مرزهاى جديدى را تعريف كنيد
حرف من خطاب به جنابها اين است : برادران عزيز! خويشاوندان !بياييد مرزهاى جديد و نويى را تعريف كنيد. نظام اسلامى به ايمان اين خيل عظيم مردم متكى است . ممكن است از لحاظ سياسى ، يك عده از مردم به يك جناح ، يك عده هم به يك جناح ديگر معتقد باشند باشند اما به اسلام معتقدند. خيال نكنند آن روزى كه آن جناح در انتخابات برنده مى شود، يك طور است ؛ آن روزى كه آن جناح ديگر برنده مى شود، طور ديگرى است ؛ نه ، اينها مذاقها و مسلكهاى سياسى و تشخيصهاى سياسى است . اعتقاد به اسلام متعلق به اين مردم است . مردم آن كسانى را كه انتخاب مى كنند، آن كسى را به آن مركز قدرت چه مجلس ، چه رياست جمهورى ، چه جاهاى ديگر؛ هرجا كه جاى انتخاب است مى فرستند كه معتقدند بر اساس ارزشهاى اسلامى مى خواهد اين مملكت را از فقر و تبعيض و بى عدالتى و بقيه ى ضعفهايى كه دارد، نجات بدهد. مردم دنبال اسلامند. اين دو جناحى كه در داخل نظام قرار دارند، مرزهاى جديدى را تعريف كنند. اولا مرز بين خودشان را كمرنگ كنند و قدرى بيشتر با هم گرم بگيرند؛ ثانيا مرزشان را با آن بيگانه ها آشكارتر و واضختر كنند.
ببينيد، بحث اين كه فلان جناح سياسى داخل نظام ، مواضع به عنوان حكومت ، اين مخالفى كه در داخل جامعه وجود دارد ولو مخالف نظام هم است تا وقتى كه توطئه و معارضه نكرده است ، جان و مال و عرض و ناموس و حيثيت او امانت است ؛ ما بايد از او دفاع كنيم و مى كنيم . اگر دزدى در خيابان رفت و دزدى كرد، ما نمى پرسيم كه خانه ى موافق نظام را دزدى كرده است يا خانه ى مخالف نظام را؛ از هر كس دزدى كرده باشد، مجازاتش مى كنيم . آن كسى كه به طور غير قانونى قتل نفس بكند، ما نمى گوييم چه كسى را كشته است ؛ اگر غير قانونى كشته باشد، بايد مجازات بشود؛ فرقى نمى كند. آن وقت كه مى خواهيم پليس و ماءمور امنيت را ماءمور كنيم كه برود امنيت را حفظ كند، نمى گوييم برو امنيت را در آن منطقه و خانه و شهرى كه مردم آن بيشتر معتقد به نظامند، حفظ كن ؛ نه ، حكومت نسبت به همه ى آحاد مردم وظيفه يى دارد؛ مسلمان باشند، غير مسلمان باشند؛ موافق نظام باشند، مخالف نظام باشند؛ تا وقتى به معارض و توطئه كننده و برخورد كننده و عامل دشمن تبديل نشده اند، رفتار حكومت با آنها، رفتارى مثل مؤ منين و مثل بقيه ى مردم است ؛ جناحها سياسى بايد موضعشان را مشخص كنند؛ بايد صريحا نسبت به آن كسى كه با اسلام مخالف است ، با انقلاب مخالف است ، با راه امام مخالف است ، با اساس اسلامى براى اين نظام مخالف است ، با انقلاب مخالف است ، موضع و مرزهايش را روشن كنند؛ همين طور در مقابل كسانى هم كه على الظاهر متدينند، اما به تحول انقلاب و به اصل انقلاب هيچ اعتقادى ندارند متحجران و جامدان بايد مرزهاشان را مشخص كند. نمى گوييم جنگ و دعوا و مبارزه كنند؛ اما موضع خود را مشخص كنند؛ اين حرف ما به جناحهاى سياسى است .(56)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)