خيانت مى كنند، اسمش را تجديد نظرطلبى مى گذارند
در حوزه ى انديشه : قانون شكنى مى كنند. حوزه ى انديشه و فكر هم قوانينى دارد و بايد از آنها پيروى كرد. اگر كسى درباره ى يك مبناى فكرى شبهه يى دارد، قانونش اين است كه آن را در مراكز تخصصى و محافل علمى مطرح كند. يا بايد شبهه را برطرف كرد و از ذهن خود زدود، يا اگر شبهه اشكال واقعى است ، آن را به يك نظريه تبديل كرد و ذهنهاى اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد كرد. اين حضرت از اين قانون پيروى نمى كنند؛ شبهه يى به ذهن آنها مى آيد، خودشان دچار بى اعتقادى مى شوند و بر اثر هزار جور ابتلاء و گرفتارى ، پايه هاى ايمان عميق قلبى شان را موريانه ى هوى و هوس و رفاه زدگى و دنياطلبى مى جود و مى خورد و شبهه دار مى شوند؛ آنگاه مى آيند شبهه را در افكار عمومى مطرح مى كنند؛ اسمش را هم تجديد نظر مى گذارند! اين خيانت به افكار عمومى است . تجديد نظر يعنى چه ؟ يك وقت معناى تجديد نظر اين است كه انسان از خطايى ، انديشمندانه و منصفانه بر مى گردد؛ اين چيز خيلى خوبى است ؛ اما تجديد نظرهاى سياسى ، مصلحتى و ناشى از تغيير موقعيتها و تطميع دشمن ، تجديد نظر نيست ، اينها هرهرى مسلكى است .
ما در اسلام اجتهاد دايم داريم . اجتهاد دايم ، يعنى انسان صاحب نظر هميشه در صدد تكميل فكر حود است . در راه تكامل ، گاهى انسان خطايى را تصحيح مى كند؛ اين درست و خوب است . در طريق فكر اسلامى ، صاحب نظران ، انديشمندان و انسانهايى كه قدرت اجتهاد و استنباط در مبانى فكرى و نظرى انقلاب را دارند - نه هر كسى كه ادعا دارد، نه كسى كه صلاحيتهاى علمى و فكرى لازم را كسب نكرده است - دايم بايد فكر كنند و انديشه را تكميل نمايند؛ اين چيز خوبى است .
نبايد تابع حزب باد باشيم و هر روز به هر طرف وزيد، آن گونه تصميم بگيريم ؛ يا نگاه كنيم ببينيم دشمن چه ژستى مى گيرد، ما هم ژست خود را با او تطبيق كنيم ؛ اگر او اخم كرد، ما چهره ى ترس آلود بگيريم ؛ اگر او حرف تندى زد، ما چهره ى معذرت طلبانه به خود بگيريم ؛ اين كه نشد.
(15)



h8 29