محاكمه امريكا روى كشتى و در آبهاى آزاد
در زمان جنگ ويتنام كه عليه امريكا تبليغات خيلى بود، اما كسى گوشش بدهكار نبود و اعتنا نمى كرد، ژان پل سارتر نويسنده و فيلسوف فرانسوى ، و برتراندراسل فيلسوف و نويسنده ى انگليسى و چند نفر ديگر دور هم جمع شدند و گفتند بياييم عليه امريكا دادگاهى تشكيل دهيم و جنايات اين رژيم در ويتنام را در اين دادگاه محاكمه كنيم . آن طور كه به ذهنم مى آيد، برتراندراسل به عنوان دادستان ، ژان پل سارتر به عنوان رئيس دادگاه ، و چند نفر ديگر هم از متفكران سياسى غرب بوند. آنها در ديا هيچ نقطه يى را پيدا نكردند كه اين دادگاه را در آن جا تشكيل دهند 1 كشورهاى غربى از جمله فرانسه و انگليس كشورهاى خود اينها بود و شريك جرم امريكا بودند؛ بنابر اين معنا نداشت چنين دادگاهى در اين كشورها تشكيل شود. در كشورهاى كمونيستى هم اگر اين دادگاه تشكيل مى شد، صبغه ى كمونيستى پيدا مى كرد؛ و چون اينها ضد ماركسيسم بودند. نمى خواستند در اين كشورها برگزار شود. بنابر اين هيچ نقطه ى آزادى در دنيا وجود نداشت كه اينها دادگاه را در آن جا تشكيل دهند. راه حلى كه به نظرشان رسيد، اين بود كه رفتند يك كشتى اجاره كردند و در آبهاى آزاد اقيانوس اين دادگاه نمايشى را تشكيل دادند! بنابر اين وقتى عده يى متفكر مى خواستند به جنايات آشكار امريكا در ويتنام اعتراض كنند، يا بايد به اعتراضات خيابانى متوسل مى شدند مثل همين كارهايى كه امروز در دنيا عليه جهانى گرى مى شود؛ هر جا كنفرانس جهانى سازى تشكيل مى شود(گلوباليسم تحت رهبرى امريكا)، تظاهرات خيابانى شكل مى گيرد و شعار مى دهند و چهار نفر پليس هم با توام مى آيند؛ ولى چندان اهميتى ندارند و تاءثير گذار نيست ؛ صرف يك ابزار اعتراض است يا اگر مى خواستند كارى بكنند كه بتواند در افكار عمومى دنيا اثر بگذارد، هيچ نقطه يى در دنيا وجود نداشت كه آنها بتوانند به آن متكى باشند؛ لذا يك كشتى انتخاب كردند و وسط آبها رفتند و بدون اتصال به هيچ مردمى و بدون داشتن امتداد ملى يى ، اين كار را كردند.(10)
![]()
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)