انكار بسيج انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت كشور است
اين كه عده يى بيايند، لزوم وجود و اهميت عناصر و عوامل مؤ منى را كه ضامن امنيتند و از اول انقلاب تا امروز هم نشان داده اند كه امنيت را براى اين ملت به وجود مى آورند، انكار كنند؛ اين يا نابخردانه است و يا خائنانه است ، از اين دو حال خارج نيست وجود نيروهايى كه بتواند براى اين ملت و اين كشور و براى هر فعاليت سازنده و حياتى در اين مملكت به وجود بياورند براى هر ملتى مثل هوا و آب ضرورى است ؛ عده يى مى خواهند اينها را انكار كنند. نيروهاى نظامى و انتظامى و بسيج عمومى مردم ما، مؤ من و با اخلاصند و به عنوان پشتوانه يى كه هيچ خدشه يى در آن راه ندارد، محسوب مى شوند. نيروهاى نظامى با اخلاص ما - سپاه و ارتش - الحمدالله كم نيستند؛ اينها سازمانهاى مبتنى بر ايمانند؛ در اين بحثى نيست ؛ اما فرق است بين آن نيروهايى كه به عنوان وظيفه ى سازمانى وارد ميدان دفاع مى شوند، با نيروهايى كه به دنبال وظيفه عشق و ايمان و به دنبال دستور قاطع عواطف برخاسته از اعماق جان وارد ميدان مى شوند؛ اين بسيج است .
انكار بسيج ، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براى كشور است . ما در اين ميدان جنگ هم اگر بسيج را نداشتيم ، كميتمان لنگ بود در دوران بعد از جنگ هم اگر بسيج نبود و اگر امروز هم نباشد، كميت اين انقلاب و اين نظام و همه ى حركتهاى سازنده ى اين كشور لنگ است ، انكار بسيج و بى احترامى به آن ، نابخردانه است ، يا خائنانه است . تا وقتى براى اين كشور امنيت لازم است ، تا وقتى كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد - يعنى هميشه ؛ چون احتياج به امنيت هست - به نيروى بسيج ، انگيزه ى بسيجى ، به سازماندهى بسيجى و به عشق و ايمان بسيجى احتياج است .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)