اشتباه آمريكا و تفاوتهاى ايران با شوروى
اما حالا واقعيت چيست ؟ واقعيت با آنچه كه آنها طراحى كردند، به قدر زمين تا آسمان متفاوت است ! اشتباه بزرگى را مرتكب شدند. من واقعا دريغم مى آيد كه اسم خاتمى عزيزمان را اين سيد آقا زاده ى شريف مؤ من دلباخته ى به معارف دينى و دلباخته ى به امام و طلبه يى مثل خود ماها آن طورى كه غربيها مطرح كردند، مطرح كنم و ايشان را با گورباچف مقايسه كنم ؛ ولى آنها اين مقايسه را كردند و صريحا گفتند كه در ايران هم گورباچفى به قدرت رسيد. البته فراموش نكنيم كه متاءسفانه يك عده هم در داخل خوششان آمد و اين اهانت را نفهميدند و آن توطئه يى را كه پشت اين اهانت هست ، به طريق اولى نفهميدند! به مغرضان و آنهايى كه مى فهمند چه دارد اتفاق مى افتد و چه مى خواهند پيش بياورند، كارى ندارم ؛ اما يك عده از آنهايى كه مغرض هم نبودند، نفهميدند كه چه شد و دشمن چه مى خواهد، انجام بدهد.
تفاوت اول
به آن تفاوتها برگرديم . تفاوت اول ، تفاوت رئيس جمهور ما با آقاى گورباچف است . گورباچف روشنفكرى بود كه حتى به احتمال زياد به اصل و مبانى ماركسيزم هم اعتقاد زيادى نداشت ؛ آدمى بود كه اصلا ساختار شوروى را قبول نداشت ؛ خود او هم به زبانهاى مختلف اين را اظهار كرده بود. البته در آن وقتى كه سر كار آمد، خيلى صريح نمى توانست اينها را بگويد؛ اما بالاخره اظهار مى كرد. رئيس جمهور ما، جمهورى اسلامى ، دين و اعتقاد قلبى اوست ؛ امام مرد و مقتداى اوست ؛ يك روحانى است . آنها اول در خودش خياليهاى خود حرفهايى زدند، هنوز هم سياستمدارترين و موذى ترينشان هم آن حرفها را مى زنند؛ اما عده يى از آنها از اين دو سال اخير به وحشت افتادند و بارها در تبليغات خودشان گفتند كه نه ، اين هم از خودشان است ؛ جزو همين بنيادگراهاست ! اتفاقا اين را درست فهميده اند! گورباچف به مبانى ماركسيزم بى اعتقاد و دلباخته ى غرب بود؛ حرفهايى هم كه مى زد، حرفهاى غربيها بود؛ منتها با زبان روسى آنها را بيان مى كرد؛ و الا شعارهاى او هم غير از شعارهاى آنها نبود؛ او دلباخته ى آنها بود! البته در اينجا قضاياى خيلى ريزى مثل سفرها، امتياز دادنهاى دروغين و بيخودى و... هست كه نمى خواهم آنها را بگويم ؛ چون جاى اين جلسه نيست ؛ خود شما هم مى توانيد آن قضايا را پيدا كنيد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)