2057398jhl6f0a9fa2057398jhl6f0a9fa

چهار نمونه از عاقبت تسلط قدرتهاى بيگانه بر دستگاههاى سياسى و فرهنگى كشور!
من چهار نمونه را از تاريخ نزديك خودمان تاريخ صد سال پيش به اين طرف به شما عرض بكنم . اين چهار نمونه به ما نشان مى دهد كه وقتى يك قدرت بيگانه بر دستگاههاى سياسى و دستگاههاى فرهنگى يك كشور مسلط شود، بر سر آن كشور و آن ملت چه مى آيد.
يك نمونه ، نمونه ى مشروطيت است . مى دانيد، دوران استبداد حكومت قاجار مردم را به جان علما آورده بود. مردم قيام كردند، دلسوزان جامعه قيام كردند؛ پيشرو آنها هم علماى دين بودند. در نجف مرجع تقليدى مثل مرحوم آية الله آخوند خراسانى ؛ز در تهران سه نفر عالم بزرگ مرحوم شيخ فضل الله نورى ، مرحوم سيد عبدالله بهبهانى ، مرحوم سيد محمد طباطبايى پيشوايان مشروطه بودند؛ پشتوانه ى اينها هم دستگاه حوزه ى علميه در نجف بود. اينها چه مى خواستند؟ اينها مى خواستند كه در ايران عدالت بر پا بشود؛ يعنى استبداد از بين برود. وقتى كه جوش و خروش ‍ مردم ديده شد، دولت انگلستان كه آن وقت در ايران نفوذ بسيارى داشت ، عواملى در ميان روشنفكران داست البته در بين همان دلسوزان هم عده يى از روشنفكرها بودند؛ حق آنها نبايد ضايع بشود؛ ليكن يك عده روشنفكر هم بودند كه مزدور و خود فروخته بودند؛ عوامل انگليس بودند انگليس اينها را ديد و نسخه ى خودش را به اينها القاء كرد. مشروطه ، قالب و تركيب حكومت انگليس بود. اين روشنفكران به جاى اين كه دنبال دستگاه عدالت باشند و يك تركيب ايرانى و يك فرمول ايرانى براى اجاد عدالت به وجود بياورند، مشروطيت را سر كار آوردند. نتيجه چه شد؟ نيتجه اين شد كه اين نهضت عظيم مردم كه پشت سر علما و به نام دين و شعار دين خواهى بود، بعد از مدت بسيار كوتاهى منتهى به اين شد كه شيخ فضل الله نورى را كه اين شهيد بزرگوار همين جا مدفون است در تهران به دار كشيدند؛ بعد از اندكى سيد عبدالله بهبهانى را در خانه اش ترور كردند؛ بعد از اندكى سيد محمد طباطبايى در انزوا و تنهايى از دنيا رفت ؛ مشروطه را هم برگرداندند به همان شكلى كه خودشان مى خواستند؛ مشروطه كه بالاخره منتهى شد به حكومت رضا خانى !
نمونه ى دوم ، خود حكومت رضا خان است . انگليسيها قرار دادى را با دولت قاجاريه در ميان گذاشتند كه بر اساس آن قرار داد، تمام مسائل مالى و تمام مسائل نظامى كشور ايران در قبضه ى انگليسيها قرار مى گرفت . مرحوم سيد حسن مدرس عالم آگاه با اين قرار داد مخالفت كرد و نگذاشت اين لايحه در مجلس شوراى ملى آن روز تصويب بشود. بعد كه انگليسيها از اين جا محروم شدند، فهميدند بايد در ايران يك ديكتاتور را بر سركار بياورند تا امثال مدرس ها را قلع و قمع كند؛ با مردم با كمال خشونت رفتار كند؛ خواسته هاى انگليس را اعمال كند؛ لذا رضاخان را سر كار آوردند. ماجراى به سلطنت رسيدن رضا خان در ايران ، يكى از آن ماجراهاى بسيار عبرت انگيز تاريخ ماست ؛ ماجرايى كه همه ى جوانهاى اين كشور امروز بايد بدانند. هرج و مرج قبل از رضا خان ، به وسيله ى مشت پولادين رضا خان و با كمك دولت انگليس از بين مى رود و يك نظم تحميلى و استبدادى در كشور به وجود مى آيد كه پنجاه و پنج سال ادامه پيدا مى كند. نفوذ انگليس ‍ در دستگاههاى سياسى و فرهنگى كشور ما، مردم را مى فشارد.
نمونه ى سوم ، نمونه ى شهريور 1320است كه رضاخان به وسيله ى حاميان قبلى خود از سلطنت عزل شد و از ايران بيرون رفت . محمد رضا را سر كار آوردند،
(62) با قرار تسليم محض در مقابل انگليسيها! هر كارى آنها مى خواهند، انجام بدهد؛ ديگر احتياج به استعمار ندارد! وقتى كه يك خائن ايرانى حاضر است در مقابل كمك بيگانه ، بر ملت ايران سلطنت كند، حكومت كند و خواسته ى آن بيگانه را در ايران اعمال كند، ديگر چه لزومى دارد زحمت استعمار را به خودشان بدهند؛ اين كار را كردند.
بعد نمونه ى چهارم پيش آمد؛ و آن مرداد سال 1332 هجرى شمسى بود. بعد از آن كه حكومت مصدق را سرنگون كردند كه قبلا مرحوم آية الله كاشانى را با ترفندهاى خودشان منزوى كردند، كنار زدند، او را تنها گذاشتند؛ با بى تدبيريهايى كه انجام گرفت باز سر كار آمدند و وارد ايران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ايادى خود، با فعاليت خود، كودتاى 28 مرداد را به وجود بياورند؛ محمد رضا را كه از ايران فرار كرده بود، به ايران برگردانند. بيست و پنج سال بعد از آن ، حكومت ديكتاتورى سياه پهلوى ادامه پيدا كرد. اين چهار مقطع است ؛ اينها عبرت انگيز است .
(63)
يك ملت وقتى اجازه بدهد كه يك قدرت بيگانه در دستگاههاى سياسى او يا در دستگاههاى فرهنگى او نفوذ بكند، سرنوشت اين ملت همين است . اگر انقلاب اسلامى پيش نيامده بود، اگر اين ملت پست سر امام بزرگوار اين حركت عظيم تاريخى را به وجود نياورده بود، شما مى دانيد امروز ملت ايران چگونه بودند؟ ملتى كه هيچيك از پيشرفتهاى علمى غرب را فرا نگرفته بود؛ نه اختراعى ، نه اكتشافى ، نه سازندگى يى ؛ منابعش را از دست داده بود؛ نفتش را از آب رودخانه ها هم ارزانتر به همان دشمنها فروخته بود و در اختيار آنها گذاشته بود. نفت مال آنها، پالايش از آنها، قرار دادهاى طولانى مدت براى آنها! دشمنان اين كشور، براى بقيه ى معادن و منابع كشور هم برنامه ريزى كرده بودند؛ مغزهاى اين ملت را ببرند، دستگاه علمى اين كشور را در سطح پايين نگه دارند.
در روزهاى نفوذ امريكا و انگليس در ايران ، ملت ايران روزهاى سختى را گذراند. صد سال انگليسيها اول و بعد امريكاييها با نفوذ خود اين كشور را عقب انداختند. ما امروز هر مرحله يى را كه وارد مى شويم ، نشانه هاى كوتاهيهاى آنها، خيانتهاى آنها، بدعملى آنها را به چشممان مشاهده مى كنيم .
(64)

h7 142
2057398jhl6f0a9fa2057398jhl6f0a9fa