515151
مفاهيم مشتبهى در فضاى ذهنى مردم پرتاب مى شود
يكى از اين چيزهايى كه وحدت را خدشه دار مى كند، مفاهيم مشتبهى است كه دايما در فضاى ذهنى مردم پرتاب مى شود؛ هر كس هم به گونه اى معنا مى كند؛ يك عده از اين طرف ، عده اى از آن طرف ؛ جنجال و اختلاف غير لازم درست مى شود! البته دشمن در همه ى اين مسائل سود مى برد و به احتمال زياد در اين مسائل - يا در همه اش يا در بعضى اش - دست هم دارد؛ يعنى اين را نمى توانيم نديده بگيريم .
... من به تاريخ مراجعه كنم و دو نمونه را عرض كنم براى اينكه شما توجه كنيد كه اين مفاهيم مشتبه چه طور مى تواند يك جامعه را دچار دودستگى كند:
يك نمونه ؛ نمونه ى جنگ صفين است كه بعد از آن كه لشگر اميرالمؤ منين بر لشكر معاويه غلبه ظاهرى پيدا كردند آنها قرآنها را بر سر نيزه ها كردند در لشكر اميرالمؤ منين دو دستگى انداخت ؛ چون معناى اين كار اين بود كه بين ما و شما قرآن قرار دارد عده يى متزلزل شدند و گفتند كه نمى شود ما با قرآن بجنگيم ! يك دسته ى ديگر گفتند اصل جنگ اينها با قرآن است ؛ حالا جلد قرآن و صورت قرآن را آورده اند؛ اما دارند با معناى قرآن - كه اميرالمؤ منين است - مى جنگند. بالاخره در سپاه مسلمين دو دستگى افتاد و تزلزل به وجود آمد؛ اين كار دشمن بود.
يك نمونه ديگر در همان جنگ اتفاق افتاد. بعد از آنكه حكميت بر اميرالمؤ منين تحميل شد، عده يى از داخل اردوگاه اميرالمؤ منين - كه اينها ديگر خودى بودند؛ از بيرون نبودند - بلند شدند و شعار دادند ((لاحكم الاالله ))؛ يعنى حكومت فقط از آن خداست . بله ، معلوم است و در قرآن هم هست كه حكومت از آن خداست ؛ اما اينها چه مى خواستند بگويند؟ اينها مى خواستند با اين شعار، اميرالمؤ منين را از حكومت خلع كنند. اميرالمؤ منين نقشه ى آنها را افشا كرد؛ گفت حكم و حكومت مال خداست ؛ اما اينها اين را نمى خواهند بگويند؛ اينها مى خواهند بگويند ((لا امره الا الله ))؛ بايستى خدا بيايد مجسم بشود و امور زندگى شما را اداره كند؛ يعنى اميرالمؤ منين نباشد! اين شعار، عده يى را از اردوگاه اميرالمؤ منين خارج كرد و به آن جماعت بدبخت نادان غافل ظاهر بين و احيانا مغرض ‍ ملحق كرد؛ كه قضيه خوارج به وجود آمد.
الان متاءسفانه اين كارها دارد در جامعه ى ما مى شود. شعارهايى مطرح مى شود؛ بعضى از اين شعارها، روشن و خوب است ؛ اما دشمن از همان شعارها استفاده مى كند.
(77)

515151