2057398jhl6f0a9fa2057398jhl6f0a9fa
پدرم اجازه داد كه من باشگاه بروم
زمان طلبگى ما، باشگاهى نزد يك مدرسه ى نواب بود به نام باشگاه جوانان پدر من هم مخالف بود كه ما باشگاه برويم ؛ اما داد كه من به باشگاه بروم . بنده به باشگاه جوانان مى رفتم . وقتى مى خواستم وارد باشگاه بشوم ، اين طرف و آن طرف را نگاه مى كردم ، ببينيم طلبه ها طلبه يى از اين طرف ، يا از آن طرف مى آمد! بالاخره يكى مى ديد.
چرا؟!چه اشكالى دارد! طلبه ها بايد ورزش كنند. طلبه ها بايد كوهنوردى بروند. مرحوم آية اللّه حاج آقا مرتضى حائرى يا كسى ديگر كه ثقه بود نقل كرد كه مرحوم آية اللّه خوانسارى ، آية اللّه سيّد محمّدتقى خوانسارى و مرحوم آية اللّه سيّد على يثربى شاگردان دوره ى اوّل مرحوم آقا ضيا در نجف بعضى روزها خارج از دروازه ى نجف مى رفتند خارج از سور، آن وقت نجف ، سور داشت و بازى مى كردند. فضاى درجه ى يك ، كه بعد همه ى آنها هم مرجع تقليد شدند. چه مانعى دارد؟
(4)

h7 11