خصوصيات ممتاز فردى امام (ره )
امام خصوصيات ممتاز فردى خيلى داشت ؛ اما توفيقات او بالاتر از آن بود كه به خصوصيات فردى يك انسان هر چه هم بالا متكى باشد. شجاعت و آگاهى و عقل و تدبير و دورانديشى امام بسيار ممتاز بود در اينها هيچ شكى نيست اما توفيقاتى كه آن بزرگوار به دست آورد، خيلى بالاتر از اين است كه به شجاعت و عقل و تدبير و آينده نگرى زياد يك انسان متكى باشد.
آن توفيقها از جاى ديگر نشاءت مى گرفت . كه در درجه ى اول از اخلاص او ناشى مى شد؛ ((مخلصين له الدين )). مخلص خدا بود و كار را فقط براى او و لاغير انجام مى داد. لذا اگر همه ى دنيا در مقابل او قرار مى گرفتند و از چيزى مى خواستند كه مورد رضاى خدا نبود، انجام نمى داد.
در درجه ى دوم ، توكل و حسن ظن به خدا داشت . هيچ كارى در نظر او خارج از قدرت الهى نبود. كارهاى بزرگ ، حركتهاى عظيم ، كندن كوههاى راسخ و جبال راسيات براى او ميسور بود؛ چون عقيده داشت كه به خدا متكى است و خدا او را كمك مى كند؛ و چون به خدا توكل داشت ، لذا با حسن ظن مى نگريست .
روزى كه او نهضت را شروع كرد، كسانى كه فكر كنند مى شود نهضتى بر پا كرد، خيلى كم بودند. آن روزى كه او شعار اسقاط رژيم سلطنت را داد، كسانى كه فكر كنند مى شود رژيم سلطنت در ايران ساقط شود، بسيار معدود بودند. آن روزى كه سياست ((نه شرقى و نه غربى )) را اعلام كرد، كسانى كه فكر مى كردند مى شود بدون اتكاى به شرق و غرب حكومتى داشت و آن را نگه داشت و اداره كرد، بسيار نادر بودند. آن روزى كه گفت : ((آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند))، كسانى كه باورشان باشد كه امريكا نسبت به امام و امتش هيچ غلطى نمى تواند بكند، خيلى كم بودند.
![]()
او تمام اين كارهاى بزرگ را به خاطر توكل به خدا انجام داد و مى دانست كه مى تواند انجام دهد. البته براى او، انجام شدن كار هدف نبود. او مى گفت : من وظيفه اى را انجام مى دهم . پيروزى او به اين بود كه بتواند وظيفه اش را انجام مى خواهد، انجام بدهد؛ در نظر او، پيروزى اين بود كه انسان بر طبق تكليف خود عمل كند. با اين روحيه و احساس و انگيزه ، او كار را پيش برد و ادامه داد.
امام دو خصوصيت ديگر هم داشت ، كه اين هم جز با نورانيت الهى ممكن نبود، و آن عبارت بود از: دشمن شناسى و دوست شناسى . در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نكرد. از اول دشمنهاى را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم در مقابلشان ايستاد، و نيز از اول دوستها را شناخت و نيز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم از دوستى آنها منتفع شد.
او هميشه بر مردم و ملتها تكيه مى كرد. در سفرى كه مى خواستم به خارج از كشور بروم ، خدمت امام بزرگوارمان رفتم . در آن زمان جريانى وجود داشت ، كه به ايشان گفتم در دنيا نسبت به اين جريان عليه ما خيلى حرف است . (البته مى خواستم به ايشان گزارش بدهم ؛ و الا من هم هيچ رعب و خوفى از آن جنجالهاى جهانى نداشتم و بعدا هم وارد آن ماجرا شدم ). ايشان تمام خبرهاى دنيا را هميشه به صورت نزديك و نقد در اختيار داشتند و غالبا خبرهاى جهانى را زودتر از ديگران به دست مى آوردند. امام (ره ) در پاسخ من با لبخند رضايتى مى گفتند: بلى ، اطلاع دارم ؛ اما همه ى ملتها با ما هستند. واقعا همين طور بود كه ايشان مى فرمودند. در همان سفر، آن چنان حضور ملتها در كنار ما آشكار شد كه همه را مبهوت كرد. بنابر اين ، او هم دوستانش را مى شناخت ، و هم دشمنانش را. از دوستانش منتفع مى شد و به آنها اعتماد و تكيه مى كرد. بزرگترين دوستانش شما ملت وفادار بوديد، و امام چه خوب شما را شناخته بود.
ما بايد با تكرار اين حقيقتها، يك هدف را دنبال كنيم و آن ، درس گرفتن است و لا غير؛ والا صرف ستايش كردن فايده يى ندارد. بلكه گاهى هم مضر است ؛ زيرا وقتى كه خيال كنيم او كارها را انجام داده است ، تصور مى كنيم كه ديگر كارى به عهده ى ما نيست .
گر نماز آن بود كان مظلوم كرد
ديگران را زين عمل محروم كرد
ما آن بزرگوار و انسان والا و مقتدا و قائد را ستايش مى كنيم ، تا خودمان را به او نزديك سازيم و راهش را ادامه دهيم . تقواى خدا بر همه ى امور زندگى او حاكم بود؛ ما نيز بايد تقواى خدا را ملاك همه ى امورمان بشماريم . اصل قضيه تقواست . تقوا، يعنى مراقب باشيم بر خلاف اراده ى الهى حركتى از ما سر نزند.(16)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)