كارها در دست متملقان خلفا بود
كسانى كه در اين دوران ، تملق روسا و خلفا را مى گفتند، كارها در دست آنها بود. كارها براساس صلاحيت و شايستگان واگذار نمى شد. اصولا عرب ، به اصل و نسبت خيلى اهميت مى دهد. فلان كس ، از كدام خانواده است ؟ پدرانش ، چه كسانى بودند؟ اينها حتى رعايت اصل و نسب را هم نمى كردند. ((خالدبن عبدالله قصرى )) نوشته اند كه كسى بود كه مى گفت ، خلافت از نبوت بالاتر است : ((كان يفضل الخلافة على النبوة ))! استدلال هم مى كرد و مى گفت : وقتى شما به مسافرت برويد، كسى را به عنوان خليفه و جانشين خودتان مى گماريد كه به كارهاى خانه و دكانتان رسيدگى كند؛ اين خليفه است . بعد كه به مسافرت رفتيد، مثلا كاغذى هم مى فرستيد و پيغامى هم به يك نفر مى دهيد كه مى آورد؛ آن رسول است . حالا كدام بالاتر است ؟! كدام به شما نزديكتر است ؟! آن كس كه شما را در راءس خانوادتان گذاشتيد، يا آن كس كه يك كاغذ داده ايد، تا براى شما بياورد؟! بااين استدلال عوامانه ى ابلهانه ، مى خواست ثابت بكند كه خليفه از پيامبر بالاتر است ! به چنين آدمى كه چنين ايده يى را تبليغ مى كرد، پاداش مى داد.
در زمان عبدالملك و بعضى پسرهاى او، يك نفر به نام يوسف بن عمر ثقفى را مدتهاى مدير بر عراق گماشتند. او سالها حاكم و والى عراق بود. اين شخص ، آدم عقيده يى بدختى بود كه از عقيده يى بودنش ، چيزهايى نقل كرده اند. مرد كوچك جثه و كوچك اندامى بود كه عقده ى كوچكى جثه ى خودش را داشت . وقتى كه پارچه يى به خياط مى داد تا بدوزد، از خياط سؤ ال مى كرد كه آيا اين پارچه به اندازه ى تن من است ؟ خياط به اين پارچه نگاه كرد و اگر مثلا مى گفت اين پارچه براى اندام شما اندازه است و بلكه زياد هم مى آيد، فورا پارچه را از اين خياط مى گرفت و دستور مى داد كه او را مجازات هم بكنند! خياطها اين قضيه را فهميده بودند. به همين خاطر، وقتى پارچه يى را به خياط عرضه مى كرد و مى گفت براى من بس است يا نه ، خياط نگاه مى كرد و مى گفت نه ، اين پارچه ظاهرا براى هيكل و جثه ى شما كم بيايد و بايد خيلى زحمت بكشيم ، تا آن را مناسب تن شما در بياوريم ! او هم با اين كه مى دانست خياط دروغ مى گويد، ولى خوشش مى آمد؛ اين قدر احمق بود! و همان كسى است كه زيدبن على (عليه الصلاة و السلام ) را در كوفه به شهادت رساند. چنين كسى ، سالها بر جان و مال و عرض مردم مسلط بود. نه يك اصل و نسب درستى ، نه يك سواد درستى ، نه يك فهم درستى داشت ؛ ولى چون به راءس قدرت وابسته بود، به اين سمت گماشته شده بود. اينها آفت است . اينها براى يك نظام ، بزرگترين آقتهاست .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)