كنند، از همه ى قشرهاى ديگر آگاهانه تر و با اصرار بيشتر، پرچم اسلام و اسلام خواهى را در كشور برافراشته و به دست گرفته اند.
    مردم و جوانهاى ما نگذاشتند فرمول قديمى دشمن ، در انقلاب اسلامى تحقق پيدا كند. اين فرمول چيست ؟ قدم اول ، جدايى دستگاه سياست و نهضت از دين و روحانيت است . قدم دوم ، ماءيوس شدن مردم از تحولى كه به وجود آمده است ؛ مثل مشروطيت و نهضت ملى شدن صنعت نفت . ماءيوس شدن مردم موجب مى شود كه در صحنه حضور نداشته باشند. قدم سوم ، در غياب مردم ، پديد آمدن يك ديكتاتورى ظالمانه و بى رحم و در مشت دشمن و استكبار و استعمار قرار گرفتن است . در تحولاتى كه در دين نقشى نداشته است ، راحت توانسته اند اين فرمول را پيدا كنند: مردم را ماءيوس كنند؛



    h8 52

    آنها را از صحنه دور كنند؛ در غياب هر كارى كه كه مى خواهند، بكنند و عوامل مورد نظر خودرا سر كار بياورند. در ايران پس از انقلاب اسلامى نتوانستند اين كار را بكنند؛ نتوانستند عنصر دين را از اساس حكومت جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى جدا كنند؛ نتوانستند مردم را ماءيوس ‍ كنند؛ مردم در صحنه ماندند و تا مردم در صحنه هستند، دشمنمجال هيچ تحرك واقعى و حقيقى را در كشور ما ندارد.(27)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #29
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    نظريه ليبرال دمكراسى پاسخى ندارد
    امروز بزرگترين ضربه يى كه به اعتبار ليبرال دمكراسى رايج در دنياى غرب وارد مى شود، اين دنياى آغشته ى از كشته و خون و جسد و ظلم است كه براساس ليبرال دمكراسى در دنيا به وجود آمده است . مركز و اطراف هر دو جنگ جهانى . اروپا بود؛ يعنى مركز ليبرال دمكراسى . استعمار، دخالت در كشورها، قضاياى كشورهاى امريكاى لاتين ، از همه مهمتر قضاياى فلسطين ، و حالا قضيه ى افغانستان ، در همين ارتباط به وجود آمد. در مقابل اين حوادث ، نظريه ى ليبرال دمكراسى پاسخ ندارد. به بحث نظرى و فلسفى و نشستن پشت ميز مناظره احتياجى نيست ؛ مردم دنيا وقتى نگاه مى كنند، مى بينند اين نظريه ى سياسى نتيجه اش اين است و كارايى ندارد.(28)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #30
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    1009404wi8qp9yf49
    با تعجب گفت : آيا اين واقعيت دارد؟
    امروز با گذشت دو دهه از انقلاب اسلامى ، سر تاسر كشور از لحاظ كارهاى زيربنايى ، عمرانى ، رسيدگى به عميق ترين و دورترين بخشهاى اين كشور، از لحاظ فرهنگ و دانشگاه ، و از همه ى جهاتى كه براى آينده ى يك كشور مورد اهتمام است ، كارهاى فوق العاده يى شده است ؛ اينها را نبايد ناديده گرفت .
    من يك بار به يكى از رؤ ساى كشورهاى خارجى كه در تهران به ديدن من آمده بود، گفتم الان در آن واحد هفتاد سد در برنامه ى ساخت قرار دارد. گفتم شما اين را تصور مى كنيد كه از دولت قبل مبالغى از ساخت سد براى اين دولت ماند؛ اين دولت هم تعدادى را تمام كرده و تعدادى را در برنامه آورد؛ در حدود هفتاد سد در آن واحد؟ تعجب كرد و گفت آيا اين واقعيت دارد؟! گفتم بله ، اينها چيزهايى است كه نمى شود نديده گرفت . تحقير دستاوردهاى انقلاب چيزى نيست كه به نفع ملت باشد؛ بلكه موجب نااميدى و ياءس مردم خواهد شد؛ و اين كارى است كه دشمنان مى خواهند آن را انجام دهند؛ ضعفها را بزرگ و كمبودها را برجسته كنند؛ اما پيشرفتها را مورد نظر قرار ندهند.
    در عين حال من معتقدم همچنان كه پيشرفتها و موفقيتها را نبايد نديده گرفت ، مسؤ ولان بايد كارهاى نشده ، كارهاى ضعيف ، كارهاى تاءخير شده و فراموش شده را با توجه مضاعف و با اهتمام دو برابر در برنامه ى كار خود قرار دهند؛ و اين نمى شود، مگر اين كه مسؤ ولان همه ى همت خود را براى كار بگذارند.
    (29)



    h8 54


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/