داستانى كه هرگز از ياد اين ملتها نخواهد رفت
يك مليت معمولا در داخل مرزهاى خود زندانى است ؛ بيرون مرز، هيچ گونه ارزش و جاذبه و احترامى ندارد، اما نظام اسلامى در سر تا سر دنياى اسلام و هر جا كه مسلمانى وجود داشت ، هويت اسلامى و احساس شخصيت را زنده كرد؛ هم در افراد هم در ملتها. اقليتهاى مسلمان كه در دنيا متفرق بودند، احساس شخصيت كردند. ملتهاى مسلمان ، بخصوص در منطقه ى خاور ميانه و شمال آفريقا يعنى در واقع اجزاى امپراتورى متلاشى قديمى عثمانى كه سالهاى سال رنج استعمار را تحمل كرده بودند احساس كردند مجددا نسيمى ورزيده است . البته ما امپراتورى عثمانى را اصلا تاءييد نمى كنيم . يك حكومت سلطنتى بود مثل بقيه ى حكومتهاى سلطنتى ، با همان مشكلات و گرفتاريها؛ اما اروپاييها - فاتحان جنگ بين الملل اول وقتى اين حكومت بزرگ را كه از منطقه ى بالكان تا تمام آسياى صغير و خاور ميانه و شمال آفريقا گسترش داشت - از بوسنى و هرزگوين تا مصر و تركيه ى كنونى و عراق و سوريه و فلسطين متلاشى كردند، به اين اكتفا نكردند كه حكومت را زايل كنند؛ از ملتها انتقام كشيدند و آنها را تحقير كردند! قطعه قطعه ى بخشهاى اين حكومت دست يكى از دولتهاى اروپايى افتاد و از تاريخ آنها زايل نخواهد شد. در يك كشور، بيگانه يى بيايد حكومت كند و تمام امكانات آن كشور مجبور باشند از بيگانه يى كه بر آنها حكومت مى كند، اطاعت كنند و جراءت نكنند اندكى بر خلاف مصالح او حرف بزنند يا حركت كنند؛ واقعيت استعمار اين بود.
آن جاهايى كه استعمار مستقيم نكردند مثل عراق حكومت پادشاهى درست كردند و آدم غير عراقى را (خانواده ى فيصل ، خانواده ى سلطنتى عراقى نبودند) آوردند و بر مردم حاكم كردند؛ اما در واقع انگليسيها بود و مردم عراق تسليم و مقهور سياست انگليسيها بود؛ خواست ، شما ببينيد براى يك ملت ، كدام تحقير از اين بالاتر است ؟ همه چيزشان را تحقير كردند و دين و دنيا و شخصيت و ادب و فرهنگ و استقلالشان را بكلى از بين بردند.
آن روزى هم كه به اصطلاح موج مدرنيته را وارد اين منطقه كردند، در واقع بايد گفت فاضلابهاى مدرنيته را به اين منطقه فرستادند؛ علم و اتبكار و اختراعات جديد و پيشرفت فكرى و دانشگاههاى پيشرو كه به كشور الجزاير و مصر و عراق و بقيه ى مناطق تحت استعمار نياوردند؛ اول چيزى كه آوردند، ابتذال فرهنگى و كشف حجاب و كالاهاى مصرفى پسمانده را آوردند، يا حداكثر نظامهاى نسخ شده ى درجه ى دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ يعنى مردم را از همه جهت تحقير كردند.
وقتى موج چپ در دنيا بلند شد، خيلى از روشنفكرها در دنياى اسلام شعارهاى چپ سوسياليستى و ماركسيستى مى داند و در واقع مى خواستند از غرب انتقام بگيرند؛ اما وقتى نظام اسلامى و انقلاب اسلامى پديد آمد، غوغا به پا شد و تمام كشورهاى اسلامى از اين كه ديدند يك ملت آمده و پرچم اسلام را بلند كرده و در مقابل سخت ترين تهديدها ايستاده است ، نه فقط در مقابل غرب ، بلكه در مقابل شرق و غرب ، شعار ((نه شرقى ، و نه غربى )) مى دهد و در مقابل جذابترين تطميعها، بى اعتنايى نشان مى دهد، يكپارچه نشان مى دهد، يكپارچه هيجان شدند.(9)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)