علماء توانستند جوانه هاى شيعه را در اين كشور به وجود آورند
اگرچه مردم اردبيل بلكه بسيارى از مردم كشور نقش اردبيل و سابقه ى اردبيل و بزرگان اين شهر و منطقه را تا حدود زيادى مى شناسند؛ اما من مايلم از زبان من ، اين گفته شود كه اردبيل در طول دورانهاى گذشته و در دوران انقلاب و در دوران نهضت اسلامى ، نقشى مؤ ثر و پايدار در آن راههاى كه به صلاح ملت و اين كشور منتهى مى شده ، ايفا كرده است .
در تاريخ گذشته ، در دوران طلوع صفويه ، اين سرزمين اردبيل توانست دو خدمت بزرگ به اين كشور بكند. اول اين كه توانست از كشورى كه بخشهاى آن از هم جدا و با هم در حال اختلاف و درگيرى بودند، يك كشور متحد، بزرگ و مقتدر، بوجود بياورد. قبل از طلوع صفويه و بعد از دوران سلجوقيان ، ايران كشورى بود كه هر بخشى آهنگ جداگانه يى مى نواخت ؛ از عزت و عظمت ايران در آن دورانها خبرى نبود. اين عزت را صفويه دادند؛ و صفويه از اردبيل طلوع كردند و خاندان عرفاى مجاهد و مبارز يعنى اولاد شيخ صفى الدين اردبيلى توانستند اين زمينه را بوجود بياورند، تا فرزندان آنها ايران را به همه ى عالم ، متحد، مقتدر، عزيز، سربلند و پيشرفته در دنياى آن روز معرفى كنند.
خدمت دوم ، آن چيزى بود كه در واقع پشتيبانى معنوى آن عامل اول محسوب مى شود؛ يعنى احياى مذهب شيعه ، مذهب اهل بيت و ارادت به خاندان پيامبر. مردم از اين سرزمين همين مردم شجاع ، همين عشاير غيور با نام اميرالمؤ منين ، با نام حسين (ع )، با نام شهداى كربلا، با نام ائمه ى معصومين توانستند بروند و نام خدا، ياد اهل بيت و آئين مقدس اسلام و فقه متين جعفرى را در سرتاسر اين كشور، مستقر كنند و يك كشور يكپارچه ، محكم و مقتدر بوجود بياورند.
اين اقتدارى بود كه از معنويت ، از دين و از تعاليم اهل بيت به وجود آمد. بزرگانى كه دراين مدت در طول چند قرن در اردبيل پرورش پيدا كرده اند، همه همين خط مستقيم را نشان مى دهند. خود شيخ صفى الدين اردبيلى ، برخلاف آنچه كه بعضى گمان مى كنند، يك صوفى مسلك از قبيل آنچه كه ادعا مى كنند، نبود؛ يك عالم ، يك عارف ، يك مفسر و يك محدث بود. آن طورى كه مرحوم علامه ى مجلسى بنا بر آنچه از اول نقل كرده اند ذكر مى كند، شيخ صفى الدين اردبيلى را در رديف سيد ابن طاووس و ابن فهد حلى ، علماى فقيه و در عين حال عارف بودند؛ و كسى بود كه در كنار علامه ى حلى در دستگاه شاه خدا بنده توانستند جوانه هاى شيعه را در قرن هفتم و هشتم در اين كشور به وجود بياورند و پايه ى فقهى و متين و استدلالى آن را در حوزه هاى علميه ، رايج كنند.
بعد هم فرزندان او عرفاى مجاهد بودند؛ لذا گفته اند اردبيل ((دارالارشاد)) است . يعنى اين جا كسانى هستند كه ارشاد به دين مى كنند. بحث ، بحث دارالارشاد است ؛ صوفى گرى و كارها و سخنها و دعويهايى از اين قبيل نيست ، بحث بر سر معنويت دين و معنويت شيعه و خاندان اهل بيت ؛ لذا بعد از گذشت يكى دو قرن در اوايل صفويه در قرن دهم خورشيد درخشان فقاهت شيعه اول كسى از بزرگانى كه بعد از چند قرن در دنياى فقاهت اسلامى و شيعى از ايران درخشيد يعنى مرحوم ملا احمد محقق اردبيلى از اين شهر سربلند مى كند! قرنها، فقهاى شيعه از بلاد لبنان ، شام ، حله و عراق بودند، علمايى از ايران در رديف بزرگهاى فقهاى شيعه ، از بعد از قرون اول ، تا قرنهاى متوسط نداشتيم . اول كسى كه در اين ميدان قدم گذاشته است يك فحل اردبيلى است ؛ يك عالم بزرگ ، يك زاهد، يك عارف و يك محقق !(51)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)