امتزاج حق و باطل ، دوران دشوار هر انقلاب
دوران دشوار هر انقلابى ، آن دورانى است كه حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببينيد اميرالمؤ منين از اين مى نالد: ولكن يؤ خذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشيطان على اوليائه (56) در دوران پيامبر، اين طورى نبود. در دوران پيامبر، صفوف ، صفوف صريح و روشنى بود. آن طرف ، كفار و مشركان و اهال مكه بودند؛ كسانى بودند كه يكى يكى مهاجرين از اينها خاطره داشتند: او من را در فلان تاريخ زد، او من را زندانى كرد، او اموال من را غارت كرد؛ بنابراين شبهه يى نبود. يهود بودند؛ توطئه گرانى كه همه ى اهل مدينه - از مهاجر و انصار - با توطئه هاى آنها آشنا بودند. جنگ بنى قريظه اتفاق افتاد، پيامبر دستور داد عده ى كثيرى آدم را سربريدند؛ خم به ابروى كسى نيامد اين طور جايى ، جنگ آسان است ؛ حفظ ايمان هم آسان است . اما در دوران اميرالمؤ منين ، چه كانى در مقابل على (عليه السلام ) قرار گرفتند - بنا به نقل عده يى - جزو پابندهاى به ولايت اميرالمؤ منين نماند و جزو منحرفان به حساب آمد؟ همين ربيع بن خثيم و آنهايى كه در جنگ صفين آمدند گفتند ما از اين قتال ناراحتيم ، اجازه بده به مرزها برويم و در جنگ وارد نشويم ، در روايت دارد كه من اصحاب عبدالله بن مسعود (57) اين جاست كه قضيه سخت است .
وقتى غبار غليظتر مى گردد، مى شود دوران امام حسن ، و شما مى بينيد كه چه اتفاقى افتاد. باز در دوران اميرالمؤ منين ، قدرى غبار رفيقتر بود؛ كسانى مثل عمارياسر - آن افشاگر بزرگ دستگاه اميرالمؤ منين بودند. هر جا حادثه يى اتفاق مى افتاد، عمارياسر و بزرگانى از صحابه ى پيامبر بودند كه مى رفتند حرف مى زند، توجيه مى كردند و لااقل براى عده يى غبارها زدود مى شد؛ اما در دوران امام حسن ، همان هم نبود، در دوران شبهه و در دوران جنگ با كافر غير صريح ، جنگ با كسانى كه مى توانند شعارها را بر هدفهاى خودشان منطبق كنند، بسيار بسيار دشوار است ، بايد هوشيار بود.
البته بحمدالله ما هنوز در چنان دورانى نيستيم . هنوز صفوت روشن است ؛ هنوز خيلى از اصول و حقايق ، واضح و نمايان است ، اما مطمئن نباشيد كه هميشه اين گونه خواهد بود. شما بايد آگاه باشيد. شما بايد چشم بصيرت داشته باشيد.. شما بايد بدانيد بازويتان در اختيار خداست يا نه . اين بصيرت مى خواهد؛ اين را دست كم نگيريد.
ضعف تحليلسياسى مردم ، مشكل بزرگ دوران اميرالمؤ منين
من يك وقت در دوران زندگى تقريبا پنجساله ى حكومت اميرالمؤ منين (عليه الصلاة و السلام ) و آنچه كه پيش آمد، مطالعات وسيعى داشتم . آنچه من توانستم به عنوان جمع بندى به دست بياورم ، اين است كه تحليل سياسى ضعيف بود. البته در درجه بعد، عوامل ديگرى هم بود، اما مهمترين مساءله اين بود. والا خيلى از مردم هنوز مؤ من بودند؛ اما مؤ منانه در پاى هودج اميرالمؤ منين در مقابل على (عليه السلام ) جنگيدند و كشته شدند ! بنابراين ، تحليل غلط بود.
موضع خود را شناختن و در آن قرار گرفتن ، هوشيارى سياسى ، شم سياسى و قدرت تحليل سياسى - البته به دور از ورود در دسته بنديهاى سياسى - خودش يكى از آن خطوط ظريفى است كه من در پيام هم به شما عرض كردم ؛ امام هم كه مكرر در مكرر فرموده بودند. (58)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)